دانلود و خرید کتاب ملکه ویکتوریا الیزابت لانگفورد ترجمه ذبیح الله منصوری
تصویر جلد کتاب ملکه ویکتوریا

کتاب ملکه ویکتوریا

انتشارات:نشر تاو
امتیاز:
۴.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ملکه ویکتوریا

کتاب ملکه ویکتوریا نوشته الیزابت لانگفورد است که با ترجمه ذبیح‌الله منصوری منتشر شده است. کتاب ملکه ویکتوریا داستانی تاریخی از زندگی ملکه ویکتوریا است.

درباره کتاب ملکه ویکتوریا

بانوی محقق انگلیسی که نویسندۀ این کتاب است، در دیباچۀ تحقیق خود مقدمه‌ای نوشته که کتاب را به خواننده معرفی می‌کند و علاوه بر آن، متن کتاب که مشحون از بحث‌ها و حوادث تاریخی است.

در زبان فارسی، ضمن کتاب‌های تاریخی مربوط به انگلستان، بارها ذکر ملکه ویکتوریا که تقریباً در سراسر نیمۀ دوم قرن نوزدهم میلادی در انگلستان زمامدار بود به میان آمده ولی تا امروز، در زبان ما، یک تاریخ جامع که ویکتوریا را از لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی معرفی کند و جنبه‌های متفاوت کارها و روحیۀ وی را به خواننده بشناساند، منتشر نشده بود و این اولین بار است که خوانندۀ فارسی‌زبان، کتابی راجع به تاریخ زندگی ویکتوریا می‌خواند که آن زن را از هر حیث می‌شناساند و محققی که نویسندۀ این کتاب است هیچ‌یک از تجلیات روحیۀ ویکتوریا را از قلم نینداخته و ما ضمن خواندن کتاب همان‌طور که از روش سیاسی و اقتصادی و نظامی آن زن مطلع می‌شویم، از روش زندگی اجتماعی و ذوقی و خانوادگی آن زن و اینکه مادربزرگ عده‌ای نسبتاً زیاد از شاهزادگان و شاهزاده خانم‌های اروپا بوده اطلاع حاصل می‌کنیم و در دوره‌ای که ملکه ویکتوریا در انگلستان سلطنت می‌کرد ملکۀ دیکتاتور روسیه به نام «کاترین دوم» کاری جز شناوری در منجلاب منهیات نداشت و ثروت خود را که در واقع ثروت کشور روسیه بود، صرف لهوولعب و معاشقات مستهجن می‌کرد. ولی ملکه ویکتوریا تا روزی که زنده بود یک قدم از جادۀ عفت منحرف نشد و وظایف مذهبی را هر روز به انجام می‌رسانید.

ویکتوریا در ایران، نزد کسانی که از سیاست خارجی اطلاع داشتند (و شمار آنها محدود بود، زیرا وسایل ارتباطات امروزی وجود نداشت) نام نیکو داشت زیرا با اشغال ایران از طرف ارتش انگلستان موافقت نکرد.

بعد از اینکه انگلستان کشور افغانستان را اشغال کرد و شرح آن در این کتاب خوانده می‌شود بعضی از رجال سیاسی و نظامی بریتانیا به ویکتوریا گفتند که فرمان حملۀ ارتش انگلستان به ایران را صادر کند، ولی ویکتوریا با اشغال ایران از طرف انگلستان موافقت نکرد و لابد عدم موافقت او با صدور فرمان حمله علل سیاسی یا نظامی (یا هر دو) داشته ولی در هر حال، عدم موافقت ویکتوریا سبب شد که ایران از حملۀ انگلستان در آن تاریخ، مصون بماند.

همۀ قسمت‌های این کتاب برای کسانی که علاقه به وقوف مسائل تاریخی داشته باشند، قابل استفاده است و با اینکه وقایع تاریخی کتاب مربوط به قرن نوزدهم میلادی است، برای خوانندگان کتاب تازگی دارد و انشای روان نویسنده انگلیسی که نویسنده کتاب است، کمک به سهولت مطالعه می‌کند.

خواندن کتاب ملکه ویکتوریا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی وپیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ملکه ویکتوریا

زیرا امپراتور روسیه می‌دانست که جورج چهارم به‌طور حتم پدر تعمیدی فرزند دوک دو کنت خواهد شد و نام خود را روی نوزاد خواهد گذاشت و اگر بفهمد که امپراتور روسیه هم پدر تعمیدی نوزاد شده، سخت متغیر خواهد شد.

امپراتور روسیه و جورج چهارم ملقب به وسواسی خصم یکدیگر بودند و نمی‌توانستند هم را ببینند و فقط یک چیز سبب شد که آنها پیکار نکنند و آن خطر ناپلئون امپراتور فرانسه برای روسیه و انگلستان بود و بیم هر دوی آنها از ناپلئون سبب شد که علیه وی با یکدیگر متحد شوند و گرچه در آن موقع ناپلئون دیگر امپراتور فرانسه نبود و در زندان جزیرهٔ سنت هلن به سر می‌برد، ولی حیات داشت و امپراتور روسیه و نایب‌السلطنه انگلستان از مراجعتش می‌ترسیدند.

نایب‌السلطنهٔ انگلستان به پدر و مادر نوزاد دستور داده بود که طفل را اگر پسر بود به اسم «جورج» بخوانند و اگر دختری به دنیا آمد، نام «جورجینا» را رویش بگذارند.

اما دو روز قبل از روز مراسم تعمید اطلاع حاصل کرد که امپراتور روسیه هم پدر تعمیدی نوزاد شده و با خشم دستور داد که از نهادن اسم او روی طفل خودداری کنند.

پدر و مادر طفل ناچار به اطاعت شدند، ولی نمی‌توانستند نام امپراتور روسیه را روی نوزاد (که دختر بود) نگذارند و می‌دانستند که اسم کوچک دختر یا یکی از اسامی کوچک او باید الکساندرا یا الکساندرینا باشد.

باری در روز بیست‌وچهارم ماه ژوئن سال ۱۸۱۹ که یک ماه از عمر دختر دوک دو کنت و همسرش می‌گذشت، طوری فضای لندن از مه اشباع شده بود که نایب‌السلطنه انگلستان و اسقف کلیسای آن کشور فکر کردند که نمی‌توانند در مراسم تعمید دختر دوک دو کنت حضور بهم برسانند.

ولی ساعت یازدهٔ بامداد مه زائل شد و وسایل نقلیه در خیابان‌های لندن به حرکت درآمدند و چون ساعت دعوت هم یازدهٔ بامداد بود، نایب‌السلطنه و اسقف کلیسای انگلستان سوار کالسکه‌های خود شدند و در محل مراسم تعمید حضور به‌هم رسانیدند و دیگران هم آمده بودند.

قدری بعد از ساعت دوازدهٔ ظهر اسقف کلیسای انگلستان در نمازخانه دختر کوچک را به دست گرفت و خطاب به پدر طفل گفت اسم دختر را چه می‌گذارید؟

ya' Mahdi
۱۴۰۰/۰۶/۰۸

من نسخه چاپی این کتاب رو به قلم خانم گودوین خواندم . به نظر من جالب نبود و احساس کردم وقتم رو هدر دادم.

helen
۱۴۰۲/۰۷/۱۱

کتاب خوبی هست و علاوه بر گوشه های از زندگی ویکتوریا بعضی از اتفاقات تاریخی در جهان رو هم شرح میده و برامون جالبه که بعضی چیزهایی که شنیدیم اینجا در موردش می‌خونیم.ترجمه عالی اون هم که لازم به تعریف

- بیشتر
این مرد وقتی نقاش بود و عمارات را رنگ می‌کرد و کتاب نبرد من را نوشت، در آن کتاب تأکید کرد که آلمان نباید وارد جنگی شود که لازمه‌اش این باشد که در دو جبههٔ شرقی و غربی اروپا بجنگد. اما وقتی قدرت مطلق را در آلمان به دست آورد، فراموش کرد که در کتاب نبرد من چه نوشته است.
helen
علت اینکه نسل‌های معاصر یا آیندگان از وقایع تاریخی گذشته عبرت نمی‌گیرند همین است که خود را غیر از قدما می‌دانند و می‌گویند که اگر فلان امیر در یک قرن قبل مبادرت به فلان اقدام کرد و نتیجهٔ نامطلوب گرفت، ناشی از اقتضای زمان بود و ما که یکصد سال بعد از او زندگی می‌کنیم، از همان اقدام نتیجهٔ نیکو خواهیم گرفت. در صورتی که نه غرایز بشری تغییر می‌کند و نه قوانین اقتصادی که مطیع قوانین علمی است و مردم امروز از حیث غرایز و از لحاظ شمول قوانین اقتصادی فرقی با مردم یک قرن قبل از این ندارند
helen
دیسرائیلی می‌گفت به دست آوردن فرصت در دست خود انسان است و هرکس می‌تواند فرصت به دست بیاورد، مشروط بر اینکه وقت خود را تلف نکند.
helen
اگر ما در این کشور درصدد برنیاییم که اختلاف فاحش مادی را که بین اشراف و مردم عادی وجود دارد تعدیل کنیم، باید انتظار داشته باشیم که انقلابی مانند انقلاب کبیر فرانسه در این کشور روی بدهد. در وطن ما، اشراف دارای ثروت‌های هنگفت هستند و از چند استثناء گذشته، همه اهل عیش و قمار و مدپرستی هستند و دائم تجمل خویش را به رخ دیگران می‌کشند و قسمتی از مردم عادی حتی از تهیهٔ واجب‌ترین احتیاجات خود محروم هستند و باید کاری کرد که این تفاوت طبقاتی تعدیل شود.»
helen
ملکهٔ انگلستان وقتی نطق دیسرائیلی را در روزنامه خواند، خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و به نخست‌وزیر گفت آنچه دیسرائیلی گفت، یک واقعیت است و تا همهٔ مردم باسواد نشوند، در انگلستان رژیم دموکراسی واقعی برقرار نخواهد شد و شما باید برای باسواد کردن مردم اقدام کنید.
helen
دموکراسی عبارت است از حکومتی از طرف مردم برای مردم بر مردم، بنابراین در حکومت دموکراسی قدرت در دست مردم است و آنها ما را به نمایندگی خود انتخاب می‌کنند و ما از طرف آنها حکومت می‌کنیم، ولی نه به دست خودمان، بلکه به دست قوهٔ مجریه.
helen
در انگلستان، در قرن نوزدهم میلادی کمک کردن به‌طور ناشناس بین اشراف متداول بود و آن نوع کمک را از افتخارات می‌دانستند و این رسم در نیمه اول این قرن هم از بین نرفت و در این قرن دیده شد که به‌طور ناشناس حتی به پادشاه انگلستان هم کمک کردند و هنگامی که جورج پنجم پادشاه انگلستان بیمار شد پزشکان برای علاج بیماری او که سرطان بود «رادیوم» تجویز کردند، چون عقیده داشتند که رادیوم غده‌های سرطانی را از بین می‌برد یا از تعدد آنها جلوگیری می‌کند. در آن موقع رادیوم خیلی گران بود و جورج پنجم بضاعت خریداری آن را نداشت، ولی یک مرد از اشراف که حاضر نشد نام خود را بروز بدهد پنجاه‌هزار لیره برای جورج پنجم فرستاد تا به مصرف خرید رادیوم برساند و طوری آن مرد برای اخفای نام خود احتیاط و دقت کرد که تا امروز هیچ مورخ انگلیسی نتوانسته است کشف کند که وی که بود.
helen
نتیجهٔ کارهای دیسرائیلی که دائم مورد تأیید و تشویق ملکه ویکتوریا قرار می‌گرفت، دو چیز شد: اول اینکه وقتی ملکه ویکتوریا زندگی را بدرود گفت، در انگلستان به موجب آمار رسمی ۹۹ درصد از مردم باسواد بودند. دوم اینکه در انگلستان طبقات متوسط به وجود آمد.
helen

حجم

۶۴۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۲۶ صفحه

حجم

۶۴۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۲۶ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان