دانلود و خرید کتاب صوتی دوست بازیافته
معرفی کتاب صوتی دوست بازیافته
کتاب صوتی «دوست بازیافته» نوشتهٔ فرد اولمن با ترجمهٔ مهدی سحابی و گویندگی مهدی صفری در آوانامه منتشر شده است. «دوست بازیافته» داستانی است در دل جنگ جهانی که فرد اولمن، نویسنده و نقاش آلمانی در آن رابطه پرفراز و نشیب دو دوست به نامهای هانس و کنراد در زمان حکومت نازیها و شیرینی و تلخی یک دوستی و سرانجام غافلگیرکنندهٔ آن را روایت میکند.
درباره کتاب دوست بازیافته
این رمان کوتاه ۱۹ فصل دارد و در این کتاب نویسنده به خوبی توانسته با فضاسازیهای جزئی و قابلتأمل، جنگ و تاثیرات آن بر زندگی مردم را به خوبی نشان دهد. در زمان پرآشوب و پرتشویش جنگ جهانی دوم که نظام هیتلری در آلمان مستقر شده است، دو نوجوان هم مدرسهای به نام هانس و کنراد با یکدیگر آشنا میشوند. آنها زندگی به ظاهر آرام و بیدغدغهای دارند و همهچیز خوب و آرام است. هانس از خانوادهای یهودی است و کنراد از خانوادهای ثروتمند و اشرافی؛ اما بعد از مدتی دوستی و آشنایی این دو نوجوان تحت تاثیر کشمکشها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی زمان هیتلر کمکم سست میشود. سرنوشت برای آنها جدایی از یکدیگر را رقم میزند. سرنوشت یکی تبعید و مهاجرت ناخواسته میشود و دیگری رو به ترقی و پیشرفت میآورد. راوی داستان هانس شوارتس حالا وکیل حاذقی شده و در آمریکا زندگی میکند. او از فوریه سال ۱۹۳۲ روایت خود را آغاز می کند. در واقع این رمان روایت هانس از شروع جنگ جهانی اول تا بر روی کار آمدن هیتلر در آلمان است. پایان کتاب غافلگیرکننده است.
کتاب دوست بازیافته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای بلند با درونمایهٔ تاریخی و جنگ جهانی و حکومت نازیها در آلمان پیشنهاد می شود.
بخشی از کتاب دوست بازیافته
همهٔ جزییات آن روز را به یاد میآورم: کلاس با میزها و نیمکتهای چوبی سنگین؛ بوی تند چهل بالاپوش زمستانی نمناک؛ لکههای خیس برف آبشده بر زمین؛ چهارگوشهای زرد بر دیوارهای خاکستری که از تصویرهای قیصر ویلهلم دوم و شاه ووتمبرگ، که پیش از انقلاب به دیوار آویخته بودند، به جا مانده بود. هنوز هم میتوانم چشمانم را ببندم و تصویر همشاگردیهایم را که از پشت میدیدم، در برابر خود مجسم کنم. بسیاری از آنان بعدها در استپهای سرزمین روسیه و در شنزارهای العلمین جان باختند. هنوز صدای بیرمق و یأسآمیز هِر زیمرمان۴ را میشنوم که محکوم بود عمری را به آموزگاری بگذراند و به این سرنوشت خود با بردباری غمآلودی تن داده بود. زردچهره بود و موها، سبیل و ریش نوکتیزش به خاکستری میزد. از پس آن عینک پنسی که روی نوک بینیاش نشسته بود همهچیز را با حالت سگ ولگردی که در جستوجوی غذا باشد نگاه میکرد. با آنکه بدون شک بیش از پنجاه سال نداشت، به چشم ما هشتادساله میآمد. ما همه تحقیرش میکردیم زیرا مهربان و فروتن بود و بوی خاص مردمان فقیر را میداد. خانهٔ دواتاقهاش شاید حمام هم نداشت. سرتاسر پاییز و زمستان طولانی را کت وشلواری وصلهپینهشده میپوشید که رنگی سبزگون داشت و برق میزد (یک دست کت وشلوار دیگر هم داشت که در بهار و تابستان میپوشید). رفتارمان با او تحقیرآمیز، و گهگاه بیرحمانه بود؛ بیرحمی سنگدلانهای که نوجوانان مرفه در رفتار با تهیدستان، پیران و انسانهای بیدفاع از خود نشان میدهند.
زمان
۲ ساعت و ۳۵ دقیقه
حجم
۲۱۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۳۵ دقیقه
حجم
۲۱۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
درخشان درخشان درخشان. و ذهن فریب میخورد اما حقیقت چیز دیگریست.
پس از پایان کتاب تا مدت ها خنجری تو قلبت باقی می مونه . از اون کتاب هایی هست که آخرش شوکه میشی و هیچ وقت فراموشش نمی کنی. من خیلی دوسش داشتم. کتاب گیرنده شناخته نشد هم همینطوره. هر
این رو در نظر بگیرید که نویسنده کتاب در اصل یک نقاشه.بنابراین از خواندن برخی توصیفات منظره این کتاب میتوان لذت برد داستان کتاب هم در مورد آشنایی و در آخر فراق دو دوست است.داستان زیبایی بود اما منو یاد کتاب
بنظرم کتاب خیلی معمولی بود فکر میکنم افرادی که این کتاب رو فوق العاده میدونن زیاد رمان و داستان نخوندن وگرنه به احتمال زیاد نظرشون تغییر می کرد. فرد اولمن کارنامه نویسندگی خاصی نداره و کتاب های زیادی هم ننوشته، من
کتاب اصلا خسته کننده نیست ، گوینده بسیار خوبی داره ، جنگی که سرنوشت همه رو تغییر میده
خوب بود دوست داشتم