هانری کربن
زندگینامه و معرفی آثار هانری کربن
هانری کربن (Henry Corbin) یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین فیلسوفان قرن بیستم است. او که ایرانشناس، اسلامشناس و شیعهشناسی فرانسوی بود، با آثار خود تأثیر عمیقی بر روی دیدگاه جهانیان نسبت به اسلام گذاشت و باعث شد تا راه شناخت فلسفه اسلامی و عرفان هموارتر گردد. او مانند پلی ارتباطی بین فرهنگها و ادیان عمل کرد و فهم اروپاییان و جوامع غربی را از فلسفه و عرفان اسلامی افزایش داد.
بیوگرافی، زندگی و تحصیلات هانری کربن
هانری کربن در ۱۴ آوریل سال ۱۹۰۳ در شهر پاریس و در خانوادهای با سطح مالی متوسط به دنیا آمد. خانوادهی او افرادی کاتولیک بودند و همزمان برای فرهنگ و ادبیات نیز اهمیت ویژهای قائل بودند، ازاینرو کودکی هانری کربن ترکیبی بود از آموزشهای مذهبی و مطالعهی ادبیات. خانوادهی کربن او را برای تحصیل به یک مدرسهی عالی علوم مسیحی فرستادند. او در سال ۱۹۲۲ از مدرسه فارغالتحصیل شد و موفق شد برای دانشگاه به دانشگاه سوربن برود. دوران دانشجویی نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و اندیشههای او داشت. هانری کربن در دانشگاه با اندیشههای گوناگون آشنا شد و از اساتید خود که اکثر افرادی برجسته و خردمند بودند درسهای زیادی یاد گرفت. او در دانشگاه با زبانهای لاتین و عربی آشنا شد و به مطالعهی متنهای فلسفیای پرداخت که در دورههای پیشین نوشته شده بودند. او همچنین متوجه شد که یاد گرفتن زبانهایی مثل عربی و لاتین چقدر برای فهم بهتر فلسفه ضروری است، از همین رو در مدرسهی زبانهای شرقی ثبتنام کرد و با زبانهای عربی و سانسکریت آشنا شد. در سال ۱۹۲۹ او کاملاً به زبانهای عربی، فارسی و ترکی استانبولی مسلط شده بود و موفق به دریافت مدرک معتبری از سوی مدرسه شد. او حتی تا جایی پیش رفت که زبان پهلوی را یاد گرفت و به همکاری با کتابخانه ملی پاریس پرداخت. او پس از دریافت مدرک لیسانس خود در رشتهی فلسفه، رسالهی خود را راجع به آرای رواقی و آگوستینی در اندیشهی لویی د لئون که شاعری اسپانیایی بود نوشت. رسالهی او بهقدری خوب نوشته شده بود که دانشگاه سالامانکا بابت آن به کربن جایزهای اعطا کرد.
یادگیری او با گرفتن مدرک دانشگاهیاش به پایان نرسید، او در طی سالهای پس از فارغالتحصیلی به مکانهای مختلفی سفر کرد و رفتهرفته درسهای بیشتری آموخت و فلسفه را بهتر درک کرد. او در سال ۱۹۳۰ برای اولینبار به آلمان رفت و در آنجا بود که خواندن آثار هایدگر را آغاز کرد. دو سال بعد، او دوباره از آلمان دیدن کرد و به سوئد رفت. او با چهرههای سرشناس زیادی در زمینهی فلسفه دیدار کرد و از آنها مطالب زیادی را آموخت. او مجذوب فلسفهی پدیدارشناسی ادموند هوسرل و هرمنوتیک فلسفی هایدگر شده بود و بعدها در مطالعهی فلسفهی اسلامی و عرفان نظری از این فلسفه بهرهی بسیاری برد. او خود میگفت که خوانش آثار هایدگر به او کمک کرده تا فلسفهی اسلامی را خیلی بهتر درک کند و از آن با عنوان «کلید هرمنوتیک» نام برده بود. او همچنین در طی سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۲ به نظریات پروتستان علاقهی بسیاری پیدا کرده بود. هانری کربن در همان سالها به همراه چند تن از دوستانش مجلهای فلسفی و ادبی را آغاز کرد و چهار مقاله در آن مجله به انتشار رساند. مطالبی که در آن چهار مقاله به آنها پرداخته بود، زیربنای آثاری پختهتر و عمیقتری شدند که او بعدها به انتشار رساند.
هانری کربن در سال ۱۹۳۳ با استلا لینهارت که دختر انسانشناس مشهور فرانسوی یعنی موریس لینهارت بود ازدواج کرد. او سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۶ را در موسسهای فرانسوی در برلین گذراند. در آنجا، اوقات خود را با خواندن آثار هایدگر پر میکرد و از او بهرهی بسیاری میبرد. علاقهی او به هایدگر به حدی رسیده بود که تصمیم گرفت تا کتاب «متافیزیک چیست» و همچنین قسمتی از کتاب «هستی و زمان» وی را ترجمه کند. این کار باعث شد که او به اولین کسی تبدیل شود که آثار هایدگر را به زبان فرانسه برمیگرداند. پیش از آنکه هانری کربن دست به ترجمهی آثار هایدگر بزند، در فرانسه هیچ اثری از او یافت نمیشد و اصلاً مردم آشنایی چندانی با او نداشتند. حتی شاید بتوان گفت که بسیاری از مردم نام او را هم نشنیده بودند. ترجمهی هانری کربن از این آثار ارزشمند فرانسوی باعث شد که بسیاری از فیلسوفان از آنها بهره ببرند. به طور مثال، ژان پل سارتر از طریق ترجمههای کربن با هایدگر آشنا شد. سیمون دوبووار نیز در یکی از کتابهای خود میگوید که آشنایی سارتر با هایدگر به لطف ترجمههای کربن اتفاق افتاده بود و اگر این ترجمهها وجود نداشتند، شاید سرنوشت فکری سارتر به کل دچار تغییر میشد. علاوه بر آثار هایدگر، هانری کربن اولین مترجم فرانسوی آثار کارل بارت نیز بود.
یکی از تأثیرگذارترین رویدادهای زندگی هانری کربن، برمیگردد به زمانی که او با افکار شهابالدین سهروردی آشنا شد. این آشنایی زمانی صورت گرفت که لویی ماسینیون، اسلامشناس فرانسوی، نسخهای از کتاب حکمتالاشراق را به کربن ارائه داد. خواندن کلمات سهروردی که آنقدر بار فلسفی و عرفانی داشتند، قلب هانری کربن را با آتش اشتیاق شعلهور کرد. او که خود از پیش به خواندن متون فلسفی اسلامی علاقه داشت، با خواندن حکمتالاشراق بیشازپیش مصمم شد که بیشتر در این زمینه مطالعه داشته باشد و اطلاعات خود را بالا ببرد. کربن بعدها اظهار کرد که چیزی که خط فکری و سرنوشت فلسفی او را تغییر داده بود، خواندن آثار سهروردی و آشنایی با طرز تفکر عرفانی او بود. سهروردی کربن را مشتاق کرد تا عمیقتر به مسائل اسلامی و فلسفی بیندیشد.
در سال ۱۹۳۹، قرار شد که کربن به همراه همسرش سفری به استانبول داشته باشد. این سفر برای هانری کربن فرصتی بود برای دستیافتن به شناختی بهتر از سهروردی، چراکه او از سوی مؤسسهی فرانسه مأمور شده بود تا به دنبال دستنوشتههای سهروردی که در این شهر پراکنده بودند بگردد و از آنها عکس تهیه کند. او و همسرش قصد داشتند که تنها سه ماه را در استانبول بگذرانند؛ ولی جنگ جهانی دوم باعث شد که آنها نتوانند تا سال ۱۹۴۵ از آنجا خارج شوند. هانری کربن در تبعید و انزوایی که کاملاً تصادفی اتفاق افتاده بود، به مطالعهی بیشتر آثار سهروردی و دیگر حکمای اسلامی پرداخت. او چندی بعد مجموعهای از آثار سهروردی منتشر کرد که پیش از آن هرگز به چاپ نرسیده بودند. چاپ این کتاب باعث شد که شهرت هانری کربن بین مردم و همچنین بین دیگر متفکران افزایش پیدا کند. لویی ماسینیون جایگاه خود در مدرسهی پژوهشهای عالی دانشگاه سوربن را به هانری کربن داد و او از آن پس وظیفه داشت که به تدریس اسلامشناسی بپردازد.
پس از پایانیافتن جنگ جهانی دوم، هانری کربن و همسرش بالاخره موفق شدند که از استانبول خارج شوند. آنها در ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۴۵ به ایران و به تهران آمدند. این سفر نیز مثل سفر پیشین نقش بزرگی در پیشرفت فکری و شغلی هانری کربن داشت. او در ایران با افراد برجستهای مثل ابراهیم پورداوود برگردان کتاب اوستا به فارسی، صادق هدایت، محمد معین و مهدی بیانی دیدار داشت. او در انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران سخنرانیای با موضوع «مایههای زرتشتی در فلسفهی سهروردی» برگزار کرد. کربن پس از آن آثاری در باب ایرانشناسی به انتشار رساند و تا سال ۱۹۵۴ بهعنوان رئیس ادارهی مطالعات ایرانی در انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران مشغول به کار بود. او همچنین از سال ۱۹۵۵ در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران استاد فلسفهی اسلامی بود و در سال ۱۹۵۸ از سوی این دانشگاه مدرک دکترای افتخاری دریافت کرد.
هانری کربن به محافل و نشستهای فلسفی زیادی دعوت میشد و او خود نیز همیشه سعی میکرد در تمامی آنها شرکت کند. یکی از این محافل، محفل یرانوس بود. هانری کربن در سال ۱۹۴۹ به این محفل دعوت شد و بهقدری بر روی اعضای آنجا تأثیر گذاشت که تبدیل به یکی از ارکان محفل شد. او در آنجا با متفکرانی مثل میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ، گرشام شولم و بسیاری افراد دیگر آشنا شد. از دیگر محافلی که هانری کربن از آن دیدار کرد، محفلی بود که در خانهی ذوالمجد طباطبایی تشکیل میشد. او در این محفل با سید محمدحسین طباطبایی آشنایی یافت و به کمک مترجم خود با او به بحث و گفتوگو پرداخت. آنها راجع به موضوعاتی مثل ولایت، امامت و تشیع با یکدیگر صحبت میکردند و هانری کربن نیز از بحثهای داغی که در دنیای روشنفکران فرانسه در جریان بود به علامه طباطبایی میگفت. این نشستها باعث شدند که هانری کربن بیشتر تلاش کند تا فلسفهی اسلامی بهویژه تشیع را به جامعهی علمی غربی معرفی کند. او عقیده داشت که هیچ مذهبی چون تشیع پیوندی محکم بین انسان و هدایت الهی شکل برقرار نمیکند. علامه طباطبایی همیشه میگفت که هانری کربن نقشی مهم در گسترش معارف الهی در جهان غرب دارد.
هانری کربن در طول زندگی خود تلاش بسیاری کرد تا نگاه دنیای غرب را نسبت به اسلام تغییر دهد. او همواره میکوشید تا مردم را با فلسفهی اسلامی حقیقی آشنا کند و در کار خود نیز موفق بود. آثار و افکار هانری کربن نهتنها بر روی اروپاییان که بر روی مردم بسیاری از کشورهای دیگر نیز تاثیر گذاشت و باعث شد تا راه کشف عرفان برای جستوجوگران آن هموارتر شود. هانری کربن در سال ۱۹۷۸ در پاریس درگذشت.
عقاید هانری کربن
هانری کربن همیشه از اهمیت تجربیات عرفانی صحبت میکرد و از مهمترین دلایلی که او به تشیع علاقهمند شد نیز همین بود. کربن عقیده داشت که اسلام به بهترین شکل ممکن به انسان کمک میکند تا شناخت عمیقتری از خداوند و جهان پیدا کند. او عقیده داشت که راه یافتن به بالاترین مرتبهی معنویت کاری آسان نیست و ما باید از امامان و خلفای الهی پیروی کنیم تا بتوانیم به مراتب والا دست پیدا کنیم. هانری کربن همچنین همیشه سعی میکرد تا خود را چندان گرفتار اصول دنیوی نکند. او نگران بود که توجه بیش از حد به مسائل اجتماعی و سیاسی باعث به حاشیه رفتن مذهب شود. هانری کربن معتقد بود که سیاست باید از اصول مذهبی جدا باشد.
آثار هانری کربن
سفر به ایران و آشنایی با متفکران بزرگ اسلامی آنقدر برای کربن تأثیرگذار بود که او سلسله کتابهایی را با عنوان «مجموعه آثار ایرانی» به انتشار رساند. او در این مجموعه به حکمت و فلسفهی اسلامی میپردازد و جنبههای مختلفی از آن را مورد بررسی قرار میدهد. برخی از این آثار عبارتاند از:
مجموعه آثار فارسی شیخ اشراق که با تصحیح و مقدمهی سید حسین نصر و تجزیهوتحلیل فرانسوی هانری کربن نوشته شده بود و در سال ۱۹۷۰ به انتشار رسید. کشفالمحجوب که با مقدمهی او در سال ۱۹۴۹ چاپ شد و جامع الاسرار و منبع الانوار که باز هم با تصحیح و مقدمهی هانری کربن و همچنین عثمان یحیی در سال ۱۹۶۹ منتشر شد.
از دیگر کتابهای برجستهی هانری کربن میتوان به کتاب تاریخ فلسفهی اسلامی اشاره کرد که در سال ۱۹۶۴ به انتشار رسید. این کتاب که یکی از مهمترین کتابهای هانری کربن به شمار میرود، به تفسیر فلسفهی اسلامی از آغاز تا به امروز میپردازد.
کتاب ارض ملکوت
این کتاب به بررسی موضوع «کالبد رستاخیزی انسان از ایران مزدایی تا ایران شیعی» میپردازد. بخش اول، مقدمهای پرمحتوا و دقیق است که با نگاه فلسفی و عمیق ارسطویی نوشته شده و به اهمیت این مفاهیم در زندگی امروز انسان میپردازد. بخش دوم، شامل گزیدهای از متون سنتی عارفانی چون شیخ اشراق، محیالدین ابن عربی، عبدالکریم جیلی و دیگر بزرگان است که کربن آنها را با دقت انتخاب و ترجمه کرده است. این بخش، هستهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد و تلاش دارد این گنجینههای فکری را برای مخاطبان غربی در دسترس قرار دهد.
کتاب ملاصدرا
کتاب «ملاصدرا» نوشتهی هانری کوربن با ترجمهی ذبیحالله منصوری، پژوهشی ساده و روان دربارهی فلسفه و اندیشههای ملاصدرای شیرازی، از بزرگترین فیلسوفان چهارصد سال اخیر است. این کتاب برخلاف دیگر آثار تخصصی، به زبانی قابلفهم برای عموم، فلسفهی صدرالمتألهین را توضیح میدهد و از پژوهشهای چندین خاورشناس برجسته بهره برده است.
کتاب اسلام ایرانی
این کتاب مجموعهای از پنج سخنرانی هانری کربن دربارهی جنبههای هرمنوتیک شیعه است که در کنفرانسهای ارانوس ارائه شدهاند. موضوعات سخنرانیها شامل نمادگرایی رنگها، تعادل عرفانی، معبد صبیان، راز کعبه و تقابل نمادهای معنوی با ارزشهای سکولار است. کربن در این اثر روح معنویت و نمادگرایی اسلامی را با عمقی شگرف آشکار میسازد. این مجموعهی چهارجلدی شامل بررسی امامیه، احیای حکمت نوری سهروردی، عرفان روزبهان بقلی و مکتب اصفهان است و به مفاهیمی همچون امام دوازدهم و اندیشه فتوت میپردازد.
کتاب تاریخ فلسفهی اسلامی
این کتاب نخستین ترجمهی کامل از این اثر فلسفی به فارسی است. کتاب در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول که فلسفهی اسلامی را تا زمان ابنرشد بررسی میکند، در سال ۱۹۶۴ به زبان فرانسه منتشر شد و بعدها به عربی و فارسی ترجمه شد. بخش دوم که قرار بود فلسفهی اسلامی پس از ابنرشد تا زمان معاصر را پوشش دهد، به دلیل تمرکز کربن بر مجموعهی آثار حکمای الهی ایران هرگز کامل نشد.
کتاب روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان
این کتاب به سه مبحث اساسی میپردازد که ابعاد مهمی از حکمت کهن ایران را تحلیل میکند. این مباحث عبارتاند از: شناخت فرشتگان، کیان خُره، و انائیت ازلی.
کتاب سفر و پیامآور
این کتاب مجموعهای از مقالات و مصاحبههای منتشرشده پس از درگذشت هانری کربن است. این اثر به سفری فلسفی در جستوجوی واقعیت نامشهود و عوالم قدسی میپردازد و با تأملی عمیق، جنبههای عرفان ایرانی-اسلامی و فلسفهی دینی را بررسی میکند. کربن در این کتاب نگاه روشنگری به آرای سهروردی، ابنعربی و ملاصدرا دارد.
کتاب تاریخ ایران کمبریج
جلد چهارم تاریخ ایران کمبریج از فروپاشی ساسانیان تا ظهور سلجوقیان را بررسی میکند. این کتاب، بخشی از مجموعهی هفتجلدی کمبریج دربارهی تاریخ ایران است و با همکاری گروهی از تاریخپژوهان ازجمله هانری کربن تدوین شده است. علاوه بر تاریخ سیاسی، به جنبههای مختلفی چون علوم، فلسفه، هنر و ادبیات نیز میپردازد و از معتبرترین و جامعترین منابع در این حوزه محسوب میشود.