دانلود و خرید کتاب کارهای کوچک اما بزرگ جودی پیکولت ترجمه محسن جاذب
تصویر جلد کتاب کارهای کوچک اما بزرگ

کتاب کارهای کوچک اما بزرگ

معرفی کتاب کارهای کوچک اما بزرگ

کارهای کوچک اما بزرگ نوشته جودی پیکولت داستانی درباره زندگی زن پرستار چهل و چند ساله سیاه‌پوستی است که مورد بی‌مهری نژادپرستانه قرار می‌گیرد.

خلاصه کتاب کارهای کوچک اما بزرگ

 روث یک پرستار چهل و چند ساله است که در بخش زنان و زایمان یک بیمارستان کار می‌کند. او یک پرستار حرفه‌ای است و کارش را دوست دارد. مشکل روث پدر سفیدپوست و نژادپرست او است که او را مجبور می‌کند رودر روی پدرش قرار بگیرد. او در طول رسیدگی به حقوق خود با یک وکیل زن سفیدپوست به اسم کندی آشنا می‌شود که این آشنایی نقطه عطف داستان و سرآغاز تحولاتی در شخصیت سه کاراکتر اصلی داستان یعنی روث، پدرش و کندی است. 

 داستان از سه زاویه دید روایت می‌شود و در هر فصل یکی از شخصیت‌ها یک اتفاق واحد را از دید خود تعریف و بررسی می‌کنند.

 داستان کارهای کوچک اما بزرگ مانند داستان‌های دیگر جودی پیکولت از ویژگی‌های بصری منحصربه فردی برخوردار است و همین ویژگی باعث شد تا کارگردان آمریکایی، نیک کاساوتیس در سال ۲۰۰۹ فیلمی از روی این رمان با نام نگهبان خواهرم بسازد. 

خواندن کتاب کارهای کوچک اما بزرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به رمان و ادبیات داستانی غرب از خواندن این اثر لذت خواهند برد. 

درباره جودی پیکولت

جودی پیکولت، رمان‌نویس معاصر آمریکایی در سال ۱۹۸۷ دررشته نویسندگی خلاق از دانشگاه پرینستون فارغ التحصیل شد. او همزمان با تحصیلش، داستان‌های کوتاه خود را در مجلات مختلف منتشر می‌کرد.

در حال حاضر بیشتر آثار پیکولت در آمریکا پرفروش هستند، گاهی حتی آثاری از او که بیش از یک دهه از نگارششان می‌گذرد هم در صدر جدول پرفروش‌ها قرار می‌گیرند و می‌توان جودی پیکولت را از نویسنده‌های پر مخاطب عصر حاضر دانست. آثار پیکلوت به بیش از ۳۰ زبان زنده در کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران ترجمه شده و مورد استقبال قرار گرفته‌اند.

 جملاتی از کتاب کارهای کوچک اما بزرگ

آن‌ها دستانم را زنجیر می‌کنند.

به همین سادگی، آن‌ها مرا غل و زنجیر می‌کنند. نمی‌دانند با این کار، دویست سال از تاریخ گذشته را دوباره مانند مدارالکترونیکی در رگ‌هایم به جریان می‌اندازند. نمی‌دانند، با این کار، تصویر مادرِ مادرِ مادربزرگم و مادرش به روی سکوی خرید و فروش برده را جلوی چشمانم می‌آورند. آن‌ها مرا جلوی چشمان پسرم– که همیشه، از روزی که متولد شده، به او گفته‌ام،‌ او فراتر از رنگ پوستش ارزش دارد- در غل و زنجیر می‌کنند.

این، تحقیر آمیزتر از این است که در ملأ عام مجبور باشی، لباس خواب تنت باشد. تحقیرآمیزتر از این است که مجبور شوی توی توالت بازداشگاه بدون داشتن حریم خصوصی، ادرار کنی؛ تحقیرآمیزتر از این است که یک غریبه در مقابل قاضی به جای تو صحبت کند.

او از من پرسید که به بچه دست زده بودم یا نه و من دروغ گفتم؛ نه به خاطر این که با خود فکر کردم در چنین مرحله‌ای، شغلی دارم و باید حفظش کنم، بلکه تنها به این خاطر که نتوانستم سریع جواب درست را – جوابی که ممکن بود به آزادی‌ام بیانجامد- بیابم. و نیز به خاطر این که به این غریبه که روبروی من نشسته بود و من با بیست موکل دیگرش برای او تفاوتی نداشتم، نتوانستم اعتماد کنم.

marie
۱۴۰۲/۰۱/۰۳

روایتی از زبان سه راوی که باهم درگیر یه پرونده قتل هستند و این یکی از نقاط قوت کتابه. اینکه نظرهای مختلفی راجع به یک مساله داده میشه و توهمزمان هر سه رو میخونی و این باعث میشه فکر کنی

- بیشتر
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
۱۴۰۳/۰۲/۱۲

داستان در مورد پرستار سیاه پوست ماهریست که در بیمارستان در بخش زایمان مشغول به کار است او که علاقه ی بسیاری به کارش دارد به خاطر نژاد پرستی یکی از مراجعین براثر اتفاقی که رخ میدهد از بیمارستان اخراج

- بیشتر
z.gh
۱۴۰۰/۰۹/۱۹

کتاب خیلی قشنگ بود درباره نژاد پرستی ترجمه خوبی هم داشت👌

erinne
۱۴۰۰/۰۷/۲۴

کتاب واقعا خوبی بود، حتما بخونید. ترجمه عالی، داستان پرکشش و شخصیت پردازی به جا.. ممنون از مترجم

houria
۱۴۰۰/۰۵/۲۱

کتاب درباره یه پرونده قضایی توی آمریکاس که مربوط به یک فرد سیاهپوسته، داستان ضمن شرح مفصل پرونده ی قضایی که جذاب هم هست نکات زیادی از بحث تبعیض نژادی در آمریکا رو در همین چند سال اخیر ۲۰۱۵ بیان

- بیشتر
دایه مکفی
۱۳۹۹/۰۵/۱۴

*اوایلش کند و کسل کننده ست اما کم کم جذاب میشه. *حاوی اطلاعات زیادی درباره نژادپرستیه. *به ویرایش درست و حسابی نیاز داره. *کاش پایانش واقع گرایانه تر بود البته که با یه نگاه عوامانه پایانش بسیار خوشاینده.

به چشم دیده‌ام که زنان چقدر زیبایند! نه به خاطر ظاهرشان، بلکه به خاطر چیزهای طاقت‌فرسایی که بدنشان می‌تواند تحمل کند.
یك رهگذر
هیچ چیز خودخواهانه تر از این نیست که بخواهید ذهن د یگری، را به صرف اینکه شبیه شما نیست، عوض کنید.
کاربر ۳۷۸۲۶۳۸
گاهی آدم‌ها اگر حرف می‌زنند به خاطر این که چیز مهمی برای گفتن داشته باشند، نیست؛ بلکه بیشتر به خاطر نیاز شدیدی است که به شنیده شدن دارند.
marie
این که ناگهان بی‌مادر شوید، چیز عجیبی است. مثل این می‌ماند که سکان کشتی‌تان– که تا الان در مسیر نگهتان داشته بود- را از دست دهید.
یك رهگذر
«کلیدهای پیانو، سیاه‌اند و سفید؛ اما در ذهنت، طنینی از میلیون‌ها رنگ گوناگون می‌آفرینند.»
marie
«خیلی خسته کننده‌س، نه؟ این که تمام تلاشت رو بکنی که به همه ثابت کنی از حد انتظارشون بهتری، خیلی خسته کننده‌س.»
یك رهگذر
زیرا می‌دانستم گاهی آدم‌ها اگر حرف می‌زنند به خاطر این که چیز مهمی برای گفتن داشته باشند، نیست؛ بلکه بیشتر به خاطر نیاز شدیدی است که به شنیده شدن دارند.
زهره
«مردم باید نفرت ورزیدن را یاد بگیرند؛ اگر آنها بتوانند نفرت ورزیدن را یاد بگیرند، پس توانایی عشق ورزیدن را نیز دارند.» نلسون ماندلا، در مسیر آزادی
یك رهگذر
نیمی از قلبم را به آن زن تقدیم کرده بودم و او نیز نیمهٔ خود را به من بخشیده بود و از آن پس، تنها راه ادامه حیات برای هر دویمان، حفظ همین قلب دو تکه می‌بود.
یك رهگذر
احساس عجیبی بود وقتی فهمیدم کسی که همه عمرش او را حمایت کرده‌ام، حال که باید برای لمس کردنش دستانم را به جای پایین آوردن؛ بالا ببرم، اوست که مرا حمایت خواهد کرد.
یك رهگذر
عشق به این ربطی ندارد که به چه چیزی با دید مهرورزانه نگاه می‌کنی بلکه به این بستگی دارد که چه کسی نگاه می‌کند.
یك رهگذر
«هر چیزی که انسان با آن روبرو شود قابل تغییر نیست، اما هیچ چیز تغییر نمی‌پذیرد مگر اینکه انسان خود با آن روبرو شود.- جیمز بالدوین»
یك رهگذر
هیچ چیز خودخواهانه تر از این نیست که بخواهید ذهن د یگری، را به صرف اینکه شبیه شما نیست، عوض کنید.
یك رهگذر
شاید هر آنقدر که عاشق کسی هستیم، همانقدر می‌توانیم نفرت بورزیم. مثل جیبی می‌ماند که پشت و رو شده است. عقلانی است که برعکس‌اش نیز درست باشد.
یك رهگذر
چیزهای بسیار بسیار زیادی هست که می‌توان از آنها متنفر بود؛ بسیار آدم وجود دارد که می‌توان کتک زد؛ بسیاری شب‌ها را می‌توان مست کرد و صبح کرد؛ بسیار فرصت وجود دارد که افراد دیگر را به خاطر گند خود، مقصر دانست. این‌ها همه مثل دارو عمل می‌کنند و درست مثل هر دارویی یک روز دیگر خاصیت خود را از دست می‌دهند.
یك رهگذر
موسسات و سازمانها اجازه دارند با ذره بین اطلاعات کارکنانشان را بررسی کنند از آنها ایراد بگیرند، اما هیچ‌گاه با عینک خوش بینی به آنها نگاه نمی‌کنند.
یك رهگذر
فهمیدم این که آدمای محبوبمون رو از دست می‌دیم به خاطر اینه که قدر آدمایی که هنوز با ما هستن رو بدونیم. این تنها توجیه ممکنه، وگر نه خدا یه ظالم به تمام معنا می‌بود...
یك رهگذر
غرور، اژدهایی شرور است، که درون قلبتان می‌خوابد و وقتی بیشتر از هر وقت به سکوت نیاز دارید، شعله‌ها از دهانش زبانه می‌کشند
یك رهگذر
«تنهاترین موجود روی زمین، یک نهنگ است که بیش از بیست سال به دنبال جفت می‌گردد، اما آن چنان صدایش از نهنگ‌های دیگر متفاوت است که هیچ کس جواب او را نمی‌دهد.»
یك رهگذر
«اگر توانایی انجام کارهای بزرگ را ندارم، حداقل می‌توانم کارهای کوچک را بزرگ انجام دهم.»
یك رهگذر

حجم

۵۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

حجم

۵۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان