دانلود و خرید کتاب صوتی گورستان پراگ
معرفی کتاب صوتی گورستان پراگ
کتاب صوتی گورستان پراگ نوشته اومبرتو اکو است که با ترجمه فریبا ارجمند و صدای بهرام ابراهیمی منتشر شده است. این کتاب ششمین رمان این نویسنده و نمادشناس ایتالیایی است که در اکتبر ۲۰۱۰منتشر شده است.
درباره کتاب گورستان پراگ
بسیاری از منتقدان این کتاب را بهترین رمان اومبرتو اکو بعد از نام گل سرخ میدانند. این رمان در سال ۲۰۱۲ نامزد دریافت جایزه بهترین رمان خارجی روزنامه ایندیپندنت شد. کتاب در قالب یادداشتهای روزانه و ثبت خواطرات نوشته شده است. و رمانی بر اساس واقعیت است، کتاب گورستان پراگ به موضوعات پیچیده سیاسی قرن نوزدهم مانند سازمانهای مخفی اروپایی، فراماسونری و توطئهگران یسوعی میپردازد و نویسنده خود در انتهای کتاب تاکید دارد که تنها شخصیت خیالی کتاب، قهرمان داستان است و همه آدمهایی که درباره آنها صحبت میکند واقعی هستند.
در این کتاب با کاپیتان سیمونه سیمونینی همراه میشویم، مردی که میخواهد پیش از آنکه همهچیز را فراموش کند خاطراتش را بنویسد. سیمونه یک خلافکار واقعی و باهوش است که تمام زندگیاش از خلاف و جعل برای رسیدن به اهدافش استفاده کرده است. در این کتاب جذاب با این شخصیت همراه میشویم.
شنیدن کتاب گورستان پراگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی و علاقهمندان به آثار اومبرتو اکو پیشنهاد میکنیم.
درباره اومبرتو اکو
اومبرتو اکو ۵ ژانویه ۱۹۳۲ در ایتالیا به دنیا آمد. او نشانهشناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رماننویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه تورینو، در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد. مدتی رئیس دانشکده انسانشناسی دانشگاه بولونیا بود. او همچنین متنهای آکادمیک فراوانی درزمینه فلسفه، نشانهشناسی و نقد ادبی و کتابهایی برای کودکان نوشت. سیارک ۱۳۰۶۹ به نام اوست. اکو در سال ۲۰۰۵ همراه با راجر آنگل موفق به کسب جایزهٔ دستآورد ادبی مجله کنیون ریوو شد.
اومبرتو اکو بیشتر به رماننویس معروف است. هرچند او بیشتر از رماننویس بودن، دانشمند بود و مقالات و کتابهای علمی نوشته بود. او یکی از دوستداران زبان بینالمللی اسپرانتو بهشمار میرود. اومبرتو اکو پس از سالها فعالیت مختلف ادبی و علمی، در ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ در ۸۴ سالگی در میلان ایتالیا درگذشت.
بخشی از کتاب گورستان پراگ
همانطور که اینجا نشستهام تا بنویسم احساس نوعی شرمندگی دارم، انگار دارم روحم را به فرمانِ، نه، بهخاطر خدا، بگذارید بگوییم به توصیهٔ یهودیای آلمانی (یا اتریشی، هرچند همه مثل هماند) عریان میکنم. من کیام؟ شاید بهتر باشد، بهجای کارهایی که در زندگی انجام دادهام، از من دربارهٔ شور و شوقهایم بپرسید، عاشق چه کسی هستم؟ کسی به ذهنم نمیرسد. میدانم که عاشق غذای خوبام. فقط نام توردارژان کافی است تا سرتاپا بلرزم. این عشق است؟
از چه کسی بیزارم؟ میتوانم بگویم یهودیان، اما اینکه چنین مطیع به پیشنهادهای آن دکتر اتریشی (یا آلمانی) تن دادهام نشان میدهد که چیزی علیه یهودیان لعنتی ندارم.
تمام آنچه دربارهٔ یهودیان میدانم چیزهایی است که پدربزرگم به من یاد داده است. میگفت: «آنها بیخداترین مردماند.» «آنها با این عقیده شروع میکنند که خوبی باید در این دنیا اتفاق بیفتد نه آنسوی گور. بنابراین آنها فقط برای فتح همین دنیا کار میکنند.»
سالهای کودکی من با فکر آنها تلخ میشد. پدربزرگم آن چشمها را توصیف میکرد که جاسوسی شما را میکنند، چنان دروغگو که رنگ از رویتان بپرد، آن لبخندهای چاپلوسانه، آن لبهای درندهخو بر روی دندانهای عریان، آن نگاههای سنگین، آلوده، ددمنش، آن چروکهای ناآرام بین بینی و لبها، چینخورده بر اثر نفرت، آن بینیشان؛ شبیه منقار پرندهای جنوبی... و آن چشمها، آه آن چشمها... تبزده میچرخند، مردمکهایشان به رنگ نان برشته، نشانهٔ کبدی بیمار، فاسدشده بر اثر تراوشات هجده قرن نفرت، در قاب هزار چروک ریز که با بالا رفتن سن عمیقتر میشوند و بهزودی، در بیستسالگی، یهودی مثل مردی پیر خشکیده است. پدربزرگم شرح میداد که وقتی لبخند میزند، پلکهای متورمش نیمهبسته میشوند، تا جاییکه چیزی بیش از خطی نادیدنی باقی نمیماند؛ علامت مکر؛ برخی میگویند هرزگی... و وقتی آنقدر بزرگ شدم که بفهمم، یادم داد که یهودی، علاوهبر اینکه مثل اسپانیاییها عاطل، مثل کرواتها عامی، مثل شرقیها طماع، مثل مالتیها ناسپاس، مثل کولیها گستاخ، مثل انگلیسیها کثیف، مثل کالموکها چاپلوس، مثل پروسیها مغرور و بهاندازهٔ هر اهل آستی بدگو است، بهواسطهٔ شهوتی مهارنشدنیـ نتیجهٔ ختنهـ که نعوظ را سادهتر میکند و عدمتناسب غولآسای هیکل کوتولهوار و کلفتی برآمدگی نیمهاختهاش زناکار نیز هست.
سالها و سالها هر شب خواب یهودیها را میدیدم.
زمان
۱۸ ساعت و ۱ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۱۲٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۸ ساعت و ۱ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۱۲٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
چرا صدای گوینده اینجوریه؟؟ خریدم بعد الان گذاشتم که گوش بدم ولی صدا و لحن گوینده غیرقابل تحملِ اخه چرا همچین کاری با این کتاب میکنید!!
نظر هر شخص در رابطه با کتاب، فیلم و موسیقی کاملا شخصی بوده و قابل تعمیم نیست. لذا آنچه بنده میگویم شاید فقط درباره بنده صدق کند و حضرات دیگر چنین مشکلی با این کتاب نداشته باشند. نثر اومبرتو اکو در
حقیقتش نتونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم، همون طور که تو توضیحات هم گفته جنبه تاریخی کتاب ب وجه داستانیش غلبه جدیای داره و در نتیجه اگر به تاریخ قرن ۱۹ اروپا علاقه نداشته باشی خیلی هم از کتاب لذت
گوینده بسیار ضعیفه حیفه این کتاب خیلی خوب
گویا آنچه خوانده میشود بی معناست! شاید کمی تامل در اکسانگذاری متن کتاب، باعث روان شدن خوانش و مفهوم شدن جملات خوانده شده، میشد.
چرا زدید که این کتاب صوتی با ترجمه ی خانم فریبا ارجمنده در صورتی که معلوم نیست از روی چه ترجمه ی ثقیلی خوانده میشه و اگر من میدونستم که از روی یک ترجمه دیگه خونده شده نمیخریدم
کتاب خوبیه و من متنش رو دوست داشتم اما حس میکنم... تا اواسط رو الان گوش دادم اما کشش کافی برای ادامه این داستان و اتفاقات مربوط به اون رو ندارم. احتمالا بعدا برگردم و این داستان رو کامل گوش
موضوع اصلا جذاب نیست،بدترین کتابی که تا الان گوش دادم، چرت و پرت مطلق!
در ژانر خود کتاب خوبی بود، پر رمز و راز و جذاب.
ترجمه و صدای گوینده انرژی بسیار زیادی ازتون میگیره، حتی بیشتر از زمانی که خودتون کتاب رو بخونید، فراموش نکنیم هدف از گوش دادن به کتاب صوتی چیه. متاسفانه این گوینده درک درستی از هدف کتاب صوتی نداره.