دانلود و خرید کتاب صوتی گاه ناچیزی مرگ
معرفی کتاب صوتی گاه ناچیزی مرگ
کتاب صوتی گاه ناچیزی مرگ نوشته محمدحسن علوان رماننویس جوان عرب است، این کتاب رمان زندگی ابن عربی است و در سال ۲۰۱۷ در تورنتو کانادا نوشته شده است و همان سال هم برنده جایزه بوکر شده است. این کتاب نه تنها یک بیوگرافی کامل بلکه روایتی جذاب با زبانی روان و شیرین و داستانی گیرا است. این کتاب با ترجمه امیرحسین الهیاری و صدای آرمان سلطانزاده و آزاده رادمهر منتشر شده است.
درباره کتاب گاه ناچیزی مرگ
ابوبکر، محمدبن علی، معروف به ابنِ عربی و مشهور به محییالدین، شیخِ اکبر و ابنِ افلاطون، در ۱۷ رمضانِ سال ۵۶۰ هجری، معادلِ ۲۸ ژوئیهٔ ۱۱۶۵ میلادی در مُرسیه، در خانوادهای اهلِ علم و وابسته به دربار، به دنیا آمد. تقریباً یکصد سال پس از مرگِ خرقانی. او یکی از پرحاشیهترین و پرگفتگوترین صوفیان، در تاریخ تصوّف است و اهل تسنّن و تشیع، با استناد به آراء و اقوال و آنچه از او روایت شده، هرکدام سعی کردهاند ابن عربی را به خود منتسب کنند.
او صوفیای عجیب بود که توجهش به عشق، زن و عالم خیال در صوفیان دیگر نظیر ندارد.
کتاب چندین سِفر دارد و ما را یاد کتابهای مقدس میاندازد. در این اثر با دو روایت اصلی روبهرو هستیم. یکی روایت محی الدین عربی از زبان خودش و دیگی روایت دست به دست شدن زندگینامهٔ او یا چه بسا میراث معنوی او که در طی قرون و مراحلی دشوار، از این شهر به آن شهر، از این صوفی به آن خادم و یا سلطان؛ و در نهایت به دست زنی در دوران معاصر میرسد. زنی پنجاه ساله که دارد رساله دکتری خود را درباره ابن عربی، در رشته فلسفه مینویسد. زنی که با استادش ازدواج کرده و مسلمان شده و از قضا هیچگاه هم عاشق نشدهاست.
شنیدن کتاب گاه ناچیزی مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گاه ناچیزی مرگ
آذربایجان ۶۱۰ ه / ۱۲۱۲ م
این بنای خشت و گِلی خانهٔ من است. با گنبدِ کوتاهش، چیزی چون دُمَل، برآمده از سینهٔ بیابان. دورافتاده و تنگ. وقتی به قِیلوله دراز میکشم باید خودم را کج کنم از بس این خانه تنگ است و وقتی میایستم دودِ آتش که زیر گُنبد کوتاهش جمع میشود خفهام میکند. چه خانهای است این؟! و وقتی بیرون میروم آسمان در چشمِ من گویی هزار قطعهٔ در حالِ سقوط است که عمود بر زمین میافتد. چه جهانی است این؟!
قلّهٔ کوه، عظمتی دارد که هرچه در دامنه است تحقیر میکند و نمیگذارد چیزی جز او به چشم آید. قلّه، اولین و آخرین چیزی است که اینجا میبینی. همهچیز ساکن است و بیحرکت، حقیر است و بیتأثیر. بنای خشت و گِلی ... خانهٔ من ... بیخِ دیوارهایش را باد مُضرّس کرده و درزی گشوده که در زمستان از آن باد میآید و در فصلهای پُرباران، آب و در شبهای بهاری، حشرات. بَسا که درب را باز گذاشتهام و ابری گمکرده راه، به خانه وارد شده و بَسا که باد به شدت وزیدن گرفته و یکی دو خِشت از خانه را بُرده است. پس از توفان، پیش آمده که تمام روز را پی آن دو خِشت گشته و نیافتهام. و بسیار اتفاق افتاده که بُزی سرگردان بر دربِ این خانه بعبع کند و یا پرندهای کوچک بر گنبد دُمَلی آن بنشیند و تمام! بیش از این، دیگر اتّفاقی برای افتادن نیست. مابقی هرچه هست پریشانی و سرگشتگی دلِ من است و صدای قلبِ بیقرارم. اوّل روزی که به این خانه آمدم احوال چنین بود. باروبنه هرچه داشتم تا پیش از ظهر جابهجا کردم. آن بالشِ زمختِ پشمین هنوز همان جاست، آن کنج. یک تشت برای وضو و شانهای در آن غوطهور. ورقپارههایم و چراغ و لیقهام و دواتی که از سرمای زمستان یخ زده است همه آنجایند، لبِ طاقچه. پشت درب، خمرهای دارم که خزانهٔ آردِ من است و کوزهٔ سفالیام چون همیشه به آن تکیه داده. روی خمره، کیسهای نمک و زنبیلکی خُرما و انجیر خشک. برای خلوتگزیدِگان، این همه وسیله، زیادی است! تشریفات است! حس میکنم اسراف کردهام.
شبها که برای تماشای درخشش انوارِ الهی برمیخیزم، این بالشِ زمختِ پشمین در سرم وسوسهٔ خواب میانگیزد و چون برای شنیدنِ نجوای اسرارِ قدسی خاموش میمانم، شکمِ گرسنه به صدا میآید و طلسمِ خاموشی را درهم میشکند؛ و چون چراغی روشن میکنم و ورقپارهها را بیرون میآورم و قلم در دوات میزنم به جای ادامه دادنِ آنچه شبِ گذشته نوشته و تمام کردهام، از غیژاغیژِ قلم، پنجرهای باز میشود مُشرِف به خانههای اندُلُس، کوچههای فاس، زاویههای تونس، خانقاههای قاهره، حجرههای مکه، دکانهای بغداد، امواجِ دمشق و دریاچههای قونیه ...
زمان
۲۱ ساعت و ۵۰ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۷۸۷٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۱ ساعت و ۵۰ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۷۸۷٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
چند ماهِ قبل در سفری برای عکاسی به همراه یکی از دوستان اتریشی ام، عازم جنوب اسپانیا شدم، جایی که اِسفار اولیه ی این داستان در آنجا می گذرد. در سفر خود از شهرهای برشلونه (بارسلون)، بلنتیه (والنسیا)، غرناطه(گرانادا)، مالقه(مالاگا)،
این کتاب خییییلی خوبیه.قیمت صوتی اش هم به نسبت زحمتی که در استودیو برای ضبط کشیده شده و محتوای شاهکاری که نویسنده خلق کرده خیلی خوبه. من بشدت توصیه اش میکنم. یادمه توی برنامه کتاب باز اقای آریا عظیم نژاد هم معرفیش
رمانی بود که ازش خوشم امد.کاش از ادبیات عرب بیشتر ترجمه بشه
این کتاب در کنار دو کتاب مردی در تبعید ابدی که سرگذشت ملاصدرا و کتاب فرار از مدرسه که سرگذشت امام محمد غزالی را شرح می ده جز بهترین کتابهایه که در مورد سه تن از بزرگان تصوف و فقه
بدون شک این کتاب یک شاهکار ادبیست مملو از تشبیهات و توصیفات بلیغ در کنار سرگذشت شیخ اکبر که بسیار انسان گونه زیسته و در خواهید یافت که فراتر از مذهب و عرفان و ایده اولوژیست و خواننده را مشتاق
فوق العاده بود. با خوانشی زیبا و درست و پر احساس. و یک موسیقی مناسب پس زمینه. در بیان زندگانی عارفی که شهره جهانیان. از شرق تا غرب. و چه بهتر آنکه زندگی محیالدین عربی را از زبان خودش بشنویم.
بیان زیبا و با احساس، محتوای غنی ،این کتاب را بهترین کرده .درود بر گوینده زیبا سخن جناب سلطان زاده و ممنون از طاقچه بابت ارئه این کتاب بسیار شنیدنی و مسحور کننده .به جد توصیه میکنم دوستداران کتاب این
این کتاب خیلی خوب بود. ولی متاسفانه من تا قسمت های وسط بیشتر نتونستم گوش کنم. برای نسخه ی آیفون پخش نمیکنه و اپلیکشین بسته میشه
بسیار جذاب و شنیدنی البته بیشتر شبیه جنبه رمان گونه داره تا اصل مواضیع عرفانی ...ولی خیلی جذابه
شاهکار