کتاب سفر آمریکا
معرفی کتاب سفر آمریکا
کتاب سفر آمریکا، نوشتهی جلال آلاحمد، شرح سفر و اقامت دوماههی جلال در آمریکا است که برای شرکت در یک سمینار که در دانشگاه هاروارد برگزار میشد، صورت گرفت.
دربارهی کتاب سفر آمریکا
کتاب سفر آمریکا، سفرنامهی جلال آلاحمد به آمریکا است. این سفر هم مثل سفر روس برای شرکت در یک سمینار انجام میشود. جلال آلاحمد به همراه چند نفر نویسندهی دیگر در سال ۴۴ به آمریکا سفر میکنند تا در سمیناری که کسینجر در دانشگاه هاروارد برگزار کرده بود، شرکت کنند. کتاب سفر آمریکا شرح اقامت دوماهی جلال در آمریکا است. لحن تند جلال و قلمش تیزش، یکی از نکات جذاب و برجستهی این کتاب است و جزئیاتی که مانند همیشه از چشمان تیزبین او دور نمانده و با دقت شرح و توضیح داده است.
کتاب سفر آمریکا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به آثار و نوشتههای جلال آلاحمد از خواندن کتاب سفر آمریکا لذت میبرند. اگر از خواندن سفرنامههای بزرگان لذت میبرید، کتاب سفر آمریکا را بخوانید.
دربارهی جلال آلاحمد
جلال آلاحمد در تاریخ ۲ آذر ۱۳۰۲ و براساس برخی روایتها ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در تهران متولد شد. او روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. آلاحمد در دهه ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.
جلال آلاحمد در در خانوادهای مذهبی در محله سیدنصرالدین شهر تهران بهدنیا آمد. او پسرعموی سید محمود طالقانی بود. پدرش او را به نجف فرستاد تا علوم دینی بیاموزد اما کمی بعد به تهران بازگشت و به حزب توده پیوست. جلال آثار و نوشتههای بسیاری دارد که از میان آنها میتوان به مدیر مدرسه، نون والقلم، سهتار، از رنجی که میبریم، نیما چشم جلال بود و خسی در میقات اشاره کرد.
جلال آلاحمد ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در اَسالِم، گیلان چشم از دنیا فروبست. هرساله جشنوارهی ادبی به نام و یاد او برگزار میشود و جایزهی ادبی جلال آلاحمد با صد و ده سکه بهارآزادی، گرانترین جایزه ادبی ایران است.
بخشی از کتاب سفر آمریکا
سه شنبه/ ۸/ تیر/ ۱۳۴۴/ ۲/ ژوئن/ [۱۹۶۵]
نه و نیم صبح.
دیشب با این حضرات بودم. مهمان. یک رستوران چینی. بعد، کافه در جای دیگر خوردن Le Bucherin. کنار سن. بعد، یک جای دیگر و ساعت دوازده، خلاص. محبتها کردند و یک کتاب هم از مقالات لویی تروتسکی را از Maspero، شهر آشوب برایم خرید و گپهای فراوان. یک هفتاد فرانکی آنها خرج کردند، یک بیست فرانکی هم من. که فعلاً نگذاشته باشم زیاد خرج کنند. [یک کلمه ناخوانا] خوب شد.
دیگر این که امروز ظهر هم با پاکدامن هستم. ناهار دعوت کرده. دیروز عصر هم این جا بود. و دو ساعتی نشست و از هر دری سخن گفتیم و به خصوص از شمس. و از آیندهٔ خود او، که خیال دارد برگردد و خیالش سخت ناراحت است که چه خواهد کرد و چه بایدش کرد. مثل این که از قضایای شمس بیخبر بودند، یا بود، یا تظاهر کرد.
دیگر این که، در خانهٔ پیشداد، چند شب پیش، پسرکی هم بود. همکارانشان، قائم الصباحی (طبیب و از اقوام خاور کتاب فروش). و یک رأس سروکلهٔ حسابی فرنگی داشت، با مختصری شباهتی در چشمهای ورقلمبیده با خاور و پسرش. و یک کتاب آورد، دیدم دستور زبان فارسی، با مقداری تقلید از صرف و نحوهای بدون عربی، چاپ بیروت، به اسم و رسم زیر:
دستور زبان فارسی، اثر خامهٔ عبدالحسین کاشف، چاپ اسلامبول، در ۳۳ صفحه، ۱۳۲۸، مطبعهٔ شمس، روبهروی باب عالی.
دیگر این که دیروز صبح رفتم بلیتم را رزرو کردم. در کمپانی cunard، و همه چیز مرتب مثلا. و بعدازظهر فردا از گارسن لازار حرکت خواهم کرد، سه و خردهای، برای شربورگ، با درجهٔ یک. و شب، سوار کشتی، تا لابد صبح حرکت کند.
دیگر این که در این فیلم «سکوت». برگمن سعی کرده بود بُریدن رابطهها را بگوید. دو نفر زن بودند خواهر، که اگر هم حرفی میزدند، در حضور بیگانهای بود که حرفشان را نمیفهمید. دختر دَدر رونده، با کسی دَدر میرفت، که ایضاً فقط با زبان تن با او حرف میزد. یعنی با اروتیسم و با زبان خاکی. نه زبان سر و مغز و درک و شعور. ایضاً کودکی بود- پسر همان که دَدر میرفت- تنها مانده. و اگر حرفی میزد، به صورت بازی کودکانهاش بود، یا کوتولهای دلقک، و از این قبیل. و صحنههای دیگر، مونولوگ بود. آنجاها که زنک بیمار، دچار حملههای مرض میشد (سل) و با مرگ میجنگید و میترسید...والخ. و اما صحنههای جالب و مثلاً تازه درآمدهٔ فیلم، این که پسرک، کنار راهرو، یا سرسرای هتل، ایستاد شاشید. یا صحنههای معاشقه در سینما و روی صندلی لُژ و توی رختخواب. یا صحنهٔ طبق زدن زنک بیمار، و از این قبیل. در صحنههای حملهٔ بیماری هم، دو سه بار چیزی در حدود سادیسم وجود داشت.
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۴۷ صفحه