کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران
معرفی کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران
در خدمت و خیانت روشنفکران یکی از آثار برجسته نویسنده و متفکر ایرانی، جلال آل احمد است.
درباره کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران
جلال آل احمد در این کتاب از پدیدهای به اسم روشنفکر در جامعه سخن میگوید. او معتقد است کلمه یا عنوان روشنفکر که از زمان مشروطه تا به حال در ایران رواج داشته معلوم نیست دقیقا به چه کسانی اطلاق میشود. معنایش چیست و در کدام حوزه جای میگیرد. آیا یک درجه از سواد است؟ یک درجه اجتماعی است؟ عضوی از یک طبقه است؟
آل احمد در مقدمه کتابش سوالات و ابهامات بیشماری را درباره کلمه روشنفکر بیان میکند. و میگوید تنها وقتی میتوان تکلیف روشنفکر و روشنفکری را معین کرد که به تمام سؤالهایی که گذشت پاسخی داده بشود و به بسیاری سؤالهای دیگرنیز.
مثلاً به اینکه روشنفکران تا چه حد در طرحریزی آینده یک مملکت مؤثرند؟ یا چرا در روزگار ما، روشنفکران نیز به همان اندازه بیاعتبار شدهاند که مالکان و دولهها و سلطنهها؟ یا چرا روشنفکران ایدهآلها را بهخاطر نان و آب فراموش کردهاند؟
او در کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران سعی نموده پاسخهایی برای این سوالات پیدا کند. به گفته خودش چه به صورت طرحی و یا پیشنهادی.
آل احمد درباره طرح این کتاب نیز در مقدمه اشاره میکند : « طرح اول این دفتر در دیماه ۱۳۴۲ ریخته شد؛ بهانگیزه خونی که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از مردم تهران ریخته شد و روشنفکران درمقابلش دستهای خود رابه بیاعتنایی شستند. در اواخر ۱۳۴۳، دستنویس اول آن آماده شد که دهپانزده نسخه عکسی آن بهدست دوستان و آشنایان رسید. در ۱۳۴۵، دو فصل آن در مجله جهان نو که دوست دیگرم رضا براهنی میگرداند، درآمد و اکنون نسخه کامل آن؛ پساز چندینبار زیروبالاشدن....»
او در کتابش از فریدون آدمیت، غلامرضا امامی، ناصر پاکدامن، حسین ملک، خلیل ملکی، منوچهر هزارخانی و همسرش سیمین دانشور تشکر کرده است.
این کتاب ۷ فصل و ۷ ضمیمه دارد:
فصل اول: «روشنفکر» چیست؟ کیست؟
فصل دوم: روشنفکر خودی است یا بیگانه؟
ضمیمه اول: از: آنتونیو گرامشی
ضمیمه دوم: تخمین آمار صاحبان مشاغل روشنفکری در ایران
فصل سوم: زادگاههای روشنفکری
ضمیمه سوم: روشنفکران چینی و غرب
فصل چهارم: روشنفکران سنتی: نظامیان و روحانیان
ضمیمه اول: ای جلالالدوله
سیاست امریکا در ایران از جنگ جهانی دوم به این سو
گفتگو با یک روشنفکر مأیوس
فصل پنجم: روشنفکر ایرانی کجا است؟
فصل ششم: نمونههای اخیر روشنفکری
ضمیمه اول: ۲۰ بهمن ۱۳۴۴
ضمیمه دوم: ۱۹ خرداد ۱۳۴۱
ضمیمه سوم: ۳ آبان ۳۹، هایدلبرگ
فصل هفتم: روشنفکر و امروزه روز
و حرف آخر دفتر
خواندن کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دراید به ابهامات و سوالات خود درباره روشنفکری و روشنفکر بودن پاسخی بدهید. کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران میتواند تا حدود زیادی پاسخ سوالات شما را بدهد.
بخشی از کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران
روشنفکر تعبیری است که نمیدانم کی و کجا و چه کسی آن را بهجای انتلکتوئل گذاشته و این البته که مابهازایی است غلط؛ ولی مصطلح شده است.
پس بگوییم یک غلط مشهور و ناچار مجاز. نمیخواهم بگویم که چون یک نامگذاری غلط داشتهایم؛ یعنی چون یک مفهوم غلط ذهنی داشتهایم، ناچار غلطهای دیگر و غلطکاریهای دیگر در عالم خارج بهدنبال آن حادث شده یا در دنبال یک اسم عوضی، مسما هم عوضی از آب درآمده؛ ولی آنچه در همین قدم اول روشن است، اینکه روشنفکر را بهعنوان ترجمه انتلکتوئل به ما تحویل دادهاند و چون ترجمه دقیقی نیست، ناچار هدایت دقیقی هم به چیزی در آن نیست و چون تکلیف خود این مفهوم تاکنون معلوم نبوده است، عجبی نیست اگر تکلیف آنکه چنین مفهومی به او اطلاق میشود نیز معلوم نباشد. بهاینطریق، یک نکته دیگر هم روشن میشود و آن اینکه اگر بخواهیم تکلیف بحث روشن باشد، اول باید در معنی نامها و تعبیرها اتفاق نظر کنیم. پس ببینیم اصل فرنگی این تعبیر از کجاست و به چه معنی است.
کلمه انتلکتوئل در زبانهای فرنگی از اصل انتلکتوآلیس لاتین آمده که نوعی اسم مفعول است؛ یعنی ترکیبی است صفتمانند ازانتلیگهره که مصدری است لاتینی بهمعنی فهمیدن، درککردن یا هوشمندی. ناچار بهجای انتلکتوئل بهترین تعبیر فارسی هوشمند یا فهمیده را باید میگذاشتهایم یا باتوجه به مفهوم اجتماعی کلمه و هدایت خاصی که در آن است، از رهبری و پیشوایی بایست برگزیده را یا فرزانه را یا پیشاهنگ را بهجایش میگذاشتیم. گرچه این هر دوسه کلمه ازنظر معنی با اصل دورند. باتوجه به اینکه انتلیگنسیا را هم داریم که خود در زبانهای فرنگی از راه ادبیات مارکسیستی روس نفوذ کرده؛ بهمعنی جماعت هوشمندان و زیرکان روس که تربیت اروپایی دیده بودند و قادر بودند به درک زودرسی از وقایع اجتماعی و دعوی رهبری داشتند و خود پیشاهنگ بودند برای هر تحول سیاسی و اجتماعی.
بهاینترتیب است که روشنفکر بهفارسی سرایت کرده و چون در این دفتر نه دعوی لغتسازی هست و نه داعیه لغتپیرایی و نه اصلاً احتیاجی به این کارها هست و چون روشنفکر تعبیری است که نه زشتی خاصی دارد و نه گوش را میخراشد و نه چشم را و ناچار در زبان جا گرفته و جواز عبور یافته؛ پس بپردازیم به تحدید حدود آن در معنی و در عالم خارج و غرض این دفتر یافتن حدود تعریف این اسم و این کلمه است از طرفی و یافتن مشخصات مسمای این اسم؛ یعنی که طرحی ریختن از گذشته روشنفکر و پیشنهادی برای آیندهاش. اینکه از کجا میآید و چرا میآید و بهکجا رسیده و بهکجا میرود یا باید برود؛ چون روشن است که اگر از اول بهجای انتلکتوئل هوشمند را گذاشته بودیم یا فرزانه را یا دیگر تعبیرهای نیمهمعادل را که برشمردم، کار آسانتر بود؛ گرچه مفهوم گنگ میماند؛ چرا که هدایت خاص بهرهبری در آن پوشیده میماند؛ اما در معنی اسم و وظایف مسما گنگی پیش نمیآمد و آنوقت هر کارگری، هر موسیقیدانی، هر آخوندی، هر معلمی، هر دلالی یا هر وزیری میتوانست هوشمند یا زیرک یا فرزانه یا برگزیده باشد یا نباشد؛ یا این یکی کمتر از آن یکی لایق چنین اطلاقی باشد؛ اما حالا که روشنفکر را داریم، آیا میتوان هیچ وزیری را روشنفکر ندانست؟ یا ممکن است هر بقال و عطاری را روشنفکر دانست؟ یا اصلاً روشنفکری در حوزه موسیقی و نقاشی هم مطرح هست یا میتواند باشد؟ در حوزه معماری و دیگر هنرهای غیرکلامی چطور؟ میبینید که روشنفکری گویا فقط در حوزههایی مطرح است که با کلام سروکار داریم و با هدایت خاصی که گفته و نوشته دارد. بهاینطریق، گمان میکنم در همین قدمهای اول به یکی دو نکته رسیده باشم.
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
نظرات کاربران
دوست دارم به مثال هایی که جلال آل احمد میزنه یک مثال اضافه کنم. جلال میگه وقتی مثلا جنگی اتفاق میفته دو دسته آدم داریم که تفکرات متفاوتی دارن ، آدم سنتگرا و خرافاتی، روشنفکر اهل علم و... اولی فقط دعا میکنه
توارد روشنفکری-پیامبری از دیرباز در تاریخ ما خود را بارها نمایانده و در تلقین اخلاقیات به جامعه همیشه نقش غیر قابل انکاری به جا گذاشته. هر پادشاه و مصلحی یا مدعی فر ایزدی بوده یا مدعی دینی نوین. که برای