دانلود کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب با صدای کتایون اعظمی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

دانلود و خرید کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

نویسنده:لوییس کارول
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب نوشتهٔ لوییس کارول و ترجمهٔ زویا پیرزاد است. این اثر صوتی را نوین کتاب گویا با گویندگی کتایون اعظمی منتشر کرده است. تیم برتون کارگردانی یکی از مشهورترین اقتباس‌های سینمایی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب را به‌عهده داشت. این اثر در سال ۲۰۱۱ برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی هنری و بهترین طراحی لباس شد. در این اقتباس جانی دپ، آن هتوی و هلنا بونهام کارتر به ایفای نقش پرداختند و آلن ریکمن، یکی از صداپیشگان این اثر بود.

درباره کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

ویژگی و راز ماندگاری ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب این است که هرچند در ابتدا این کتاب برای کودکان نوشته شد اما اثری از پند و اندرز در آن نبود و به همین خاطر کودکان خیلی راحت‌تر با آن ارتباط برقرار می‌کردند. از طرفی این اثر به‌مرور نشان داد که مختص کودکان نیست و خواندن آن موقعیتی زیبا و رؤیایی می‌سازد برای هرکس که مایل باشد به دنیای کودکی‌اش سری بزند.

داستانِ نوشتن ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب از آنجا آغاز شد که روزی در تابستان سال ۱۸۶۲ چارلز لوتویج داجسن، استاد ریاضیات دانشگاه آکسفورد که او را بـه نام لوییس کارول می‌شناسیم به همراه دوستش و ۳ دختر که یکی از آن‌ها نامش آلیس بود، به قایق‌سواری رفتند. آلیس و ۲ دختر دیگر از او خواستند تا قصه‌ای برایشان تعریف کند و اینگونه طرح اولیهٔ این داستان پرطرفدار به‌صورت فی‌البداهه در آن روز گرم تابستان زده شد. پس از این گردش آلیس از کارول درخواست کرد که این داستان را برایش بنویسد و او نیز تمام شب را به نوشتن داستانی که در روز قبل آن را تعریف کرده بود گذراند. داستان ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب بدون آنکه نویسنده‌اش انتظار داشته باشد، به یکی از مهمترین آثار ادبی دنیا تبدیل شد. این کتاب آغازگر موجی تازه در ادبیات کودکان بود و توانست تاثیر بسیاری بر ادبیات کودک بگذارد.

کتاب صوتی آلیس در سرزمین عجایب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لوییس کارول

کشیش چارلز لاتویج داجسُن که با نام مستعار لوئیس کارول شناخته می‌شود، در سال ۱۸۳۲ به دنیا آمد، در دانشگاه اکسفورد درس خواند و سال‌ها بعد ۱۸۵۵ به سِمَت استاد در آنجا درس داد و تا آخر عمر در همانجا به سر برد. جزوه‌های هجوآمیز متعددی درباره سیاست اکسفورد نوشت، همچنین عکاس پرتره پیشگام و غیرحرفه‌ای شد. هرچند هرگز ازدواج نکرد،‌ اما علاقه ویژه‌ای به کودکان داشت. او دو داستان مشهور دارد که هر دو را برای آلیس لیندل، دختر رئیس دانشکده‌اش نوشت: آلیس در سرزمین عجایب در سال ۱۸۶۵ و آن سوی آینه در سال ۱۸۷۱. همین دو کتاب هم او را به پرآوازه‌ترین نویسنده کودکان در آن روزگار بدل کرد. از لوئیس کارول چند مجموعه شعر نامفهوم و چندین کتاب معما و بازی، نظیر بازی‌های منطق ۱۸۸۷ و یک رمان طولانی برای کودکان، به نام سیلوی و برونو ۱۸۸۹ ــ ۱۸۹۳ منتشر شده است که البته موفقیت آلیس در سرزمین عجایب را نداشتند. لوئیس کارول در ۱۸۹۸ از دنیا رفت.

و اما ماجرای پدید آمدن داستان آلیس در سرزمین عجایب: لوئیس کارول در یک نیمروز تابستانی سال ۱۸۶۲، هنگام قایق سواری با چند کودک، برای سرگرم کردن آنان فی‌البداهه داستانی ساخت و تعریف کرد که چند روز بعد آن را به رشته‌ تحریر درآورد که پس از چاپ، ستایشگران فراوانی پیدا کرد. زبان گیرا، تصاویری سیاه و سفید و مناسب با متن و ترجمه‌ی روان آن این داستان تخیلی را زیباتر و جذاب تر می‌نماید. جالب است بدانید که او از یک بیماری نادر عصبی رنج می‌برد که منجر به ایجاد توهم در بیمار و بزرگتر یا کوچکتر دیدن اشیاء نسبت به اندازه‌ واقعی‌شان می‌شود. این توهم باعث می‌شود که بیمار خود را بسیار بزرگتر یا کوچکتر از اشیاء پیرامون خود ببیند. او از همین بیماری استفاده کرد و آن را به یکی از درون‌مایه‌های اصلی کتابش تبدیل کرد. دکتر جان تاد، کاشف این بیماری در سال ۱۹۵۵ آن را «سندروم آلیس در سرزمین عجایب» نام گذاشت. البته این بیماری را با نام «سندروم تاد» نیز می‌شناسند.

بخشی از کتاب صوتی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

«پایین، پایین‌تر، باز هم پایین‌تر! این سقوط تمامی نداشت؟ «توی این فکرم که تا حالا چند کیلومتر پایین رفته‌ام. (داشت بلند بلند با خودش حرف می‌زد) گمانم دارم می‌رسم به نزدیکی‌های مرکز زمین. صبر کن ببینم، اگر اشتباه نکنم باید شش‌هزار کیلومتری شده باشد. (سر کلاس کلّی از این جور چیزها یاد گرفته بود و هر چند حالا نه وقت مناسبی بود و نه جای مناسبی که معلوماتش را به رخ کسی بکشد – چون کسی آن دور و بر نبود – مرور درس‌ها هم تمرین بدی نبود.) بعله، حتما چیزی در همین حدود شده. فقط نمی‌دانم در کدام طول و عرض جغرافیایی هستم.» (اصلاً نمی‌دانست طول جغرافیایی چی هست یا عرض جغرافیایی یعنی چه ولی فکر کرد اینها کلمه‌های قشنگ و دهن پُر کنی هستند.)

از نو شروع کرد به حرف زدن با صدای بلند. «آمدیم آن‌قدر پایین رفتم که از آن طرف کُرهٔ زمین سر درآوردم. چه خنده‌دار! وسط آدم‌هایی بیرون می‌آم که روی سرشان راه می‌روند. گمانم اسمشان هست کلّه‌پاها. (این بار از این که کسی آن دوروبر نبود خوشحال شد چون این اسم‌گذاری حتّی به گوش خودش هم درست نیامد.) ولی بالاخره مجبورم اسم کشور را از یکی بپرسم. ببخشید خانم، اینجا استرالیاست یا زلاندنو؟ (سعی کرد در حال سؤال کردن، به رسم احترام تعظیم کوچکی هم بکند. مجسم کنید! تعظیم در حال سقوط! فکر می‌کنید شما از پس این کار بر بیایید؟) و اگر این خانم با خودش گفت چه دختر بیسوادی؟ نه! نباید بپرسم. شاید اسم کشورجایی نوشته شده باشد. صبر می‌کنم تا ببینم و بخوانم.»

پایین، پایین‌تر، باز هم پایین‌تر!

آلیس که کار دیگری نداشت باز افتاد به حرف زدن. «گمانم امشب داینا دلش خیلی برام تنگ بشود. (داینا گربه‌اش بود) خدا کند فراموش نکنند وقت چای عصرانه کاسهٔ شیرش را پُر کنند. داینا، عزیزم، کاش این پایین تو هم با من بودی. البتّه فکر نکنم اینجا وسط زمین و هوا موشی پیدا می‌کردی ولی شاید می‌شد خفّاش شکار کنی. می‌دانستی که موش و خفّاش خیلی شبیه هم هستند؟ ولی – صبر کن ببینم –گربه خفّاش می‌خورَد؟» و به اینجا که رسید چون چرتش گرفته بود خوابالود شروع کرد به تکرار این جمله: «گربه خفّاش می‌خورَد؟ گربه خفّاش می‌خورَد؟» گاهی هم می‌پرسید «خفّاش گربه می‌خورَد؟» به هر حال چون جواب هیچ کدام از این دو سؤال را نمی‌دانست خیلی هم فرق نمی‌کرد کدام را بپرسد. حسابی چرتش گرفته بود و داشت خواب می‌دید دست در دست داینا قدم می‌زند و با هیجان می‌پرسد «داینا، راست بگو! تا حالا خفّاش خورده‌ای؟» که ناگهان! گُرُمپ! افتاد روی کُپّه‌ای شاخ و برگ خشک و سقوط تمام شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۳ ساعت و ۵۶ دقیقه

حجم

۲۱۷٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳ ساعت و ۵۶ دقیقه

حجم

۲۱۷٫۳ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۹۶,۰۰۰
۵۷,۶۰۰
۴۰%
تومان