دانلود و خرید کتاب کنیز ملکه مصر میکل پیرامو ترجمه ذبیح‌الله منصوری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کنیز ملکه مصر اثر میکل پیرامو

کتاب کنیز ملکه مصر

نویسنده:میکل پیرامو
انتشارات:نشر تاو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۵۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کنیز ملکه مصر

کتاب کنیز ملکه مصر رمانی تاریخی از میکل پیرامو با ترجمه ذبیح الله منصوری است. این داستان درباره شرمیون، خدمتکار کلئوپاترا، ملکه مصر است که روایت دقیقی از روزهای زندگی در کنار اربابش دارد. 

درباره کتاب کنیز ملکه مصر

کنیز ملکه مصر رمانی تاریخی است که نام اصلی آن کلئوپاترا: ملکه نیل است. میکل پیرامو در این رمان درباره زندگی کنیزی به نام شرمیون نوشته است. شرمیون، کنیز مورد علاقه کلئوپاترا بود. آن‌ها از کودکی با یکدیگر دوست بودند و کلئوپاترا بر خلاف میل و نظر معلمان او را همراه خودش به کلاس‌های درس می‌برد. شرمیون به علت نزدیکی که با کلئوپاترا داشت از زندگی خود و اربابش نوشته است. او در کنار روایت ماجراهای عشقی اربابش با ژولیوس سزار و آنتوان جوان به اتفاقات تاریخی در زمان سلسله بطالسه می‌پردازد. نگارش جزئیاتی همچون فانوس اسکندریه و آتش یونانی از نقاط مثبت این کتاب می‌باشد.

کتاب کنیز ملکه مصر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از طرفداران رمان‌های خارجی هستید، شما را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

درباره مایکل پیرامو

میکل پیرامو نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی ۳۰ ژانویه ۱۹۲۲ متولد شد. او بیشتر در حوزه آثار تاریخی قلم می‌زد. در سال ۱۹۷۹ جایزه ادبی اس‌جی‌دی‌ال را دریافت کرد. پیرامو ۳۰ ژانویه ۱۹۲۲ ‏در ۹۸ سالگی چشم از دنیا فروبست.

ذبیح الله منصوری 

ذبیح ‌الله منصوری با نام اصلی ذبیح الله حکیم‌الهی دشتی، در سال ۱۲۷۸ در سنندج متولد شد. او پرکارترین مترجم تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران، روزنامه‌نگار، نویسنده و به گفته خودش قهرمان بوکس سبک ‌وزن ایران بود. منصوری ۱۹ خرداد ۱۳۶۵ در تهران چشم از دنیا فروبست. 

بخشی از کتاب کنیز ملکه مصر

من هرگز روزی را فراموش نمی‌کنم که کلئوپاتر برای اولین مرتبه به اتفاق آنتوان به گردش رفت و من هم در تخت روانی که حامل آنها بود حضور داشتم و آن دو را باد می‌زدم.

شانزده تن از غلامان تخت روان را حمل می‌کردند و لباس متحدالشکل بر تن داشتند. لباس آنها عبارت بود از یک لنگ ارغوانی دارای مفتول‌دوزی نقره و یک کفش که با تسمه‌های سفیدرنگ به پا بسته می‌شد و تسمه‌های کفش به‌طور مارپیچ اطراف ساق پا را می‌گرفتند و یک شال سبزرنگ که چون حمایل می‌بستند و در موقع استراحت آن را می‌گشودند و عرق بدن را خشک می‌کردند.

پشاپیش غلامانی که حامل تخت روان بودند، یکی از صاحب‌منصبان درباری حرکت می‌کرد و او را جلودار می‌خواندند. لباس جلودار مثل لباس غلامان بود، اما در عوض شال، یک کلیچهٔ سبزرنگ می‌پوشید. آن کلیچه آستین نداشت و دو دست جلودار عریان به نظر می‌رسید.

جلودار کلاه مصری بر سر می‌نهاد. همه می‌دانند که کلاه مصری دارای طیلسان است و طیلسان از عقب مثل یک پرده گردن را می‌پوشاند و مانع از این می‌شود که از قفا آفتاب بر گردن و صورت بتابد.

جلودار پیوسته یک چماق کوتاه به دست می‌گرفت که از چوب بود، اما روی آن را مطلا می‌کردند. چماق مزبور علامت مرتبه و شغل جلودار به شمار می‌آمد و وقتی مردم در خیابان‌ها جلودار را با لباس و چماق مخصوص می‌دیدند، کوچه می‌دادند و ارابه‌ها کنار می‌رفتند تا تخت روان بتواند بدون معطلی عبور کند.

کلئوپاتر بدون اسکورت در خیابان‌های اسکندریه حرکت می‌کرد و آن روز هم که برای اولین مرتبه با آنتوان سوار تخت روان شد تا شهر را به وی نشان بدهد، بدون اسکورت حرکت می‌کرد.

کلئوپاتر نه‌فقط خیابان‌ها و عمارات اسکندریه را خوب می‌شناخت، بلکه راجع به سوابق آنها اطلاعاتی زیاد داشت؛ طوری که بعضی اوقات سوابق تاریخی خیابان‌ها را هم برای آنتوان می‌گفت و آن ژنرال رومی حیرت می‌کرد که چطور دختری جوان آن‌همه اطلاعات دارد و همه‌جا را به‌خوبی می‌شناسد.

فراموش نمی‌کنم اولین چیزی که سبب حیرت آنتوان شد، عرض خیابان‌های اسکندریه بود؛ چون در خیابان‌های درجه‌اول اسکندریه دوازده ارابه می‌توانند کنار هم حرکت کنند. بعد از عرض خیابان، آنچه سبب حیرت آنتوان شد، شیرهای آب و لوله بود و پرسید: «این آب که از شیرها جاری است از کجا می‌آید؟»

کلئوپاتر جواب داد: «دو قرن و نیم است که این شهر آب لوله‌کشی دارد. آب رودخانهٔ نیل وارد یک مخزن بزرگ می‌شود و از آنجا به طرف لوله‌ها جریان پیدا می‌کند، لذا مردم همیشه آب دارند و شیرهای کنار خیابان هم برای استفادهٔ عموم نصب شده‌اند تا عابرین و مسافرین از آنها بهره‌مند شوند.»

نظرات کاربران

AminAjdadi
۱۳۹۹/۰۹/۰۳

میشه بگید چرا اینقدر گرونه؟ دلیل خاصی داره؟

ناجی
۱۳۹۹/۰۹/۰۲

عاشق کتاب های ترجمه شده ذبیح الله منصوری ام هرچند داستان واقعی یا خیالی باشه این قلم اونه که داستانو جذاب میکنه دوستانی هم که مثل من عاشق داستان های تاریخی هستن آثار میکا والتاری و کتاب های ترجمه شده ذبیح الله

- بیشتر
سید مصطفی ره گشای
۱۴۰۰/۱۱/۳۰

خود کتاب رو در موردش خیلی شنیدم. اما دنبال صوتیش میگردم ک در حین کار بتونم گوش بدم

فاطمه اسدی
۱۴۰۰/۱۱/۲۰

این کتاب عالیه نمیدونم چجور براتون توصیف کنم..ولی برای من که کتاب های تاریخی دوست دارم به شدت جذاب بود و راجع به زندگی کلئوپاتراس..شیفته قدرت و زیبایی این زن شدم، و البته هوش و هرد بالایی که داشت خوندنشو به

- بیشتر
کاربر ۳۰۹۰۴۱۷
۱۴۰۰/۰۲/۰۵

خیلی کتاب جالبیه👌🏻

کاربر ۲۶۹۹۷۵۵
۱۴۰۲/۰۶/۰۶

چرا اینقدر گرونه دوست داشتم بخونمش ولی به خاطر قیمت بالا موفق نشدم

farideh
۱۴۰۱/۰۳/۲۷

کتابی هست که ،واقعا پیشنهاد میکنم بخونین🤌🏼

maryam
۱۴۰۱/۰۲/۱۱

کتاب خییلی خوبیه

eftikay
۱۴۰۲/۰۴/۱۲

بینهایت این کتاب رو توصیه میکنم. داستان پر محتوا و متن روانش باعث میشه اصلا نتونید از خوندن دست بکشید. خیلی قسمت ها هم میفهمید با وجود اینکه داستان مال هزاران سال پیشه، ولی مشکلات و دغدغه ها هیچ فرقی ندارند.

- بیشتر
fatemeh
۱۴۰۲/۰۴/۱۱

این کتاب فوق العاده جذاب بود ..نثر روانی داشت . اطلاعات خیلی نایابی از تاریخ جهان براتون شرح میده و سیر داستان بسیار جذاب و پر کشش هست .

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۳)
تفاوت بین قصد داشتن و آرزو داشتن این است که وقتی انسان قصد دارد، هر کار که بخواهد می‌کند، ولی وقتی آرزو داشت، باید منتظر باشد تا دیگری آن کار را بکند.»
کاربر ۵۵۰۲۶۶۱
تفاوت بین قصد داشتن و آرزو داشتن این است که وقتی انسان قصد دارد، هر کار که بخواهد می‌کند، ولی وقتی آرزو داشت، باید منتظر باشد تا دیگری آن کار را بکند.
book-lover
سزار گفت: «خدایان ما را محروم آفریده‌اند و هرقدر مرتبهٔ ما بلندتر و نام ما بیشتر مشهور شود، زیادتر احساس محرومیت می‌کنیم، زیرا برای حفظ مرتبه و نام خود مجبوریم که خواهش‌های قلب و روح را نشنیده بگیریم. امروز که جهانیان مرا بزرگ‌ترین سردار دنیا می‌شناسند، من خود را خیلی محروم‌تر از روزی می‌بینم که یک جوان گمنام بودم.
یاسمن بلوری
من آزموده‌ام کسانی که از نظر روحی برجسته‌اند، به تجمل علاقه ندارند.
Ali bayat
«یکی از چیزهایی که تولید بی‌نظمی و بلوا می‌کند، سعادتمند بودن یک ملت است، زیرا همان‌طور که انسان نمی‌تواند مدتی مدید سعادت را تحمل کند و به دست خود کارهایی انجام می‌دهد که کاخ سعادتش را ویران می‌کند، ملت‌های نیک‌بخت هم نمی‌توانند مدتی مدید سعادت را تحمل کنند و بهانه‌هایی واهی می‌تراشند و به دستاویز آن بهانه‌ها مبادرت به بلوا می‌کنند.»
ریحانه
کلئوپاتر گفت: «در اسکندریه همه به اندازهٔ تأمین معاش درآمد دارند و هیچ‌کس تکدی نمی‌کند. در چنین شهر سعادتمندی، علتی برای بلوا وجود ندارد.» آنتوان گفت: «یکی از چیزهایی که تولید بی‌نظمی و بلوا می‌کند، سعادتمند بودن یک ملت است، زیرا همان‌طور که انسان نمی‌تواند مدتی مدید سعادت را تحمل کند و به دست خود کارهایی انجام می‌دهد که کاخ سعادتش را ویران می‌کند، ملت‌های نیک‌بخت هم نمی‌توانند مدتی مدید سعادت را تحمل کنند و بهانه‌هایی واهی می‌تراشند و به دستاویز آن بهانه‌ها مبادرت به بلوا می‌کنند.»
یاسمن بلوری
یک مرتبهٔ دیگر مردم فریب خوردند، چون قاعدهٔ کلی این است که مردم همواره دچار فریب شوند.
Ali bayat
کلئوپاتر زود تصمیم می‌گرفت و به موقع اجرا می‌گذاشت
Ali bayat
آنتوان گفت: «ایران خزانهٔ بزرگ جهان است. زر و گوهر موجود در ایران به‌تنهایی بیش از زر و گوهر همهٔ دنیا است و من هرچه زر و گوهر به دست بیاورم، از ایران خارج خواهم کرد و برای اینکه انتقام شکست کراسوس را بگیرم، صدها هزار تن از ایرانیان را اسیر خواهم کرد و قسمتی از آنها را برای بردگی به روم خواهم فرستاد و یک قسمت را هم به تو خواهم داد تا برده کنی و در مصر به کار بگماری.»
یاسمن بلوری
سزار در موقع تکلم بیش از آنچه باید گفت، نمی‌گفت و هرگز گفته‌ای را دو مرتبه بر زبان نمی‌آورد و هرچه ادا می‌کرد، سنجیده و موافق تعقل بود
Ali bayat

حجم

۷۱۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۱۹ صفحه

حجم

۷۱۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۱۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان