کتاب الهه ها
معرفی کتاب الهه ها
کتاب الهه ها؛ اسرار الوهیت زنانه نوشتهٔ جوزف کمبل و ترجمهٔ عباس مخبر است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب الهه ها
نخستین اثر کمبل در مورد الههها، با مقدمه و ویرایش دکتر سافرون رُسی، مدیر یک بایگانی بزرگ و مرکز تحقیقات است که مجموعهٔ آثار جوزف کمبل، ماریبا گیمبوتاس، جیمز هیلمن و سایر پژوهندگان اسطورهشناسی، یونگیها و روانشناسی کهنالگویی و علوم انسانی را در بر میگیرد.
جیمز هیلمن در ستایش جوزف کمبل گفته است: «در قرن ما هیچکس، نه فروید، نه توماس مان یا لوی استروس، به اندازهٔ کمبل مفهوم اسطورهای جهان و چهرههای جاویدان آن را وارد آگاهی روزمره نکرده است.» همچنین نیوزویک دربارهٔ کمبل نقل کرده است: «کمبل به یکی از نادر روشنفکران زندگی آمریکایی تبدیل شده است؛ متفکری جدی که فرهنگ عامه از او استقبال کرده است.»
درسگفتارهای الههها که محتوای این کتاب را تشکیل میدهند، برآمده از کار کمبل روی اطلس تاریخی اساطیر جهاناند. کمبل در این کار عظیم چندجلدی که از ۱۹۷۴ آغاز شد، به دنبال درهمتنیدن رشتههای گوناگون قومی و فرهنگی اسطوره و سنتهای قدسی در پردهای بود که بازی متقابل ریشههای جهانی و کهن الگویی روان را در تجلیات فرهنگی خاص آن نشان دهد. او در مطالعاتش به کار درخشان و پیشتاز ماریا گیمبوتاس در مورد الهههای بزرگ دوران نوسنگی اروپای کهن رسید (۳۵۰۰-۷۵۰۰ قم). کار گیمبوتاس او را در این عقیده راسختر کرد که الههٔ بزرگ، چهرهٔ آسمانی اصلی نخستین دریافتهای اسطورهای از جهان بوده است، و قدرتهایی که در کار گیمبوتاس معرفی شدهاند ریشههای آن چیزی هستند که او در الهههای اساطیر و سنتهای قدسی بعدی مشاهده میکرد. در آغاز کتاب اطلس تاریخی، الهههای دوران پارینهسنگی مضمون عمده را تشکیل میدهند. کمبل به بررسی یافتههای گیمبوتاس در عرصهٔ تحول و تجلی تخیل اسطورهای میپردازد. او بینشهای ژرف گیمبوتاس را در زمینهٔ الههٔ بزرگ و کهنترین ریشههای اسطورهای و فرهنگی آن، در بستر داستان بزرگ تر و نامکشوف تحول تخیل انسان قرار میدهد.
طی سه دههٔ گذشته و از زمانی که کمبل این درسگفتارها را ایراد کرده تا به امروز، مطالعهٔ اسطورهشناسی الهه پیشرفتهای زیادی کرده است. این کتاب پاسخی است به این فکر که کمبل صرفاً بر قهرمان مذکر تأکید داشته و به الههها، اساطیر آنها، یا پرسشها و دغدغههای زنانی که میخواهند در پرتو این داستانها به درکی از خودشان برسند بیتوجه بوده است. گفتمان نیمهٔ قرن بیستم، که این کتاب از دل آن بیرون میآید، معطوف به درکی عمیقتر از این پرسش است که ما خود را در مقام فرد و جمع چگونه میشناسیم. این درسگفتارها حساسیت کمبل را نسبت به بیهمتایی فرم زنانه در اسطوره و این که برای زنان چه معنایی میتواند داشته باشد نشان میدهد. کمبل اهمیت والای روح مؤنث و ظرفیت خلاق آن را برای واردکردن معنای تجربیات زنان در قالبی اسطورهای و خلاق درک میکرد و به آن احترام میگذاشت. او این موضوع را هدیه و چالش دوران ما میدانست و به تلاش زنان در انکشاف و شکل دادن به این سفر ارج مینهاد.
خواندن کتاب الهه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ اساطیر و اسطورهشناسان پیشنهاد میکنیم.
درباره جوزف کمبل
جوزف کمبل نویسنده و آموزگار آمریکایی به دلیل کارش در حوزهٔ اسطورهشناسی تطبیقی بیشترین شهرت را دارد. او در سال ۱۹۰۴ در شهر نیویورک به دنیا آمد و از همان سالهای کودکی به اسطورهشناسی علاقهمند شد. به خواندن کتابهای مربوط به سرخپوستان آمریکا علاقهٔ فراوان داشت، از موزهٔ تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک دیدن کرد و مسحور مجموعه دیرکهای توتمی این موزه شد. کمبل در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد، در ادبیات قرون وسطا متخصص شد و پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در این رشته، مطالعات خود را در دانشگاههایی در پاریس و مونیخ ادامه داد. در سالهایی که خارج از آمریکا بود تحتتأثیر هنر پابلو پیکاسو و هانری ماتیس، رمانهای جیمز جویس و توماسمان، و مطالعات روانشناختی زیگموند فروید و کارل یونگ قرار گرفت. این تجربیات، کمبل را به این نظریه هدایت کرد که همهٔ اسطورهها و حماسهها در روان انسان با هم پیوند میخورند و در واقع تجلیات فرهنگی نیازی جهانی به تبیین واقعیات اجتماعی، کیهانشناختی و معنویاند.
پس از گذراندن سالهایی از زندگی در کالیفرنیا و آشنایی با جان اشتاینبک و اد ریکتسِ زیستشناس، ابتدا در مدرسهٔ کانتربری و سپس در سال ۱۹۳۴ در گروه ادبیات کالج سارا لارنس به تدریس مشغول شد و سالهایی طولانی این کار را ادامه داد. در سالهای دههٔ ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ به سوامی نیکیلاندا در ترجمهٔ اوپانیشادها و بشارت سری راماکریشنا یاری رساند. همچنین آثار پژوهشگر آلمانی هاینریش زیمر را در زمینهٔ هنر، اسطورهها و فلسفهٔ هند ویرایش کرد. در سال ۱۹۴۴ همراه با هنریمورتون رابینسون کتاب راهنمای اساسی شب عزای فینگانها را منتشر کرد. نخستین کار مستقل او قهرمان هزار چهره در سال ۱۹۴۹ منتشر و بلافاصله استقبال شد، و به زودی به عنوان یک اثر کلاسیک مورد تحسین قرار گرفت. کمبل در این مطالعهٔ "اسطورهٔ قهرمان" بر این نظر است که الگوی واحدی از سفر قهرمان وجود دارد، و همهٔ فرهنگها در اسطورههای قهرمانی گوناگون در این الگوی پایهای مشترکاند. همچنین در این کتاب شرایط پایهای، مراحل و نتایج سفر قهرمان کهنالگویی را بررسی میکند.
جوزف کمبل در ۱۹۸۷ درگذشت. در سال ۱۹۸۸، مجموعهٔ تلویزیونی مصاحبههای او با بیل مویرز، با عنوان قدرت اسطوره، میلیونها نفر را با دیدگاههای کمبل آشنا کرد.
بخشی از کتاب الهه ها
«در هنر پارینهسنگی نقاشیهای غار در جنوب فرانسه و شمال اسپانیا که مربوط به حدود ۳۰ تا ۱۰ هزار سال قم است، جنس مؤنث در قالب پیکرکهای کوچکی نشان داده میشود که کاملاً برهنه و معروف به ونوس است. تن این الهه جادوی اوست: هم به مردان الهام میبخشد و هم ظرف کل زندگی بشر است. بنابراینجادوی زنان، جادوی اولیه و متعلق به طبیعت است. در مقابل، مرد همواره در حال ایفای یک نقش نشان داده میشود و دارد کاری انجام میدهد. (حتی امروز هم زنان را از جنبهٔ زیباییشان و مردان را از جنبهٔ کاری که میتوانند انجام دهند، انجام دادهاند، و یا این که کارشان چیست، نشان میدهیم.)
زندگی در آن روزگار از قبایلی تشکیل میشد که کارشان شکار و گردآوری خوراک بود. زنان ریشههای گیاهان و دانهها و میوهها را جمعآوری میکردند و به شکارهای کوچک میپرداختند، و مردان شکارهای بزرگ و خطرناک و دفاع از همسران و دختران در مقابل متجاوزان را بر عهده داشتند ــ زیرا زنان غنائمی ارزشمند و جالب بودند. تیر و کمان هنوز اختراع نشده بود. شکار و جنگیدن از فاصلهٔ نزدیک انجام میگرفت. حیواناتی که شکار میشدند فراوان بودند: از ماموتهای پشمالو و کرگدنها گرفته تا خرسهای عظیمالجثه، گلههای گاو و شیرها. در چنین شرایطی که صدها هزار سال دوام داشت، پیکرهایی که امروز در آنها سکنا گرفتهایم تحول یافت و کارکردهایشان تثبیت شد ــ نوعی تقسیم ریشهای دنیاها و علائق زنان و مردان نیز ایجاد شد. این کارکردهای جداگانه صرفاً انتخابی زیستشناختی نبود، بلکه نوعی تعلیمدیدگی اجتماعی در دو جهت کاملاً متفاوت نیز بود.
پیکرکهای کوچک زنان نه در غارهای نقاشی شدهٔ بزرگ که متعلق به مناسک مردان بود، بلکه در سرپناههایی پیدا شدهاند که خانوادهها آنجا زندگی میکردهاند. هیچکس در اعماق تاریک، نمناک و خطرناک غارها زندگی نمیکرده و این مکانها به آئینهای جادوی مردانه تعلق داشتهاند: تبدیل کردن پسران به مردان جسور، یاد دادن مناسک شکار به آنها، آرام کردن حیوانات با برگزاری این آئینها، سپاسگزاری از آنها برای تقدیم کردن زندگیشان، و بازگشت جادویی زندگیشان به زهدان مادر همهٔ ما، زمین، یا زهدان تاریک، عمیق، و پرهیبت خود غار بزرگ، برای تولد دوباره. فرمهای حیوانی زیبا روی دیوارهای سنگی این نخستین معبدهای انسانی (زهدانهای الههٔ زمین که بعدها به کلیساهای جامع یا کلیساهای مادر تبدیل شدند)، فرمهای نطفهای گلههای حیوانی در دشتهای آکنده از حیوانات در دنیای بالا هستند. شگفتآور است که وقتی در تاریکی مطلق عمق این غارها هستید و حس جهتیابی خود را به کلی از دست میدهید، دنیای روشن بالا فقط یک خاطره و دنیایی سایهوار است. واقعیت در این عمق است. گلهها و همهٔ زندگی در آن بالا ثانویهاند: از آنجا سرچشمه میگیرند و به اینجا بازمیگردند. در شماری از این غارهای بزرگ، با پرترههایی از رهبران آئینی مواجهیم ــ شمنها، شعبدهبازان و یا هر چیز دیگری که بودهاند. آنها به خلاف پیکرکهای کوچک ونوسها برهنه نشان داده نمیشوند، بلکه دارای لباس و نقابند و کاری انجام میدهند. مثال زیبای آن، تصویر معروف به جادوگر غار سه برادر است. اما نمونههای دیگری هم هست. آنها همواره بهصورتهایی نیمهحیوانی نقاب زدهاند و بهعنوان جادوگران شکار بزرگ کاری انجام میدهند.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه