دانلود و خرید کتاب سینوهه؛ جلد دوم میکا والتاری ترجمه ذبیح الله منصوری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سینوهه؛ جلد دوم اثر میکا والتاری

کتاب سینوهه؛ جلد دوم

معرفی کتاب سینوهه؛ جلد دوم

کتاب سینوهه؛ جلد دوم اثری از میکا والتاری با ترجمه ذبیح الله منصوری است. این کتاب روایتی از سرنوشت پزشک نیمه‌ افسانه‌ای فرعون مصر، سینوهه است که در دو جلد نوشته شده است.

درباره کتاب سینوهه

میکا والتاری در کتاب سینوهه از وقایع دوران فرعون آخناتون و آغاز سلطنت فرعون هُورِم هُب نوشته است و زندگی پزشکی را به تصویر کشیده است که پس از فراز و نشیب‌های بسیار به مقام پزشکی فرعون می‌رسد.

وقتی سینوهه به دنیا می‌آید او را در سبدی می‌گذارند و به رود نیل می‌سپارند، خانواده فقیری او را پیدا می‌کنند و بزرگش می‌کنند. او در ادامه داستان به مقام کاهنی و سپس پزشکی می‌رسد؛ مانند پدرش که طبابت می‌کرد. کمی بعد به دربار فرعون راه پیدا می‌کند. او به سرزمین‌های گوناگون مانند بابل، سوریه و کناره دریای مدیترانه مسافرت می‌کند و در طول این سفرها اتفاقات زیادی برایش می‌افتد و در بازگشت به مصر از تبحر پزشکی خود برای نجات سرزمینش استفاده می‌کند.

کتاب سینوهه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن مجموعه سینوهه را به تمام علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره میکا والتاری

میکا والتاری در ۱۹ سپتامبر ۱۹۰۸ در یک خانواده متوسط در هلسینکی فنلاند به دنیا آمد. پس از فراغت از تحصیل ابتدایی در دانشگاه هلسینکی درس خواند و پس از ان به فرانسه رفت و در مطبوعات فرانسه مشغول شد.

او بیشتر داستان‌های تاریخی نوشته است و کتاب‌هایش به زبان‌های گوناگون ترجمه شده‌اند. میکائیل پزشک سلطان سلیم، فرشته سیاه، سرنگونی قسطنطنیه و راز مملکت نام برخی از آثار میکا والتاری هستند. اما بیشتر او را با همین کتاب سینوهه می‌شناسند که در سال ۱۹۵۴ مورد اقتباس سینمایی نیز قرار گرفت.

درباره ذبیح‌ الله منصوری

ذبیح ‌الله منصوری با نام اصلی ذبیح الله حکیم‌الهی دشتی، در سال ۱۲۷۸ در سنندج به دنیا آمد. او یکی از پرکارترین مترجمان تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران، روزنامه‌نگار، نویسنده و به گفته خودش قهرمان بوکس سبک ‌وزن ایران بود. منصوری ۱۹ خرداد ۱۳۶۵ در تهران چشم از دنیا فروبست.

بخشی از کتاب سینوهه؛ جلد دوم

بعد از اینکه مکتاتون بیمار شد، فرعون بیشتر نسبت به دختر مزبور احساس محبت کرد و این هم امری طبیعی است، زیرا پدر فرزند بیمار خود را زیادتر دوست دارد.

فرعون روزی چند مرتبه وضع مزاج دخترش را از من می‌پرسید و می‌گفت آیا دخترم خواهد مرد؟

به او می‌گفتم دختر تو هیچ مرض خاصی ندارد که بمیرد و بیماری او ضعف بنیه است و این بیماری معالجه می‌شود. فرعون می‌گفت اگر او بیماری خاصی ندارد، چرا سرفه می‌کند؟ و من جواب می‌دادم آن هم ناشی از ضعف بنیه است.

فرعون از غصهٔ بیماری دخترش لاغر شد و من در دربار دو مریض پیدا کردم؛ یکی فرعون و دیگری دختر او و تمام اوقات من صرف مواظبت از آن دو می‌شد؛ زیرا برای من آن دو مریض بیش از تمام مریضان مصر و تمام مردمی که در آن کشور از گرسنگی در رنج بودند اهمیت داشتند.

چون همهٔ اوقات من صرف معالجهٔ فرعون و دخترش می‌شد و نمی‌توانستم اشراف و بزرگان را که بیمار می‌شدند با دقت معالجه کنم، می‌گفتند سینوهه که در گذشته خلیق‌ترین پزشک مصر بود متکبر شده و چون طبیب مخصوص فرعون است، فکر می‌کند دیگران لیاقت ندارند که وی آنها را معالجه کند. در صورتی که این‌طور نبود و دقتی که برای معالجهٔ فرعون و دخترش می‌کردم مانع از این می‌شد که از دیگران به‌خوبی مواظبت کنم.

در ضمن من فربه شده بودم و نمی‌توانستم مثل گذشته با چابکی راه بروم و موهای سرم می‌ریخت و می‌دانستم به‌زودی سرم بی‌مو خواهد شد و هنگام خوابیدن بر اثر فربهی خرخر می‌کردم و با اینکه از خانه تا کاخ راه زیادی نبود، تا آنجا سوار تخت روان می‌شدم.

می‌دانستم تا وقتی فصل تغییر نکند، حال دختر فرعون خوب نخواهد شد و همین که نیل طغیان کرد و هوای شهر افق بر اثر رسیدن پاییز خنک شد، حال مکتاتون رو به بهبود نهاد و هر قدر دختر قوت می‌گرفت پدرش نیز بهبود می‌یافت. 

وقتی دیدم فرعون و دختر او هر دو معالجه شده‌اند، به فرعون گفتم چون تو و مکتاتون سالم شده‌اید و من اینک در افق کاری ندارم، موافقت کن سفری به تبس بکنم.

زیرا روحم برای تبس و میخانهٔ دم تمساح و مریت، حتی برای کاپتا، غلام سابقم، اندوهگین شده بود.

فرعون گفت با مسافرت تو موافقم، ولی در راه سلام مرا به تمام زارعان که در اراضی آتون مشغول کشاورزی هستند برسان و در مراجعت از وضع آنها خبرهای خوب برای من بیاور.

آن اراضی همان زمین‌ها بود که در گذشته به خدای سابق تعلق داشت و فرعون اراضی مزبور را از آمون گرفت و بین تمام آنها که قصد داشتند زراعت کنند تقسیم کرد. از فرعون خداحافظی کردم و با کشتی عازم تبس شدم.

معرفی نویسنده
میکا والتاری

میکا والتاری نویسنده‌ای فنلاندی بود که بیشتر به خاطر رمان پرفروش‌اش، سینوهه، پزشک مخصوص فرعون شناخته می‌شود. والتاری علاوه بر رمان، شعر، داستان کوتاه، نمایشنامه، مقاله، سفرنامه، فیلمنامه و متونی برای کمیک استریپ نیز می‌نوشت. والتاری هفت بار نامزد دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شد.

نظرات کاربران

کاربر ۳۵۳۱۳۸۸
۱۴۰۱/۰۸/۱۱

لطفا این کتاب و بخش اول آن را در قسمت بی نهایت قرار دهید.

قاصدک!
۱۴۰۰/۰۶/۱۸

بسیار جذاب و دوست داشتنی

hopeful13
۱۴۰۰/۱۱/۲۰

هر شخص مطالعه گری باید این کتاب رو خونده باشه توصیه میکنم حتما بخونید داستان سینوهه پزشک مصری که جذاب هست و از شاهکار های ترجمه ای ذبیح الله منصوری بشمار میاد

علیرضا جمیل آذر
۱۴۰۲/۰۳/۰۶

قوی ترین کتابی که تا حالا خوندم حتما بخونید

...
۱۴۰۲/۰۱/۰۸

وقتی که این کتاب رو می‌خوندم، می‌ترسیدم صفحه‌ی بعد بزنم از اینکه مبادا زود تموم بشه. این کتاب، صرفا خواننده را با حقایق تاریخی مصر آشنا نمی‌کند؛ بلکه، علاوه بر این آشنایی، او را به عمق و دریچه‌های روح یک انسان

- بیشتر
کاربر 5384198
۱۴۰۳/۰۲/۰۳

باسلام خدمت دوستان بنده با مطالعه این کتاب بینش وسیعتری نسبت به جهان یافتم ،پستی بلندی روزگار دیگر برایم زجر آور نبود.

siiis71
۱۴۰۲/۰۵/۰۵

پنجاه و چهارمین کتاب من در طاقچه از سری کتاب هایی که جهان بینی آدم و گسترش میده و پر از تجربس،،، وووو به خودم مفتخرم که بالاخره این کتاب طولانی رو تموم کردم✌️

Mina
۱۴۰۱/۰۸/۰۹

من این کتاب رو بصورت پادکست توی کست باکس گوش میکنم، ترجمه و صدای گوینده خوب و دلنشینه هرچند بعضی کلمات و اسامی شهر ها رو اشتباه تلفظ میکنه اما خب راضی بودم! توصیه ای که دارم اینه که کتاب رو بصورت

- بیشتر
هلن حنفی
۱۴۰۰/۰۶/۲۷

چطور بگم بهترینه

رستم کاربر ۸۶۰۱۲۳۴
۱۴۰۳/۰۲/۱۳

من فهمیده ام که کم اعتنایی یا غفلت بزرگان نسبت به کوچکان چقدر برای آنهایی که کوچک و فقیر هستند کسالت آور است.سینوهه. در کوچه ما مشعلی نمایان می‌شود در عقب مشعل تخت روانی نمایان می‌شود از خود می‌پرسم در آن تخت کیست

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵۱)
مرگ نسبت به دردهای جسمانی و اندوه‌های بزرگ و ناامیدی‌های زندگی یک واقعهٔ گوارا است و انسان پیوسته از زندگی رنج می‌برد، نه از مرگ.
سینا
یک وقت دیدیم که اکثر مردم در این کشور بی‌طرف شدند و از بیم جان دست روی دست گذاشتند و سکوت کردند. و این بی‌طرفان بودند که ما را از بین بردند
afra
تا روزی که یک نفر یا یک ملت می‌گوید که من از دیگران برتر هستم قتل‌عام از بین نخواهد رفت، و مرغان لاشخور و کفتارها از لاشهٔ مقتولین سیر خواهند شد.
دلداده سید علی
من دیدم هیچ درنده نسبت به انسان مخوف‌تر و درنده‌تر از خود انسان نیست و وقتی یک دسته از انسان‌ها به دستهٔ دیگر غلبه می‌کنند، طوری با مغلوبین رفتار می‌نمایند که درندگان مناطق جنوب مصر با جانوران جنگل آن‌طور رفتار نمی‌نمایند. چون درنده وقتی سیر شد، دیگر با جانوران جنگل کاری ندارد، مگر اینکه گرسنه شود، ولی این جانور که موسوم به انسان است، هرگز سیر نمی‌گردد و اگر تمام ثروت سوریه و بابل و مصر را به او بدهی، باز مرتکب قتل می‌شود و خانه‌ها را ویران می‌نماید که بتواند ثروت بیشتر به دست بیاورد. و وقتی دریافت که نمی‌تواند از مردم چیزی بگیرد که بر ثروت او بیفزاید، دیگران را از روی خشم به قتل می‌رساند که چرا جهت وی فایده ندارند و سبب مزید ثروت او نمی‌شوند.
دلداده سید علی
ولی هر قدر مصر فقیر می‌شود، اغنیا توانگرتر و فقرا درمانده‌تر می‌گردند و این از مختصات کشورهایی است که مبتلا به فقر می‌شوند.
Pouya Gholipour
هر ناراحتی و درد ناشی از زندگی می‌باشد، نه مرگ
afra
مریت سر مرا نوازش داد و گفت سینوهه مگر من خیلی پیر و فربه شده‌ام که تو وقتی به من می‌رسی در فکر سر و معدهٔ خود هستی. زیرا وقتی مردی زنی را دوست می‌دارد، نه فکر معده را می‌کند، نه فکر سر را. لیکن هنگامی که محبت از بین رفت، آن‌وقت مرد به غذا و آشامیدنی ایراد می‌گیرد و می‌گوید این غذا لذیذ نیست یا سنگین است و آن آشامیدنی برای معده‌ام ضرر دارد و سردرد می‌آورد.
یاسمن بلوری
سرباز برای این به وجود آمده که با دشمن خارجی بجنگد و سربازی که در داخل کشور به جان هموطنان خود بیفتد از طاعون خطرناک‌تر است و هر فرمانده که از چنین سربازان حمایت نماید باید معدوم گردد، ولو فرعون مصر باشد.
hamid
وقتی انسان در زندگی امیدوار به تحصیل شادمانی نبود ترس هم ندارد.
shaparak
من دیدم هیچ درنده نسبت به انسان مخوف‌تر و درنده‌تر از خود انسان نیست و وقتی یک دسته از انسان‌ها به دستهٔ دیگر غلبه می‌کنند، طوری با مغلوبین رفتار می‌نمایند که درندگان مناطق جنوب مصر با جانوران جنگل آن‌طور رفتار نمی‌نمایند. چون درنده وقتی سیر شد، دیگر با جانوران جنگل کاری ندارد، مگر اینکه گرسنه شود، ولی این جانور که موسوم به انسان است، هرگز سیر نمی‌گردد و اگر تمام ثروت سوریه و بابل و مصر را به او بدهی، باز مرتکب قتل می‌شود و خانه‌ها را ویران می‌نماید که بتواند ثروت بیشتر به دست بیاورد. و وقتی دریافت که نمی‌تواند از مردم چیزی بگیرد که بر ثروت او بیفزاید، دیگران را از روی خشم به قتل می‌رساند که چرا جهت وی فایده ندارند و سبب مزید ثروت او نمی‌شوند.
دلداده سید علی
حال آنکه در زندگی بشر چیزی ملایم‌تر و گواراتر و راحت‌تر از مرگ نیست
afra
انسان برای تحصیل سعادت به راه می‌افتد و قطار جهان را زیر پا می‌گذارد. وقتی به خانه برمی‌گردد، می‌فهمد سعادتی که وی در جستجوی آن بود در خانه است و او بیهوده برای یافتن سعادت جهان را می‌پیمود.
یاسمن بلوری
خدای فرعون می‌گوید باید به دخترها نیز خط آموخت، در صورتی که تعلیم خط به دختران هیچ فایده ندارد، زیرا یک دختر نه می‌تواند طبیب شود، نه کاتب، نه معمار و نه مهندس.
یاسمن بلوری
فقط یک چیز انسان هرگز تغییر نخواهد کرد و آن هم حماقت اوست و صد هزار سال دیگر انسانی که به وجود می‌آید مانند انسان دورهٔ ما و آنهایی که قبل از ما در دورهٔ اهرام می‌زیستند احمق خواهد بود و او را هم می‌توان با دروغ و وعده‌های بی‌اساس فریفت، برای اینکه انسان جهت ادامهٔ حیات محتاج دروغ و وعده‌های بی‌اساس است و فطرت او ایجاب می‌کند که همواره به دروغ بیش از راست و به وعده‌های بی‌اساس که هرگز جامهٔ عمل نخواهد پوشید بیش از واقعیت ایمان داشته باشد.
shaparak
هر قدر انسان پیرتر می‌شود، دو حرص در او قوت می‌گیرد، یکی حرص تمتع از مرد (اگر زن است) و تمتع از زن (اگر مرد باشد) و دیگری حرص جمع‌آوری مال
تنهایی محض
سرباز برای این به وجود آمده که با دشمن خارجی بجنگد و سربازی که در داخل کشور به جان هموطنان خود بیفتد از طاعون خطرناک‌تر است و هر فرمانده که از چنین سربازان حمایت نماید باید معدوم گردد
سینا
ولی من به‌جای اینکه بروم بر زمین مقابل اخناتون نشستم و گفتم نه، ای فرعون، من از نزد تو نمی‌روم، برای اینکه گویی هنوز ظرف سرنوشت من لبریز نشده و باید از اینکه هست بیشتر پر شود، وانگهی رفتن آسان است و همه می‌توانند بروند، ولی گاهی ماندن احتیاج به همت دارد و اگر دیدی که من حرف‌هایی به تو زدم که جنبهٔ نکوهش داشت، ناشی از درد درون من بود، زیرا من در تبس فرزند خود و زنی را که دوست می‌داشتم از دست دادم.
...
تا وقتی که یک نفر یا یک ملت خود را برتر از دیگران می‌داند، زنجیر برای بستن دست و پای ضعفا و چوب برای کوبیدن بر پشت فقرا و کارگران و غلامان از بین نخواهد رفت.
hamid
خدای سیاه که تو می‌گویی آمون است که ملت مصر را غلام کرده و آنها را در جهالت نگاه داشته تا اینکه هرگز نپرسند «برای چه؟» این خدای سیاه به وسیلهٔ نادانی و خرافات و تکفیر خدایی می‌کند و روش همیشگی او این است: همه باید گرسنه باشند تا پیوسته برای من و درباریان من یعنی کاهنان سرتراشیده کار کنند و اگر روزی یکی از آنها سر برآورد و بپرسد «برای چه» من فوری سرش را به جرم اهانت به خداوند و به گناه تکفیر با تخماق خواهم کوبید تا دیگران بدانند که فقط آنچه من می‌گویم درست است و آزادی یعنی اینکه تمام ملت مصر در همه عمر بردهٔ من باشند و حتی در مدرسه دارالحیات که بزرگ‌ترین مرکز علمی جهان است من اجازه نمی‌دهم که یک نفر بپرسد «برای چه؟»
hamid
انسان ضمن صحبت نباید پیش‌بینی وقایع بد را بکند، برای اینکه وقایع بد زود اتفاق می‌افتد، در صورتی‌که حدوث وقایع خوب طول می‌کشد یا هیچ اتفاق نمی‌افتد.
Farshid0032

حجم

۴۳۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

حجم

۴۳۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۵۰۴ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان