دانلود و خرید کتاب ژوزف بالسامو الکساندر دوما ترجمه ذبیح الله منصوری
تصویر جلد کتاب ژوزف بالسامو

کتاب ژوزف بالسامو

انتشارات:نشر تاو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ژوزف بالسامو

کتاب ژوزف بالسامو نوشتۀ الکساندر دوما و ترجمۀ ذبیح‌الله منصوری است. نشر تاو این کتاب را منتشر کرده است. کتاب، حاوی رمانی تاریخی دربارۀ علت‌های تکوین انقلاب فرانسه و نیز خودِ این انقلاب است.

درباره کتاب ژوزف بالسامو

کتاب ژوزف بالسامو روایت‌گر وقایع مربوط به انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ است. این وقایع از زمان سلطنت لویی پانزدهم تا موقع اعدام لویی شانزدهم و همسرش «ماری آنتوانت» روایت می‌شوند.

شخصیت «بالسامو»، آدمی رذل با استعدادی خیره‌کننده است که در روزهای قبل از انقلاب فرانسه به دنبال کسب قدرت در دربار است. قهرمان این داستان، «ژیلبرت» است.

خواندن کتاب ژوزف بالسامو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره الکساندر دوما

الکساندر دوما در سال ۱۸۰۲ به دنیا آمد. او رمان‌نویسی فرانسوی است که به رمان‌های ماجراجویانه‌اش مشهور است.

دوما علاوه‌بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و خبرنگار نیز بود. او پس از استقرار رژیم سلطنتی، در سنّ ۲۰ سالگی و در سال ۱۸۲۲ به پاریس رفت و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآمد. هم زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایشنامه برای تئاتر می‌پرداخت.

در سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ دوما به همراه تنی چند از دوستان‌اش، رمان «جنایات مجلل» را طراحی کرد و نوشت. این رمان در ۸ قسمت، به شرح جنایات مشهور اروپا می‌پردازد.

نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ول‌خرجی و دست و دلبازی دوما درنهایت باعث ورشکستگی او شد. او در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکاران‌اش به روسیه گریخت و دو سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد.

دوما بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب دارد. کتاب‌های او تقریباً به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از ۲۰۰ فیلم براساس کتاب‌های‌اش ساخته شده است. بسیاری از رمان‌های او از جمله «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، و «بیست سال بعد» رمان‌هایی دنباله‌دار و سریالی هستند.

کشور فرانسه، نویسندگان برجستۀ زیادی دارد اما گویا گسترۀ خوانندگان هیچ ‌یک از آنها به دوما نمی‌رسد. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاهی رگه‌هایی از مکتب رئالیسم نیز در نوشته‌های او یافت می‌شود.

الکساندر دوما در سال ۱۸۷۰ درگذشت.

بخشی از کتاب ژوزف بالسامو

«السامو در چندقدمی شاهزاده خانم توقف کرد و سر فرود آورد، و بعد سر را بلند کرد و با احترام، اما با جرئت، نظر به چشم‌های ماری آنتوانت دوخت و منتظر ایستاد تا طرف خطاب قرار بگیرد.

ماری آنتوانت گفت: «من اکنون وصف شما را از آقای بارون دو تاورنی شنیدم. جلو بیایید تا ما ببینیم که یک جادوگر چه‌جور شخصی است؟»

بالسامو به راه افتاد و چند قدم جلوتر آمد و مجدداً تعظیم کرد. ماری آنتوانت دست دراز کرد و قدری شیر از مینای ایرانی در فنجان ریخت و فنجان را به لب برد و بعد از نوشیدن یک جرعه گفت: «من شنیده‌ام که حرفۀ شما غیب‌گویی است.»

بالسامو که چشم‌های خود را به چشمان شاهزاده خانم دوخته بود، گفت: «والاحضرتا، حرفۀ من غیب‌گویی نیست، ولی می‌توانم حوادث آینده را پیش‌بینی کنم.»

ماری آنتوانت گفت: «ما مسیحی هستیم و با اصول مقدس دیانت مسیح بار آمده‌ایم و لذا فقط می‌توانیم پیشگویی‌ها و اسرار مذهبی را بپذیریم.»

بالسامو با احترام جواب داد: «والاحضرتا، اسرار و پیشگویی‌های دینی البته مقدس و محترم است، ولی جناب قدوسی‌مآب، کاردینال «روهان» که اینجا حضور دارند، با اینکه از امرای کلیسا هستند، شاید تصدیق کنند که در طبیعت نیز اسراری هست که درخور توجه می‌باشد.»

از این حرف کاردینال روهان تکان خورد، زیرا با اینکه اسم خود را به کسی نگفته و کسی نام او را بر زبان نیاورده بود، جادوگر او را شناخت و هم دانست که او به کیمیا و ماوراءالطبیعه علاقه‌مند است.

ماری آنتوانت بدین نکته توجه نکرد و گفت: «با این وصف، تصدیق کنید که اسرار و پیشگویی‌های مذهبی یگانه اسراری است که هیچ متدینی منکر آن نمی‌باشد.»

بالسامو در پاسخ گفت: «والاحضرتا، معتقدات مذهبی مقدس و محترم است، لیکن منکر حقایق نیز نمی‌توان شد.»

شاهزاده خانم گفت: «آقای جادوگر، شما مجمل و سربسته صحبت می‌کنید و گرچه من زبان فرانسوی را تحصیل کرده‌ام و اینک هم یک فرانسوی هستم و گرچه مقرر است که در پاریس معلمی برای من انتخاب کنند تا ظرایف و لطایف این زبان را بیاموزم، ولی هنوز در این زبان تسلط ندارم و بهتر است که واضح‌تر صحبت کنید تا بتوانم منظور شما را بفهمم.»

بالسامو سر فرود آورد و گفت: «والاحضرتا، اجازه می‌خواهم که به اجمال و مطالب سربسته اکتفا کنم، زیرا مایل نیستم که در حضور والاحضرت چیزهایی را به عرض برسانم که شاید مطابق میل شما نباشد.»

ماری آنتوانت گفت: «تصور می‌کنم منظور شما این است که حس کنجکاوی مرا تحریک کنید و مرا وادارید که از شما بخواهم که حوادث آیندۀ مرا بگویید.»

بالسامو گفت: «والاحضر تا، برعکس، من هیچ میل ندارم که حوادث آیندۀ والاحضرت را به عرض برسانم.»

ماری آنتوانت خندید و گفت: «این تمایل شما طبیعی است، زیرا قدرت پیش‌بینی حوادث آینده در اختیار نوع بشر نمی‌باشد.»

ولی خندۀ شاهزاده خانم خاموش شد، بدون اینکه هیچ‌یک از حضار برای رعایت ادب تبسم کنند؛ زیرا همه مجذوب جادوگر شده بودند و ماری آنتوانت هم از این تأثیر برکنار نبود.

چند لحظه سکوت برقرار شد و دختر پادشاه اتریش گفت: «آیا راست است که شما آمدن مرا به اینجا پیش‌بینی کرده و به آقای بارون دو تاورنی گفته بودید؟»

بالسامو گفت: «بلی والاحضرتا.»

ماری آنتوانت که تحت تأثیر نگاه‌های جادوگر قدری مضطرب شده بود و می‌خواست دیگران را هم شریک در صحبت کند، تا مجبور نباشد به‌تنهایی با جادوگر صحبت کند، به بارون گفت: «این آقا چطور آمدن مرا پیش‌بینی کردند؟»

بارون گفت: «والاحضرتا، من نمی‌دانم که ایشان چه کردند و همین‌قدر دیدم که نظر به یک لیوان آب انداختند و گفتند که والاحضرت به‌زودی تشریف می‌آورند.»»

معرفی نویسنده
عکس الکساندر دوما
الکساندر دوما

الکساندر دوما نویسنده‌ی شهیر و پرآوازه قرن نوزدهم فرانسه است. او از سال‌های نخست جوانی شروع به درخشیدن کرد و تاکنون هم افولی بر شهرتش نیست. دوما از خلال نوشتن نمایشنامه‌ها و رمان‌های تاریخی ماجراجویانه، نام خود را در تاریخ ادبیات فرانسه و جهان جاودان کرد.

NASTARAN
۱۴۰۱/۰۲/۲۳

این کتاب یکی از بی نظیر ترین رمان هایی هست که خواندم. این کتاب دنباله کتاب های 3تفنگ دار و قبل طوفان هست. و دنباله بعد کتاب ژوزف بالسامو کتاب زیبای غرش طوفان هست که همگی با ترجمه آقای ذبیح الله منصوری

- بیشتر
مژده
۱۴۰۱/۰۵/۰۱

آغاااا ۱۵۸ هزارتومن ...واقعا چه خبره ؟؟؟ الکساندر دوما حق انتشار دریافت میکنه؟؟ با این هزینه ترجیح میدم آثار نویسنده های بزرگ دیگه رو بخونم، اونم چندتاا

hanita
۱۴۰۱/۰۵/۰۹

میشه لطفا تو طاقچه بی نهایت قرارش بدین؟قیمتش برای خرید گرونه!

احسان فتاحی
۱۴۰۱/۱۰/۱۶

میگم اگه راه داره کمی قیمت کتاب رو افزایش بدین آخه خیلی کمه یه وقت ضرر نکنین😐😐😐 کتاب دو قرن پیش نسخه pdf رو میدین خدا تومن.حالا اگه کتاب جدیدی بود که تازه گل کرده بازم یه چیزی همین قیمت ها رو

- بیشتر
elham.md
۱۴۰۲/۰۴/۱۷

فکر میکنم سوم راهنمایی بودم این کتاب خوندم .. دو جلدی بود فکر میکنم جلد سبز بسیار بسیار بسیار کتاب خوبی بود زمانی که ماری آنتوانت وارد کاخ شد اون شب با آسمان طوفانی و باران شدید اون گوی که

- بیشتر
Hasanzade.M
۱۴۰۱/۰۷/۱۲

متن روان و داستان گیرا و جذاب که بهیچ وجه نمیتونی داستان رو نیمه رها کنی. البته این کتاب در ادامه مجموعه های دیگه است که من نخوندم اما غرش طوفان که ادامه این کتاب هست رو خوندم. فوق العاده

- بیشتر
ناخدا
۱۴۰۱/۰۴/۰۱

من این کتاب صوتی گوش دادم‌ خیلی خوبه

کاربر ۱۲۳۸۴۴۸
۱۴۰۲/۰۳/۲۶

لطفا غرش طوفانو هم اضافه کنید

ماری کوری
۱۴۰۳/۰۷/۱۳

میشه لطفا بگین آیا سانسور داره نسبت به چاپهای قدیم یا خیر؟

الی
۱۴۰۲/۰۲/۲۱

کتاب بی نظیری بود، اصل موضوع اختلاف طبقاتی قبل از انقلاب فرانسه است که نویسنده با داستان سرایی عالی به اون می پردازه، علاقمندان به رمان های تاریخی حتما بخونن.

جسم ما عبارت از خاک است که بعد از مرگ باز مبدل به خاک می‌شود ولی روح عبارت از جوهری است آسمانی که به‌طور موقت قرین و همنشین جسم شده و بعد از مرگ ما به مبدأ خود که همانا ملکوت باشد واصل می‌گردد
مژده
به‌طوری که روسو می‌گوید، آزادی این نیست که شما هر کاری را که خواستید، بکنید؛ بلکه آزادی این است که اگر همۀ سلاطین دنیا جمع بشوند، نتوانند شما را وادار به انجام کاری کنند که مطابق میل شما نیست.»
مژده
در سیاست اصلی هست که می‌گوید هرگز چیزی را که یک مرتبه ضامن موفقیت شما شده، به دیگران نیاموزید، زیرا ممکن است برای مرتبۀ دوم نیز ضامن موفقیت شما شود.
مژده
بکوشید که بعد از این مرام و هدف ما را با ملایمت و ایمان در مغز مردم جا بدهید به‌طوری که مردم نسبت به هدف و مرام ما مؤمن شوند چون هرگاه بخواهید به ضرب پتک مرام ما را در مغز مردم جا بدهید نتیجه نخواهید گرفت و برعکس مردم را از ما بری خواهید کرد
مژده
کینه‌توزی ناشی از ضعف و احتیاج است.»
مژده
جامعه باید به‌تدریج و مرحله‌به‌مرحله خود را به سعادت برساند. آیا شما دیده‌اید که در طبیعت، عملی بدون مقدمه و طی مراحل صورت بگیرد و آیا ممکن است کسی بتواند بدون صبر و تأمل از درختی که کاشته است، میوه بچیند؟ طفل برای اینکه به دنیا بیاید باید مدت نه ماه در شکم مادر باشد و از بدن او کسب قوت بکند تا اینکه به‌تدریج برای آمدن به این دنیا صالح و آماده شود. وصول نوع بشر به رستگاری نیز مستلزم مراحل تدریجی است و اگر کسی نخواهد که با مراحل تدریجی بشر را سعادتمند کند و هرگاه تصمیم بگیرد که در یک آن او را نیک‌بخت کند، چاره‌ای جز انقلاب، یعنی محو همه‌کس و فروریختن همه‌چیز ندارد.
مژده
در زندگی آزموده‌ام که آزارهای کوچک و نیش‌های دائمی، خیلی بیش از یک انتقام شدید و آنی سبب شکنجۀ انسان می‌شود، زیرا پیوسته خیال آدمی را ناراحت می‌کند و شخص همواره در حال التهاب و اضطراب است
مژده
گرچه کسانی هستند که می‌گویند باید شورش و طغیان کرد، اما به شرطی که شورش و طغیان مزبور سبب رستگاری و نجات جامعه شود، نه اینکه یک رژیم پر از هرج‌ومرج به وجود بیاورد که در آن هیچ‌کس در هیچ ساعت به جان و مال خود ایمن نباشد.»
مژده
مگر تو نمی‌دانی که عشق همان‌طور که زندگی جسمانی را تقویت می‌کند زندگی روحانی و معنوی را نیز تقویت می‌کند؟
مژده
برای ابراز شخصیت چاره‌ای ندارد جز اینکه خدماتی بزرگ به ملت فرانسه نماید تا بتواند دیکتاتوری خود را نگاه دارد، زیرا ماهیت دیکتاتوری این است که دیکتاتور باید همواره خود را در نظر ملت مردی خدمتگزار جلوه بدهد تا باقی بماند و لذا خواه‌ناخواه ناچار است که به ملت خدمت کند و خدمات دیکتاتور برای مردم مساوات ایجاد خواهد کرد. همان مساوات که برقراری آزادی به‌تنهایی نمی‌تواند آن را به وجود بیاورد
مژده
البته آزادی و مساوات را تا آنجا که در بین نوع بشر امکان دارد، برقرار نمایم. زیرا افراد بشر چون از حیث استعداد و ذوق و مشرب مختلف بار می‌آیند، محال است که از هر حیث با هم مساوی شوند و ناچار بین آنها تفاوت‌هایی وجود خواهد داشت و آزادی هم فقط در یک صورت ممکن است برقرار گردد و آن اینکه هیچ‌کس به‌کلی آزاد نباشد، زیرا به‌محض اینکه یک نفر کاملاً آزاد شد، آزادی همه از بین می‌رود.»
مژده
اولین درس فلسفۀ عملی که همۀ افراد بشر باید آن را بگیرند، این است: «ای انسان، زندگی خود را تأمین کن و سربار کسی مباش»
مژده
ً هیچ‌کس نمی‌تواند در چند علم و فن بصیرت و اجتهاد داشته باشد؛ زیرا انسان وقتی دنبال یک علم یا فن رفت، از فنون و علوم دیگر باز می‌ماند و اگر در چند فن ابراز شخصیت بکند، به‌طور حتم اطلاعات او در آن فنون سطحی است.»
مژده
کسانی بودند که مثل روسو از روی حسن نیت و به قصد مساعدت جوان و یا پیرمردی را به خانۀ خود بردند و بعد از مدتی او چیزی را دزدید و فرار کرد و این امر سبب شد که دیگر اشخاص نیکوکار جرئت نمی‌کنند بینوایان را به منزل خود ببرند و جا بدهند و یا شغلی به مستمندان رجوع کنند.
مژده
کسانی که برای رستگاری نوع بشر قیام می‌کنند، علماء هستند، نه عوام‌فریبانی مانند تو که به نام آزادی و رستگاری نوع بشر می‌خواهید دنیایی را ویران کنید، در صورتی که نمی‌دانید که بعد از خرابی چه خواهید کرد. و دیگر اینکه واقعاً که افراد بشر چقدر نادان و گمراه‌ هستند! هزارها نفر را در میدان جنگ برای یک وجب خاک و یا به دست آوردن یک قلعه به کشتن می‌دهند و نام آن را فداکاری و شجاعت می‌گذارند، ولی وقتی یک دانشمند احتیاج به خون یک نفر دارد و می‌خواهد وسیلۀ جاوید شدن همۀ افراد بشر را فراهم کند و نفع آن عاید همه می‌شود، اسم آن را جنایت می‌گذارند.
مژده
این را بدان که محال است فکر یک کارگر غیرمتخصص (عمله) با شخصی مثل من مساوی بشود، برای اینکه اگر تو او را در چنین خانه‌ای سکونت بدهی و همۀ وسایل زندگی این خانه را در دسترس او بگذاری، او این خانه را به شکلی درخواهد آورد که شبیه به کلبۀ او خواهد بود، چون طرز فکر و سنخ تربیت او طوری است که نمی‌تواند از این خانه و زندگی مثل تو استفاده نماید.
مژده
«شهر پاریس جز مجموعه و انبوهی از بدبختی‌ها و ناکامی‌ها چیز دیگری نیست و اگر این منازل و دیوارها روح می‌داشتند، شما می‌دیدید که گریه می‌کنند و یا قطرات خون از آنها خارج می‌شود تا بتوانند بدبختی و مصائب سکنۀ خود را آشکار کنند.»
مژده

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱۹ صفحه

حجم

۱٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱۹ صفحه

قیمت:
۲۴۵,۰۰۰
تومان