کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران؛ جلد اول
معرفی کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران؛ جلد اول
کتاب دوجلدی نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران اثری از دکتر شهریار زرشناس، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات، فلسفه و سیاست است. کتاب حاضر جلد اول این مجموعه است که به پیدایش روشنفکری در ایران و نسل اول روشنفکران مشروطه میپردازد.
درباره کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران
شهریار زرشناس در ابتدای جلد اول کتابش میگوید «روشنفکری در معنای افواهی و رایج آن، مترادف با داشتن تحصیلات و اطلاعات، خوش فکر بودن یا به اصطلاح «داشتن فکر باز» و نظایر اینها میباشد، اما اگربه یک بررسی عمیق و تحلیلی-تاریخی بپردازیم، در مییابیم که روشنفکری یک تعریف و معنای تخصصی دارد. در تعریف تخصصی (که معمولا در کاوشهای فلسفی و تئوریک، تاریخی و فرهنگی و جامعه شناختی و سیاسی، این تعریف مورد نظر است)، روشنفکری بیانگر یک جهت گیری و جریان تاریخی – فرهنگی تجسم روح مدرنیته و جهان نگری «عصر روشنگری» است.»
عصر روشنگری از اواخر قرن هفدهم آغاز شد و تا پایان قرن هجدهم امتداد داشت؛ به گونهای که مورخان در بیان تقسیم بندی ادوار عصر جدید در غرب، سراسر قرن هجدهم و دهههای پایانی قرن هفدهم را به این نام میخوانند.
در این دوره، به ویژه از نیمه قرن هجدهم، در فرانسه عدهای مقاله نویس و روزنامه نگار و منتقد ادبی و رمان نویس و نویسنده سیاسی و صاحب نظر در آرای فلسفی و تربیتی و نظریههای اخلاقی برای تنظیم یک دایره المعارف که بیانگر خلاصه و چکیده دانشها و جهان بینی عصر مدرن برای مردم باشد و به زبانی ساده و عامینه نوشته شود، گرد یکدیگر جمع میشوند. این افراد را اصحاب دایره المعارف، روشنفکران یا روشننگران مینامیدند. اینان خود را به زبان فرانسه انتلکتوئل مینامیدند که در کاربرد آن روز، این واژه به معنای پیروان عقل یا اصالت عقلگراها در برابر مروجان و مدافعان اصالت وحی یا اندیشه وحیانی و اشراقی بود. انتلکتوئلها خود را پیرو عقل اومانیستی میدانستند و معتقد بودند که بشر برای سعادت و خوشبختی نیازی به وحی الهی و شریعت آسمانی ندارد. آنها همچنین هر نوع معرفت عرفانی و شهودی یا اشراقی را نفی میکردند و بیارزش میدانستند.
حال آنچه جریان روشنفکری ایران نامیده میشود چون محصول بسط و تحول و تطور طبیعی تاریخ و درونمایههای فرهنگی و تمدنی کلاسیک ایران نبوده و اساس در پی نفوذ سیطره سیاسی و فرهنگی استعمار غربی بوده و از دل لژهای فراماسونری پدید آمده است، نسبت به جریان روشنفکری در غرب مدرن، ماهیتی تقلیدی دارد و در واقع صورت تنزلیافته و سطحی و بیریشه آن است.
از این رو زرشناس در جلد اول کتابش ابتدا به ماهیت و پیشینه اندیشه اومانیستی در غرب و نهضت موسوم به روشگری پرداخته و چند نفر از افراد برجسته این جریان را معرفی کرده است. سپس وارد مبحث ویژگیهای کلی روشنفکری و غربزدگی شده و ایران عصر قاجار و ویژگیهای عمومی روشنفکری و روشنفکران این دوره را بررسی کرده است.
بخش سوم کتاب نیز به نسل اول روشنفکران عهد مشروطه و دوره تکوین این جریان در ایران میپردازد.
جلد دوم کتاب نیز به معرفی نسل دوم روشنفکری مشروطه و روشنفکری دوران پهلوی پرداخته است.
خواندن کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پژوهشگران و علاقهمندان حوزه تاریخ، جامعه شناسی و سیاست مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران؛ جلد اول
روشنفکری در غرب، جریانی است که در رنسانس نطفه آن بسته شد و در هیئت نهضت روشنگری اواخر هفدهم و سراسر قرن هجدهم، به صورت تام و تمام ظهور کرد و مبلغ و سخن گو و تجسم بینش و نگرش و آرا و اندیشه های معرفت شناختی، سیاسی، اخلاقی-اجتماعی، حقوقی و حتی آدابی و هنری مدرنیته گردید. با به تمامیت رسیدن تفکر اومانیستی در غرب و به ویژه پس از «هگل» و ظهور رویکرد نیست انگارانه «آرتور شوپنهاور» (م ۱۸۶۰) و «فردریش نیچه» (م ۱۹۰۰) و گسترش امواج بحران زده انحطاط پسامدرن، روشنفکری به عنوان تجسم جهان بینی عصر روشنگری، گرفتار انحطاط و تزلزل گردید و به جای یقین «دکارت» و «کانت»، شکاکیت خود ویرانگر «نیچه» و «فوکو» و «دریدا» نشست و این حکایت از احتضار تاریخی اندیشه روشنگری به عنوان چکیده و خلاصه مدرنیته داشته و دارد.
تدریجا از اواخر قرن سیزدهم میلادی، تمدن غرب قرون وسطایی که آمیزه ای از میراث متافیزیک یونانی-رومی با یهودیت ممسوخ و مایه هایی از شرک اسطوره ای بود، رو به انحطاط نهاد. پس از «سنت آبلار» (م ۱۱۴۷) و به ویژه در قرن سیزدهم، اسکولاستیک دستخوش بحران جدی گردیده بود. اسکولاستیک چیزی نبود مگر بازخوانی ارسطو از کانال آرای افلوطن و هلنیسم یهودیزاده.
«آلبرت کبیر» و پس از او «توماس اکوئیناس» (م ۱۲۷۴) آخرین کوششها را برای نجات آن به عمل آوردند. اما احتضار تاریخی – فرهنگی قرون وسطای غربی فرا رسیده بود و از نیمه دوم قرن چهاردهم میلادی، در آرا و آثار کسانی چون «فرانچسکو پترارک» (م ۱۳۷۴) در «نغمه ها»ی او و «جیووانی بوکاچیو» در کتاب «دکامرون»، افق دنیا گرایی نفسانی مدرن ظاهر گردید.
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی عالی بود