دانلود و خرید کتاب صوتی دل سگ
معرفی کتاب صوتی دل سگ
کتاب صوتی دل سگ اثری کوتاه از میخائیل بولگاکف است که با ترجمه مهدی غبرایی و صدای علیرضا سخنور میشنوید. این اثر که سرشار از کنایههای آشنا است و نقدی به کمونیسم به حساب میآید، ماجرای سگی است که با یک عمل جراحی، به انسان تبدیل میشود اما ...
درباره کتاب صوتی دل سگ
بولگاکف در کتاب دل سگ که با نام قلب سگی هم ترجمه شده است، ماجرای پروفسوری به اسم فیلیپ فیلیپوویچ براوژنسکی را روایت میکند. او که میخواهد آزمایش خاصی انجام دهد، سگی زخمی را از خیابان پیدا میکند و با همکاری دستیارش، با یک عمل جراحی سخت، سگ را تبدیل به انسان میکند. او برای اینکار از غده هیپوفیز یک جسد استفاده میکند و آن را درون جمجمه سگ قرار میدهد. سگ کمکم به شکل انسان درمیآید و توانایی حرفزدن پیدا میکند. هرچند نتیجه عمل در ظاهر موفقیت آمیز است، اما باید انتظار فاجعههایی را کشید. چراکه براوژنسکی هیپوفیز یک مجرم سابقهدار را در بدن او کار گذاشته و سگ رفتارهای عجیب و زنندهای دارد و برای خود اسمهای عجیبی میگذارد.
دوران جوانی بولگاکف در انقلاب ۱۹۱۷روسیه گذشت. او شاهد چهار بار دست به دست شدن قدرت در شهر کییف، زادگاهش بود. همین ماجراها هم او را به یک نویسنده ضد کمونیسم تبدیل کرده بود؛ در این داستان هم سگ را نماد مردم روسیه معرفی کرده که در حکومت کمونیستی زیر ستم و خشونت بودند. جراح هم نماد حزب کمونیست است یا شاید خود لنین و عمل پیوند هم نشانه انقلاب.
کتاب صوتی دل سگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن کتاب دل سگ را به تمام علاقهمندان به آثار ادبی بزرگ دنیا و دوستداران ادبیات روسیه پیشنهاد میکنیم.
دربارهی میخائیل بولگاکف
میخائیل بولگاکف در ۱۵ مه ۱۸۹۱ در کییف اوکراین متولد شد. او در سال ۱۹۱۶ از رشته پزشکی دانشگاه کییف فارغ التحصیل شد. و برای خدمت به یکی از روستاها فرستاده شد. کتاب یادداشتهای روزانهی یک پزشک جوان از خاطرات همین دوران نوشته شده است. در زمان جنگهای داخلی روسیه، بولگاکف به عنوان پزشک در جبههها خدمت میکرد و چندین بار مجروح شد. پس از جنگ نیز همچنان طبابت را ادامه داد اما در نهایت با ابتلایش به تیفوس، تصمیم گرفت پزشکی را کنار بگذارد و در عوض به نوشتن بپردازد.
میخائیل بولگاکف در طول عمر خود سهبار ازدواج کرد. بسیاری همسر آخر او، یلنا شیلوفسکی را منبع الهام شخصیت مارگاریتا در کتاب مرشد و مارگاریتا میدانند و در نهایت هم او کسی بود که این کتاب مشهور و شاهکار او را بیست و شش سال پس از مرگ همسرش، منتشر کرد. از میان کتابهای مشهور او میتوان به مرشد و مارگاریتا، دل سگ، برف سیاه، تخممرغهای شوم و دستنوشتهها نمیمیرند اشاره کرد.
بولگاکف پس از جنگ به مسکو رفت. پیدا کردن شغل برایش دشوار بود. نمایشنامه مینوشت اما اجازه اجرا پیدا نمیکرد. بعضیها هم که اجرا میشدند بعدا با نقدهای تیز رسانهها سرکوب میشدند. اما یکی از نمایشنامههای او مورد توجه استالین قرار گرفت تا حدی که پانزده بار برای تماشای آن رفت. در همین زمان او فرصت را غنیمت دانست و از استالین درخواست کرد که اجازه خروج از کشور را به او بدهد. چون ماندن در کشوری که در آن اجازه کار نداشت بی معنی بود. به این ترتیب استالین اجازه کار را برای او صادر کرد. اما همچنان تیغ سانسور، بر گلوی او فشرده میشد.
میخائیل بولگاکف در ۱۰ مارس ۱۹۴۰ به دلیل یک بیماری کبدی درگذشت.
درباره مهدی غبرایی
مهدی غبرایی در سال ۱۳۲۴ در لنگرود در خانوادهای پر جمعیت به دنیا آمد. او فرزند محمد غبرایی و فاطمه محمد راسخی است. دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در لنگرود گذراند. در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت. از سال ۱۳۶۰ بهطور حرفهای به کار ترجمه ادبی پرداخت. برادرانش فرهاد غبرایی و هادی غبرایی نیز مترجمند.
مهدی غبرایی تا کنون آثار نویسندگان مشهوری مانند خالد حسینی، ارنست همینگوی، جک لندن، ژوزه ساراماگو و هاروکی موراکامی را به فارسی ترجمه کرده است.
زمان
۴ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۳۸۸٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۳۹ دقیقه
حجم
۳۸۸٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
این کتاب پیش از هرگونه تفسیر نمادین یا معنی سیاسی به صورت مستقل یک شاهکار ادبی است. لایه های گوناگون و تنوع فرمی اون به شدت جذاب و حیرتانگزیند. همچون مرشد و مارگریتا شاهکاریه که خوندنش رو نیاید از دست داد. به نظرم
کتاب خوبی بود زیاد جای فکر داشت
کلا آقای میخائیل کتابای سیاسی مینویسه و خیلی هم قلمش عالیه
درباره رمان دل سگ ریویوهای خوبی وجود دارد که نیاز به تکرار دوبارهی آنها نیست. چند نکته که در هنگام مطالعه به ذهنم خطور کرد را مینویسم اول اینکه داستان نگهداری و پذیرایی از شاریکوف (سگ ولگرد) با قصد قبلی و
شخصیت پردازی فوق العاده،نماد گرایی ماهرانه،کشش مناسب و گویندگی مطلوب شخصا از شنیدن این کتاب لذت بردم به عقیده من میتونه برای شروع کتاب خوانی و علاقمند شدن به کتاب خوانی فوق العاده باشه.
خودمون عامل دردسرهایی هستیم که زمانی اصرار به بوجود اومدنشون داشتیم. کتاب اینو میخواست بگه. به نظر من جنبه های اجتماعیش بیشتر از جنبه ی نقد سیاسی کمونیسمش داشت. دوستش داشتم