کتاب خداحافظ ویتامین
معرفی کتاب خداحافظ ویتامین
کتاب خداحافظ ویتامین نوشته ریچل خانگ است که با ترجمه اعظم خرام منتشر شده است. کتاب خداحافظ ویتامین داستانی با زبان طنز است که به زندگی و روابط انسانی نگاهی متفاوت دارد.
درباره کتاب خداحافظ ویتامین
کتاب خداحافظ ویتامین داستان زندگی روث است. او سه چهار سالی است که کریسمس را با خانوادهاش نگذرانده است و همراه جوئل نامزد سابقش به شهر آنها میرفته. اما حالا نامزدیاش به هم خورده است و ترجیح داده کنار خانوادهاش باشد. اما به محض رسیدن متوجه میشود اوضاع خانه خوب نیست پدرش درگیر آلزایمر شده و رفتارهای عجیب میکند و مادرش هم نمیخواهد از کسی کمک بگیرد و همین موضوع زندگیشان را سخت کرده است. در این کتاب با روث و اتفاقات بامزهای که در زندگیاش میافتد همراه میشویم. داستان با شب کریسمس آغاز میشود که پدر روث شلوارش را برای تزئین روی درخت انداخته است.
خواندن کتاب خداحافظ ویتامین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خداحافظ ویتامین
حالا مامان از من میخواهد اگر میتوانم مدتی اینجا بمانم و در مراقبت کردن از اوضاع به او کمک کنم. منظورش از «اوضاع»، باباست. چون مدتی است ذهن او مثل قبل کار نمیکند.
از حرف مامان حیرت کردم چون از طرفی اوضاع خیلی هم بد نیست و بابا ظاهراً تفاوتی با قبلش نکرده و از طرف دیگر و بالاتر از همه اینکه، میدانم مامان از اینکه چیزی از کسی بخواهد متنفر است.
سکوت کردم و نتوانستم پاسخی بدهم و مامان دوباره تکرار کرد:
ـ دربارهاش فکر کن. فقط برای یک سال.
وقتی داشتم به دستشویی میرفتم صدای مامان را شنیدم که داد میزد:
ـ نه، نه، نه! تو خیلی گرونی!
فکر کنم داشت با مکمل ویتامینی حرف میزد که از دستاش افتاده بود. احتمالاً قرص گینکو
***
اولین علائم مشکل پدرم تقریباً از پارسال پیدا شد. او کیف پولش، چهرهها و بستن شیر آب را فراموش میکرد. بعد کمکم موقع راه رفتن با اشیا برخورد میکرد و حتی با اینکه شبها خوب میخوابید بازهم احساس خستگی میکرد. وقتی دکتر لانگ گفت که بابا قبلاً زیادی مشروب میخورده هم کمکی به حل موضوع نکرد.
در حال حاضر، آزمایش یا اسکنی که بتوان با آن با قطعیت زوال عقل را تشخیص داد وجود ندارد. فقط بعد از مرگ شخص، میتوان مغزش را بُرش داد و پلاکهای مغزی و مشکلات ظاهریاش را دید. فعلاً فقط فرآیند حذف را داریم، یعنی درواقع آنچه داریم آزمایشاتی است که سایر علل احتمالی از دست دادنِ حافظه را رد میکنند. به عبارت دیگر، در تشخیص آلزایمر، پزشکان فقط میتوانند به شما بگویند چه مشکلات دیگری را ندارید.
حالا ما فهمیدهایم که پدرم پرکاری تیروئید، اختلال در عملکرد کلیه یا کبد، کمبود مواد معدنی و عفونت ندارد و همچنین کمبود ویتامین ب ۱۲ و فولیک اسید میتواند باعث از دست دادن حافظه شود و البته اینها قابل درمان است.
بابا خودش میگوید: «من درست و حسابی خُل شدهام.»
سیویکم دسامبر
امروز صبح ساکم را بستم، به والدینم «سال نو مبارک» گفتم و سوار اتومبیلم شدم و به طرف دریاچه سیلور راه افتادم تا شب سال نو را در کنار بونی باشم. بونی دختری است با کلی نقشه. منظورم نقشههایی برای شب سال نو است. تازگیها برنامهریزی کردن و نقشه کشیدن کار واقعاً سختی شده.
در خیابان ۱۰۱، ترافیک از حد معمول سنگینتر بود اما حداقل اینبار همه شاد و خوشحال بودند. شیشه اتومبیلها پایین بود. سمت راست من، مردی سبزهرو داشت به ترانه کریسمس گوش میداد. آهنگی بود که با موسیقی شبیه آهنگهای پاخِلبِل شروع میشد ولی در ادامه چندتا بچه هم با هم میخواندند: «در این شب! در این شب! درست در شب کریسمس...» واقعاً با این آهنگ انتخاب کردنش ترکانده بود. خودش هم هماهنگ با موسیقی، سیگارش را بیرون از پنجره تکان میداد.
حجم
۲۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
من خیلی خوشبختم. یکی از دلایلش اینه که فرصت داشتم این کتاب رو بخونم و از صفحه به صفحهش لذت ببرم. روث بعد از مدتها با جوئل که خیلی دوستش داشته بههم زده و متوجه میشه پدرش, هاوارد که استاد دانشگاه
کتاب روانی بود و کمی حالت طنز داشت تنها ایراد آخر داستان بود که به جایی نرسید
کتاب درباره ی دختریه ک زندگیش از هر لحاظ آشفته شده و دنبال راههایی میگرده ک حال خودشو بهتر کنه..پدر و مادری که طلاق گرفتهاند..برادری که دوری میکنه..پدری که آلزایمر گرفته..و عشقی ک شکست خورده.. برای من جذابیتی نداشت..و نتونستم ادامهش
متن کتاب روان در هنگام مطالعه کتاب انگار فیلمی آرامش بخش رو تماشا میکردم _مشکلات شخصیت اصلی داستان مثل مشکل خانوادش و جُداییش و بیماری پدرش بود و اون زمانی رو با دوستش و آشپزی برای پدرش و کارای آرامش