
بریدههایی از کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران
۳٫۷
(۱۵)
همین ابهامها ـو نیز بیجوابماندن تمام سؤالهایی که برشمردم ــ تاحدودی موجب شده است که هیچکس تاکنون هیچ ملایی را یا هیچ نویسنده مذهبی را یا هیچ واعظی را، روشنفکر ندانسته؛ گرچه شرایط اصلی روشنفکری (که پس از این خواهم شمرد) نیز در آن ملا یا واعظ یا نویسنده مذهبی، جمع باشد.
shariaty
روشنفکر تعبیری است که نمیدانم کی و کجا و چه کسی آن را بهجای انتلکتوئل گذاشته و این البته که مابهازایی است غلط؛ ولی مصطلح شده است.
سپهر
«اشتباه روش متداول بهنظر من در این است که میکوشد ملاک امتیاز روشنفکری را در آن چیزها بجوید که ذاتی فعالیتهای روشنفکری است و نه در مجموعه دستگاه روابطی که این فعالیتها (و درنتیجه گروههایی که تشخص خارجی آنها هستند) در درون کلاف پیچیده روابط اجتماعی بهخود میگیرند(...)در هرنوع کار جسمی (فیزیک) ـحتی ماشینیشدهترینشان و پستشدهترینشان ــ نیز حداقلی از کیفیات فنی هست؛
پردیس
از در دیگر وارد بشوم. آیا میتوان گفت فلانی روشنفکرتر از بهمانی است؟ و اگر بتوان، آیا بهایندلیل صفت تفضیلی بهکار رفته که فلانی بیشتر از بهمانی درس خوانده؟ یا بهایندلیل که فرنگ هم رفته؟ یا بهایندلیل که کتاب هم نوشته؟ و نکند که روشنفکری اصلاً یعنی فرنگرفتگی؟ یا غربزدگی؟ این آخری را بهسرعت در غربزدگی نشان دادهام و گفتهام که چنین نیست؛ اما چنین که مینماید، همین ابهامها ـو نیز بیجوابماندن تمام سؤالهایی که برشمردم ــ تاحدودی موجب شده است که هیچکس تاکنون هیچ ملایی را یا هیچ نویسنده مذهبی را یا هیچ واعظی را، روشنفکر ندانسته؛ گرچه شرایط اصلی روشنفکری (که پس از این خواهم شمرد) نیز در آن ملا یا واعظ یا نویسنده مذهبی، جمع باشد. درست است که سنتپرستی غایی و تحجر فکری روحانیت، در اغلب موارد نفیکننده اصلی روشنفکری است
سپهر
روشن است که اگر از اول بهجای انتلکتوئل هوشمند را گذاشته بودیم یا فرزانه را یا دیگر تعبیرهای نیمهمعادل را که برشمردم، کار آسانتر بود؛ گرچه مفهوم گنگ میماند؛ چرا که هدایت خاص بهرهبری در آن پوشیده میماند؛ اما در معنی اسم و وظایف مسما گنگی پیش نمیآمد و آنوقت هر کارگری، هر موسیقیدانی، هر آخوندی، هر معلمی، هر دلالی یا هر وزیری میتوانست هوشمند یا زیرک یا فرزانه یا برگزیده باشد یا نباشد؛ یا این یکی کمتر از آن یکی لایق چنین اطلاقی باشد؛ اما حالا که روشنفکر را داریم، آیا میتوان هیچ وزیری را روشنفکر ندانست؟ یا ممکن است هر بقال و عطاری را روشنفکر دانست؟ یا اصلاً روشنفکری در حوزه موسیقی و نقاشی هم مطرح هست یا میتواند باشد؟ در حوزه معماری و دیگر هنرهای غیرکلامی چطور؟
سپهر
اولین مشکل روشنفکران در مملکت ما این است که با ملاکهای دیگر و برای محیطهای دیگر تربیت شدهاند؛ اما ناچارند در این محیط بهسر ببرند.
hamed.mirzaei3
اولین مشکل روشنفکران در مملکت ما این است که با ملاکهای دیگر و برای محیطهای دیگر تربیت شدهاند؛ اما ناچارند در این محیط بهسر ببرند.
hamed.mirzaei3
هجوم استعمار نهتنها بهقصد غارت مواد خام معدنی و مواد پخته آدمی (فرار مغزها) از مستعمرات صورت میگیرد؛ بلکه این هجوم، زبان و آداب و موسیقی و اخلاق و مذهب محیطهای مستعمراتی را نیز ویران میکند و آیا صحیح است که روشنفکر ایرانی بهجای ایستادگی درمقابل این هجوم همهجانبه، شریک جرم استعمار بشود؟
hamed.mirzaei3
بههرصورت، میبینید که تعبیر روشنفکر با گنگی فعلیاش در معنی و مفهوم، راهنما به هیچجا نیست.
پردیس
(از این نکته هم بهتفصیل سخن خواهد رفت).
اما آخر باید یکجایی شرایط روشنفکری توضیح داده شده باشد و خود این تعبیر روشنفکر تا بهآن حد صاحب معنی و حدود و تعاریف شده باشد که بتواند دید فرق یک ملا بایک روشنفکر چیست؟ یا در یک ملا چه شرایطی از روشنفکری یا چه مقدماتی برای آن جمع هست یا نیست.
پردیس
روشنفکر و فهمیده تلقی بشود، همان میرزابنویس در شهر، یکی از عوامالناس است و آنوقت آیا به این تعبیر میتوان جهاندیدگی را از لوازم روشنفکری دانست یا مقدمهاش؟ مثلاً آیا فلان پیرمرد دنیادیده و سرد و گرم روزگارچشیده و تجربههاآموخته
پردیس
هنوز مثالهای فراوان میتوان آورد؛ حاکی از اینکه چه در حوزه مسایل فرهنگی و علمی و چه در قلمرو مسایل اجتماعی و سیاسی، ما هرگز عادت به بیتکلیفی نداشتهایم یا به ابهام؛ اما من نمیدانم با این تعبیر روشنفکر چه باید کرد؟ و بدتر از آن با خود او. با این اسم و مسمایی که از صدر مشروطیت تاکنون بیخ ریش زبان فارسی و ناچار به سرنوشت فارسیزبانان بسته است و نه حد و حصری دارد و نه مشخصاتی و نه تکلیفش روشن است و نه گذشتهاش (و مگر با این مشخصات فعلی، روشنفکر گذشتهای و سنتی هم دارد؟) و نه آیندهاش. آخر این روشنفکر یعنی چه؟ و یعنی که؟ روشنفکر کیست؟ کجای کدام مدرج جا میگیرد؟ و این مدرج فرهنگی است یا سیاسی و اجتماعی؟ یا علمی است؟ آیا مثل دیپلم و لیسانس یک تصدیقنامه علمی است؟
Hakime Zare
اول چهچیز یا چهکس باید بود تا بعد روشنفکر شد؟
Hakime Zare
آیا میتوان گفت فلانی روشنفکرتر از بهمانی است؟
Hakime Zare
فرنگ و مدرسههای آلافرنگ ما چگونه جوانان را برای زندگی در محیطهای فرنگی (متروپل) میپرورند و آنوقت ایشان را در حوزههای اجتماعات سنتی که گرفتار استعمارند رها میکنند. حاصل این مشکل اول، فرار مغزها هست ـبرخورد با اعتقادات سنتی هست ــ و درنتیجه، رهاشدن مردم بهحال خویش و اگر روشنفکری هم در چنین محیطهای سنتی دوام بیاورد، بیشتر نوعی جانشین عوامل استعماری است یا دیلماج ایشان و نه عضوی جاافتاده در جامعه سنتی.
Hakime Zare
قضیه فرار مغزها است که این روزها سر زبان هم افتاده ـبهابتکار احسان نراقی ــ اما هیچکس متوجه نیست که این خود یکی از نتایج کار دستگاهی است که از ممالک غیرصنعتی مواد طبیعی را در خامترین صورتهاش و مواد انسانی را در پختهترین صورتها، میطلبد.
Hakime Zare
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان