کتاب دن کیشوت
معرفی کتاب دن کیشوت
کتاب الکترونیکی «دن کیشوت» نوشتهٔ میگل دو سروانتس با ترجمهٔ ذبیحالله منصوری در نشر تاو چاپ شده است. این اثر از قدیمیترین رمانها در زبانهای نوین اروپایی است. سروانتس بخش اول دن کیشوت را در زندان نوشت. بخش اولِ رمان دن کیشوت در سال ۱۶۰۵ در مادرید منتشر شد و بخش دوم آن ده سال بعد، در ۱۶۱۵ به چاپ رسید.
درباره کتاب دن کیشوت
آلونسو کیشانو پنجاهساله و نه چندان ثروتمند، لاغر اندام و با صورت استخوانی، به همراه خواهرزادهاش، آنتونیا و خدمتکار بداخلاقش در روستای اسپانیایی لامانچا زندگی میکند. باارزشترین دارایی کیشانو که کتابخوان و اهل تفکر است، کتابهایش هستند. او تحت تأثیر کتابهایش، ابتدا به آیینها، ماجراها و قصههای شوالیهگری علاقهمند میشود و سپس به تدریج شیفتهٔ شوالیههای ماجراجویی میشود که دنبال مأموریتی شرافتمندانه و آرمانی هستند. پس از مدتی طولانی شیفتگیاش به آیین شوالیهگری او را وادار میکند تا دست به عمل بزند. کیشانو ملبس به زرهای زنگزده، بر اسبی لنگ سوار میشود تا به جستجوی ماجراهای شوالیهای برود. او که امیدوار است اشرافزادهای محترم به او لقبی اعطا کند، سرانجام به دست مسافرخانهداری که کیشانو را صاحب تیول میپندارد به دنکیشوت دِ لامانچا ملقب میشود. اسب لنگ و از پا افتادهاش هم به مقام رزینانته ارتقا پیدا میکند.
کتاب دن کیشوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای پیکارسک و ادبیات اسپانیا پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب دن کیشوت
بعد از این اقدامات، دن کیشوت توقف را جایز ندانست و عزم رحیل کرد.
او فکر میکرد که در جهان به قدری ظلم فراوان است و ظالمان باید کیفر ببینند و آنقدر مظلومان زیر دستوپای ارباب ستم رنج میبرند و به قدری مردم دنیا جاهل و بلکه دیوانهاند و باید آنها را عالم و عاقل کرد و آنقدر تبعیضات صورت میگیرد که باید از بین برد که هرگاه تأخیر کند و به راه نیفتد، نزد نفس خویش منفعل خواهد شد؛ و بدون اینکه کسی را از قصد خود مستحضر کند، و بیآنکه کسی او را ببیند، یک روز صبح زود، در فصل تابستان، کلاهخود را بر سر گذاشت و سپر را روی کتف چپ قرار داد و سوار بر اسب خود ـموسوم به روسینانتـ شد و نیزه را به دست گرفت و از در اصطبل خارج شد و با مسرت دید که ماجراجویی او بدون زحمت زیاد شروع شده است. ولی هنوز چند قدم برنداشته بود که تردیدی بر او غلبه کرد و طوری مردد شد که نزدیک بود برگردد و از ماجراجویی صرفنظر کند. چون میدید که هنوز هیچکس او را شوالیه نکرده؛ در صورتی که طبق رسوم و اصول جوانمردی، بدواً باید شخصی که صلاحیت داشته باشد، او را شوالیه کند تا وی بتواند با دیگران بجنگد.
وی میفهمید که در آن وقت همچون یک کشیش است که هنوز دیپلم فراغت از تحصیلات مدرسهٔ روحانی را دریافت نکرده، معهذا میخواهد امور شرعی را حل و عقد کند.
حتی بعد از اینکه یک شخص باصلاحیت او را شوالیه کرد، تا مدتی میبایست خفتان سفیدرنگ داشته باشد تا دیگران بدانند که در سلسلهمراتب شوالیهها وی هنوز نوچه است؛ و نیز میبایست روی سپر او علامتی را نقش کرده باشند، چون فقط شوالیههای باسابقه که لیاقت خود را در پیکارها ثابت کردهاند، میتوانند روی سپر علائم مخصوص خود را نقش کنند.
حجم
۳۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
این نسخه خلاصه است؟ چون تک جلدی 300 صفحه ایی هست این. فقط چون ترجمه استاد ذبیحالله منصوری هست میخواستم بخرم. اگه کسی اطلاع داره ممنون میشم راهنمایی کنه
ترجمه و داستان پردازی ذبیحالله منصوری عالی هست و خواننده موقع خوندن خیلی روان پیش اما داستان هیچ نقطه اوجی نداره و مدام مکالمات طولانی و خستهکننده شوالیه و جلودار جریان داره بدون اینکه هیچ نکته جالبی بین مکالماتشون وجود
مدت ها بود کتاب جالبی نخونده بودم، برای اولین بار هنگام خواندن یک کتاب خنده ام گرفت البته باید به ترجمه هم توجه کرد که به این اثر عظمت داده بود. شرح حالی از بدعقلی خودمون هست وقتی که تصمیم