ذبیح الله منصوری
ذبیحالله حکیم الهی دشتی، با نام مستعار ذبیح الله منصوری، در سال ۱۲۷۶ در شهر سنندج به دنیا آمد البته ازآنجاییکه اطلاعات مربوط به زندگی شخصیاش بسیار کم است، سال تولدش نیز در هالهای از ابهام قرار دارد. او یکی از نویسندگان و مترجمان پرکار ایرانی است که موردتوجه علاقهمندان به ادبیات فارسی قرار گرفته است. «تاکنون کسی نتوانسته است کتابشناسی کاملی از آثار وی ارائه دهد. به گفتهی خود او، تعداد آثارش به ۱۴۰۰ میرسید؛ ولی تاکنون فقط حدود ۱۲۰ اثر یا کمی بیشتر، از او شناخته شده است.»
منصوری تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهی آلیانس سنندج آغاز کرد و سپس در کرمانشاه به ادامه تحصیل مشغول شد و در آنجا زبان انگلیسی و فرانسه را آموخت. بعد از مرگ ناگهانی پدر و ترک تحصیل در یکی از چاپخانههای تهران مشغول به کار شد. یافتن کار بهعنوان مترجم در روزنامهی جدیدالتأسیس کوشش، نقطهی آغاز ورود او به جهان مطبوعات بود. منصوری به دلیل سبک خاصی که در ترجمه و نویسندگی داشت، بسیار معروف است؛ او در بسیاری از ترجمههایش تغییراتی ایجاد میکرد و برخی از متون را با تخیلات و تفسیرهای خود میآمیخت. محمدمهدی فولادوند دربارهی ترجمههای او چنین گفته است: «ترجمههای منصوری اغلب تحریر خیالی و قلماندازها شخصی است و میتوان گفت که او جز در برگرداندن کتابهای بسیار سادهای از قبیل کتابهای موریس مترلینگ، به روح زبانهای بیگانه تسلط کافی نداشته و اگر بخشی از آن را هم میفهمیده، با برگردانهایی «من عندی» و جعل شخصیتهای پنداری، خود را مطلوب عوام و مطرود خواص گردانیده است.»
آثار ترجمهشده و تألیفات او شامل موضوعات مختلفی از جمله تاریخ، ادبیات، پزشکی و زندگینامههای شخصیتهای برجسته بود. برخی از ترجمههای معروف او شامل کتابهایی از نویسندگان فرانسوی، انگلیسی، عربی و دیگر زبانها بود که به فارسی برگردانده شدند. برای مثال:
1. خواجه تاجدار ترجمهای از اثر ژان گور به زبان فرانسه.
2. سینوهه، پزشک مخصوص فرعون ترجمهای از اثر میکا والتاری به زبان فنلاندی.
3. قدیس ترجمهای از اثر والاس هنری به زبان انگلیسی.
4. پیامبر ترجمهای از اثر جبران خلیل جبران به زبان عربی.
آثار ذبیحالله منصوری
ذبیحالله منصوری حدوداً پنجاه سال از زندگی خود را صرف نوشتن و ترجمهی آثار زیادی کرد که برخی از آنها به شرح زیر است:
کتاب سفرنامهی ماژلان: آنتونیو پیگافتا دی لومبارد، نویسندهی اهل ایتالیا، سفرنامه ماژلان که داستان سفر منشی بیست سالهی ماژلان را بازگو میکند، نوشت و پس از آن ذبیحالله منصوری آن را ترجمه کرده است.
کتاب فرزند نیل: همانطور که از نام این کتاب مشخص است، فرزند نیل یکی از کتابها دربارهی بهدنیاآمدن حضرت موسی تا پیغمبری ایشان است که هاوارد فاست یکی از نویسندگان آمریکایی آن را به رشتهی تحریر درآورد. پس از انتشار این کتاب، تعدادی از مترجمان به بررسی و ترجمهی آن پرداختند که ذبیحالله منصوری یکی از آنان بود.
کتاب سرگذشت ملکه سبا: یکی از داستانهای مطرحشده در قرآن، داستانی دربارهی حضرت سلیمان است که در زمان امپراطوری ملکهای به نام سبا میزیست. کتاب سرگذشت ملکه سبا، یکی از آثار فیلیپ دنیس است که به این موضوع اشاره دارد و ذبیحالله منصوری آن را به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب قهرمان هندو چین: ذبیحالله منصوری علاوه بر ترجمه، کتابهای زیادی به زبانهای مختلف نوشته است. کتاب قهرمان هندو چین یکی از آنهاست. این کتاب دررابطهبا یک ایرانی است که در سپاه لژیون خارجی فرانسه خدمت میکرد. جالب است بدانید این کتاب به زبان فرانسه نوشته شد و اخیراً توسط ناشران به چاپ رسید.
کتاب ایران و بابر: این کتاب دربارهی بابر، سلسله زمامداران مسلمان هندوستان که مورخان مغربزمینی آنها را سلسلهی مغولهای هندوستان میخوانند بوده و اثر ویلیام ارسکین است. این کتاب به تاریخی از ایران هم اشاره دارد که توسط ذبیحالله منصوری ترجمه شد.
کتاب امام حسین و ایران: کورت فریشلر یکی از نویسندگان آلمانی است که کتابی دررابطهبا داستان امام حسین و یارانش و مبارزات آنها در برابر ظلم نوشته و ذبیحالله منصوری آن را به فارسی برگردانده است.
کتاب کنیز ملکه مصر: این کتاب داستان سه تن را بهصورت موازی بیان میکند که یکی از آنها کنیزی است که به ملکه مصر کمک میکند به معشوق خود برسد. این کتاب یکی از آثار میکل پیرامو نویسنده فرانسوی و برگردان ذبیحالله منصوری است.
کتاب شاه جنگ ایرانیان: این کتاب به بررسی و توضیح جنگ خشایارشاه با یونانیان میپردازد که توسط جون بارک نوشته شده و ذبیح و الله منصوری آن را ترجمه کرده است. جنگ بر سر داستان این کتاب بسیار زیاد است و هر کس در زمان خود تلاش کرده پیروزی آن را به نام خودش تفسیر کند. میتوان گفت در بین تمامی کتابهای موجود در این زمینه، کتاب شاه جنگ ایرانیان توضیحی دقیقتر دررابطهبا این واقعه را شرح میدهد.
کتاب عشق صدراعظم: این کتاب اثر الکساندر دوما و ترجمه و اقتباس ذبیحالله منصوری است. داستان این اثر دررابطهبا لویی چهاردهم است که مادرش او را از دیدن با زنان منع میکند؛ اما او در قصر با دختر باغبان آشنا شده و عاشقش میشود.
کتاب خواجه تاجدار: کتاب خواجه تاجدار یکی دیگر از آثار نگاشته شده به قلم ذبیحالله منصوری است که در آن به وقایع تاریخی بهخصوص دوره نادرشاه افشار و آقامحمدخان قاجار با سبکی روایی و ادبی اشاره دارد. این کتاب یکی از بهترین آثار تاریخی شناختهشده و نویسنده در آن تلاش میکند تمام وقایع بهدرستی مطرح شود.
کتاب سینوهه: سینوهه کتابی است دررابطهبا پزشک مخصوص فرعون اثر میکا والتاری که در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسید. این کتاب در زمان خود یکی از پرفروشترین کتابهای سبک کلاسیک به شمار میرفت. داستان این رمان دورهی پیش از تولد مسیح و زمان فرعون را روایت میکند که سینوهه در آن پزشک مخصوص فرعون بوده است. این داستان حماسی به قلم ذبیحالله منصوری ترجمه شده است.
ذبیحالله منصوری همچنین کتاب علوم اسلامی در قرن اول هجری را نوشته است که به شرح علوم جامعهی عربستان پیش از اسلام و علوم اسلامی تا پایان قرن اول هجری میپردازد.
در سال ۱۳۸۷ اسماعیل حدادیان مقدم در مقالهای با عنوان شبه ترجمههای ذبیحالله منصوری، ترجمههای او را بهعنوان شبه ترجمه بیان کرد و بر این باور بود که نمیتوان به آثاری که او ترجمه کرده است، اعتماد کرد. او خواستار آن شد تا با انجام کار تحقیقی و مستند به بررسی علمی این آثار پرداخته شود. «از نظر توری، شبه ترجمه به متونی گفته میشود که به اسم ترجمه منتشر شدهاند حالآنکه در زبانهای دیگر هیچ نوع بدیلی برای آنها موجود نیست. از نظر شاتل ورت و کویی، شبه ترجمه به نوعی تقلب ادبی گفته میشود که در آن نویسنده سعی میکند متنی اصیل را به نام ترجمه عرضه کند.» . علیاکبر قاضیزاده هم یکی دیگر از منتقدان سرسخت منصوری بود. او در مقالهای در روزنامهی شرق به تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۸۶ با این عنوان که «تکلیف ذبیحالله منصوری را روشن کنید»، به ارائهی راهکارهایی برای روشنشدن وضعیت آثار منصوری پرداخت.
کریم امامی در جلد اول کتاب «از پستوبلند ترجمه» دربارهی ذبیحالله منصوری نوشته است: «کتابهای منصوری، مخصوصاً رمانهای تاریخی او، نشان دادهاند که میتوانند برای گروههای متفاوتی از خوانندگان شیرین و جذاب باشند و بسیاری از همین خوانندگان، اگر هم از کشدار بودن روایت و یا توضیحات مکرر نویسنده به ستوه آیند، همیشه این فرصت را دارند که چند جمله یا چند بند را ناخوانا رها کنند و پیش بتازند بیآنکه رشتهی داستان از دست برود یا هیجان فروکش کند و البته در برابر بعضی از ترجمههای روشنفکری دشوار، نثر نمور و خاکی منصوری راحتالحلقومی است که به دل مینشیند. ذبیحالله منصوری نهتنها امروزهروز است که آدمهای باسواد را با کتاب آشتی میدهد و به کتابخوانی معتاد میسازد، آدمهایی که پس از گذراندن دورهی رمانهای تاریخی ممکن است به مطالعهی کتابهای جدیتری برسند، بلکه سالهای سال است که لذت خواندن را اول او به دو سه نسل از خوانندگان جوان فارسیزبان چشانده است و این بههیچوجه کار کوچکی نیست.»
ذبیحالله منصوری در آخرین ساعات ۱۸ خرداد سال ۱۳۶۵ در تهران از دنیا رفت و در مقبره خانوادگی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.