دانلود و خرید کتاب زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس ترجمه محمدصادق سبط‌الشیخ
تصویر جلد کتاب زوربای یونانی

کتاب زوربای یونانی

معرفی کتاب زوربای یونانی

نیکوس کازانتزاکیس(۱۹۵۷-۱۸۸۳)، نویسنده یونانی است.

«زوربای یونانی» یکی از مشهورترین کتاب‌های این نویسنده است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

«تعدادی یونانی سوار کشتی شدند. انسان‌هایی شیطان صفت. با چشمانی شرور و فتنه‌خیز شبیه به دلالان بازار که با ظاهری فریبنده مشغول دسیسه‌بازی و ایجاد نزاع و دعوا هستند. شاید هم شبیه پیانوی کوک نشده‌ای بودند یا شبیه پیرزنانی غرغرو با صداهای ناهنجار و سخنانی نیش‌دار و ظاهری پاک و با تقوی. در اولین برخورد با آنها آرزو کردم که کاش قدرتی داشته و می‌توانستم کشتی را غرق کنم تا تمام این آدم‌های ناپاک و دورو در دریا غرق شوند و زمانی که کشتی از وجود ناپاک این افراد پاک شد کشتی را دوباره به حالت اول و بر سطح آب برگردانم.

در ادامه این افکار نوعی حس دلسوزی به من دست داد. یک دلسوزی و همدردی سرد و بی‌روح؛ این حس همدردی را نسبت به تمامی موجوداتی که با هم دعوا می‌کنند، گریه می‌‌کنند، امیدوار می‌شوند و متوجه این مسئله نیستند که همه اینها فقط توهمی است از عدم و نابودی داشتم. این حس دلسوزی را نسبت به همه یونانیان، معدن لیمینت، نوشته نیمه‌تمام درباره بودا و همه جلو‌ه‌های پوچ از نور و تاریکی که همه‌جا را ناپاک و آلوده می‌سازد، احساس می‌کردم.

زوربا روی بسته بزرگی از طناب در قسمت جلوی کشتی نشسته بود و لیمویی را که در دست داشت می‌بویید. به چهره گود افتاده و رنگ پریده‌اش نگاه می‌‌کردم، با گوش‌های بزرگش داشت به جر و بحث عده‌ای از مسافران گوش می‌داد. جر و بحث آنها بر سر شاه بود و سیاستمدار دیگری به نام ونیزلوش. زوربا با عصبانیت آب دهان را به زمین انداخت و با لحنی توهین‌آمیز گفت: این علف‌های خشکیده از خودشان خجالت نمی‌‌کشند!

ـ زوربا منظورت از علف‌های خشکیده چیست؟

ـ خب معلوم است دیگر همه فرمانرواها، دموکرات‌ها، ‌ وکلا و بقیه مزخرفات.»

Dana far
۱۳۹۷/۰۷/۲۶

کتابهای کازانتزاکیس رو فقط باید با ترجمه «محمد قاضی» خووند.

Dentist
۱۳۹۶/۰۶/۱۸

کتاب درمورد مرد کرم کتاب و نویسنده ایه که با فردی به نام زوربا آشنا میشه.زوربا مرد بی سوادیه که فلسفه های خاص خودش رو برای زندگی داره. کتاب به نوعی تلاش میکنه نشون بده حقیقت زندگی اون چیزیه که

- بیشتر
shokoufeh
۱۳۹۹/۰۷/۰۶

ترجمش اصلا خوب نیست. نویسنده به طرز وحشتناکی دست به خود سانسوری زده، نمیدونم مترجم هستن یا ویراستار!!! یه ترجمه دیگه از کتاب تو طاقچه هست از اقای محمود مصاحب که خیلی بهتربود. من اول این ترجمه رو خرید کردم و

- بیشتر
esmaeilnoroozi
۱۴۰۰/۰۱/۲۸

سلام. اگر مایل هستید داخل فضای داستان قرار بگیرید سعی نکنید کتاب رو بخوانید بلکه فایل صوتی همین کتاب با صدای فوق العاده ی آرمان سلطان زاده را گوش کنید. با صدای ایشون خیلی راحت با کتاب ارتباط برقرار می

- بیشتر
Masoome Moqadam
۱۳۹۹/۰۵/۲۸

توصیه میکنم کتابهای این نویسنده رو بخونید من کتابهای ایشان رو حدود بیست و پنج سال پیش خوندم و در اون زمان تفکر این نویسنده خیلی جلوتر از زمان خودش بود و هنوز هم کتابهای ایشان فراتر از زمان حال

- بیشتر
mojy
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

کتاب خوبیه ولی انگار مشکل چاپ داره,بعضی صفحات جابجا هستن اصلن قابل خوندین نیست, لطفا اصلاح بشه

Faraj Zare
۱۳۹۵/۱۲/۲۷

فضا سازی عالی داره این کتاب کتاب خوبی بود در ضمن اصلا خسته کننده نیست

hoda.family
۱۴۰۰/۰۷/۱۴

تقابل ۲ نگرش به مفهوم زندگی ۱. نگرش فرد بی سواد که زیستن در لحظه حال رو معنای زندگی میدانست ۲. دیگری در کتاب و نویسندگی سعی در یافتن مفهوم زندگیست.

خانم کتابخوار
۱۳۹۹/۰۹/۲۱

آخر من که تنها نیستم و نیروی بزرگی نیز که روشنایی است، گاه مغلوب و گاه غالب، در نبرد است، روشنایی مأیوس نمی شود. من هم دوشادوش او نبرد می کنم و امید می ورزم! ***** متن بالا از کتاب بود. من با ترجمه

- بیشتر
hamedaskarian
۱۳۹۶/۱۰/۱۳

صفحات کتاب جابجا هستن 😐 یعنی پولمون حروم شد 🙁😒 یا کتابو اصلاح کنید یا پولشو برگردونید به کیف پول طاقچه مون .

آها یادم آمد تو می‌گفتی می‌خواهی مردم را آگاه کنی! حالا برو چشم‌های عمو آناگنوستی را باز کن. حتماً ‌دیدی که زنش چگونه گوش به فرمان او بود. حالا اگر جرأت داری برو بگو زن هم باید از حقوق مساوی با مردان برخوردار باشد. برو بگو خوردن بخشی از حیوان که زنده از بدن او جدا شده قساوت و بی‌رحمی است. شکرگزاری از خدایی که همه چیز دارد اما تعدادی از مردم از گرسنگی در حال مرگ هستند دیوانگی است. فکر کن این عقاید تو واقعاً چه سودی برای خانواده عمو آناگنوستی خواهد داشت؟ جز اینکه این مهملات دردسرهای تازه‌ای برایشان درست کند و عامل دعواهای خانوادگی شود سود دیگری ندارد. ارباب ملت را به امان خدا ول کن، سعی نکن چشمشان را باز کنی چون جز بدبختی و بینوایی و هرج و مرج چیز دیگری برایشان ندارد. بگذار در بی‌خبری و نادانی باقی بمانند.
کتابخون
هر کس برای خود بهشتی دارد. بهشت تو کتاب و شیشه‌های بزرگ مرکب و جوهر است. برای بعضی وسط خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها بودن، برای بعضی‌ها بهشت کیسه‌های پر از پول است برای من هم اتاق کوچک و محقری با لباس‌های شاد آویزان بر دیوار، عطر و صابون و تختی بزرگ با فنرهای بی‌صدا.
hoda.family
هر آدمی دیوانگی‌هایی دارد و به نظر من بزرگترین دیوانگی، نداشتن هیچ نوع دیوانگی است.
hoda.family
اگر می‌گویند پیری به انسان متانت و وقار می‌دهد، ‌ باور نکن. این را هم باور نکن که وقتی مرگ به سراغ انسانی می‌آید، گردنش را دراز می‌کند و می‌گوید بیا جانم را بگیر و روحم را آزاد کن تا هرچه زودتر به بهشت بروم. من هرچه بیشتر عمر کنم سرکش‌تر می‌شوم. به هیچ وجه حاضر به تسلیم نیستم و باز هم دنیا را می‌خواهم.
hoda.family
شیر با تمام قدرتش از تنها چیزی که می‌ترسد شپش است.
hoda.family
ولی واقعیت این است که هیچ ندیده‌ای. مطلقاً هیچ چیز. من هم همین طور. دنیا خیلی بزرگتر از چیزی است که ما فکر می‌کنیم. مثلاً وقتی که ما به مسافرت می‌رویم و خشکی‌ها و دریاها را پشت سر می‌گذاریم. آیا واقعاً فکر و اندیشه و دید ما بیشتر از در کلبه‌مان می‌رود؟
hoda.family
پدرجان چه غذایی را بیشتر دوست داری؟ ـ همه‌ غذاها را پسرم. اینکه بگوییم یک غذا بهتر است و یک غذا بد گناه دارد. ـ چطور؟ مگر ما حق انتخاب نداریم؟ ـ معلومه که نداریم. ـ چرا نداریم؟ ـ چون در دنیا خیلی از آدم‌ها گرسنه هستند. شرمنده شدم. دیگر حرفی نزدم. هیچ‌وقت نتوانسته بودم تا این حد به همدردی با همنوع خود بپردازم.
hoda.family
همه چیز آدم بستگی به اعتقادش دارد. اگر ایمان داشته باشی، تکه‌ای از یک قاب در پوسیده و کهنه برایت چیز مقدسی می‌شود. اگر اعتقاد نداشته باشی خود صلیب مقدس هم برایت یک تکه چوب می‌شود
hoda.family
مسیر زندگی من اشتباه بود. من به جای معاشرت با مردم، دائماً با خودم حرف می‌زدم و مشغول بودم. آنقدر در خودم غرق شده بودم که اگر وادارم می‌کردند انتخاب کنم که با کسی زندگی کنم یا کتابی در موردش بخوانم، مسلماً دومی را انتخاب می‌‌کردم.
hoda.family
آها یادم آمد تو می‌گفتی می‌خواهی مردم را آگاه کنی! حالا برو چشم‌های عمو آناگنوستی را باز کن. حتماً ‌دیدی که زنش چگونه گوش به فرمان او بود. حالا اگر جرأت داری برو بگو زن هم باید از حقوق مساوی با مردان برخوردار باشد. برو بگو خوردن بخشی از حیوان که زنده از بدن او جدا شده قساوت و بی‌رحمی است. شکرگزاری از خدایی که همه چیز دارد اما تعدادی از مردم از گرسنگی در حال مرگ هستند دیوانگی است. فکر کن این عقاید تو واقعاً چه سودی برای خانواده عمو آناگنوستی خواهد داشت؟ جز اینکه این مهملات دردسرهای تازه‌ای برایشان درست کند و عامل دعواهای خانوادگی شود سود دیگری ندارد. ارباب ملت را به امان خدا ول کن، سعی نکن چشمشان را باز کنی چون جز بدبختی و بینوایی و هرج و مرج چیز دیگری برایشان ندارد. بگذار در بی‌خبری و نادانی باقی بمانند.
کتابخون
در یک لحظه به شکل یک لیوان آب خنک و گوارا، زمانی دیگر به شکل پسر کوچک و شیطان شما که روی پایتان نشسته و بعد به شکل گردش صبحگاهی
hoda.family
تنها چیزی که می‌شود گفت این است که همان بوی نامطبوعی که تمام جهان را فراگرفته بوی بشریت است. یعنی همان تعفن بشریت. بعضی‌ها این بو را طوری استشمام می‌کنند که انگار عطر را بو می‌کنند اما من به حدی از این بو متنفرم که دچار تهوع می‌شوم
hoda.family
اگر انسان یک مرغ وحشی لاغر در استخری باشد بهتر از آن است که بلبلی چاق در قفس.
hoda.family
خیلی از آدم‌ها خوشبختی را بالاتر از آدم می‌یابند و عده‌ای دیگر آن را در مراتبی پایین‌تر از انسان. ولی خوشبختی هر کس را به اندازه هیکلش دوخته‌اند. حقیقت اینست که به نسبت قد هر کسی نوعی خوشبختی وجود دارد
hoda.family
شکرگزاری از خدایی که همه چیز دارد اما تعدادی از مردم از گرسنگی در حال مرگ هستند دیوانگی است.
hoda.family
باید دم را غنیمت شمریم، خوش باشیم و از بوستان زندگی گلی بچینیم. باید طوری زندگی کرد که گویا لحظة دیگر خواهی مرد، پس باید از هر لحظة زندگی استفاده کنیم.
hoda.family
حالا که دیگر پا به سن گذاشته‌ام می‌فهمم که این دیوانگی محض است که انسان به انسان دیگری حمله کند، به او آسیب بزند، گوشش را قطع و یا شکمش را سفره کند و بعد بگوید همه این کارها برای خداست و از خدا طلب یاری هم بکند
hoda.family
چه خوش‌ شانسند کسانی که قبل از رفتن از این دنیا سعادتی نصیبشان شود
hoda.family
آسمان و نه هفت طبقه‌ زمین برای جا دادن خدا کافی نیست ولی قلب انسان به تنهایی جای او را دارد. پس آلکسیس خیلی مواظب باش تا هیچ وقت دل کسی را نشکنی.
hoda.family
زوربا سرش را تکانی داد و گفت: آدمی گوشت گوسفند و مرغ و ماهی می‌خورد اما گویا تا گوشت انسان را نخورد سیر نمی‌شود.
fateme

حجم

۳۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۳۰ صفحه

حجم

۳۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۳۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان