کتاب معنای زندگی
معرفی کتاب معنای زندگی
کتاب معنای زندگی نوشتهٔ آلن دوباتن و ترجمهٔ آزیتا جویباری است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب معنای زندگی
جستوجوی زیاد در مورد معنای زندگی، کار عجیب و خنده داری بهنظر میرسد؛ زیرا این چیزی نیست که انسان معمولی و فناپذیر بتواند به آن دست پیدا کند. تعداد کمی از افراد آمادگی کشف معنای زندگیشان را دارند. معنا را میتوانیم در زندگی قدیسان، هنرمندان، دانشمندان، متخصصان، پزشکان، کاشفان، رهبران ببینیم. البته حتی در صورت کشف معنای زندگی، احتمالا بهراحتی برایمان قابل درک نخواهد بود و یا اینکه تصور میکنیم که نمیتواند فعالیتهای زندگیمان را جهتدهی کند.
با اینحال این موضوع به همه ما ارتباط پیدا میکند و میبایست معنای زندگیمان را جستوجو و تعریف کنیم. زندگی معنادار ساختاری ساده، شخصی، کاربردی و جذاب دارد و کتاب معنای زندگی راهنمای خوبی برای این هدف است.
یک زندگی معنادار میتواند به رضایتمندی منجر شود؛ اما در موارد مهمی نیز با آن متفاوت است.
برای داشتن یک زندگی معنادار باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- زندگی معنادار طیف وسیعی از توانمندیهای ما را به کار میگیرد. توانمندیهایی مانند مهربانی، مراقبت، ارتباط، درک خود، همدلی، هوش و خلاقیت.
- زندگی معنادار به معنای رضایت همیشگی نیست. ممکن است حتی با داشتن آن، بعضی مواقع احساس کسالت کنیم؛ همانطوری که خیلی از افراد بدون هیچ معنایی در زندگیشان، به سرگرمیهای ظاهری و مقطعی مشغولند.
- زندگی معنادار در طولانی مدت نمایان میشود. پروژهها، روابط، علایق و تعهدات همه با هم رشد میکنند و در نهایت فعالیتهای معنیدار اثرشان را بهجا میگذارند.
- فعالیتهای معنادار لزوما آنهایی نیستند که انجامشان میدهیم بلکه کارهایی هستند که برای ما ارزش بالاتری دارند و اگر به آنها نپردازیم بسیار دلتنگشان میشویم.
- پاسخ به این سوال که چه چیزی زندگی را معنادار میکند کاملاً شخصی است. دیگران نمیتوانند در این مورد به ما کمک کنند. معمولا زمانی که تفسیر دیگران از معنا، با علایق و درک ما متفاوت باشد، با «بحران معنا» روبهرو خواهیم شد.
- میتوانیم با دروننگری و شناخت دقیقی از خود، پی ببریم که چه چیزی از نظر ما معنا محسوب میشود. ممکن است لذت را خیلی زود تجربه کنیم اما این معناست که پایدارتر خواهد بود. ممکن است بعد از گذشت سالها زندگی، معنای آن را دریابیم.
این کتاب طیف وسیعی از مؤلفههایی که میتوانند به زندگی ما معنا بدهند را بررسی میکند که در هشت حیطه عمده قرار می گیرند:
عشق، خانواده، شغل، دوستی، فرهنگ، سیاست، طبیعت و فلسفه.
بیشتر این مولفهها را بهخوبی میشناسیم. هدف این کتاب، شناسایی منابع جدید معنا نیست بلکه قصد دارد مؤلفههایی را که نسبتاً با آنها آشنا هستیم یادآوری کند. این مؤلفهها باید جهتدهنده باشند و به ما کمک کنند تا گزینههای دلخواه و یا جایگزین خود را پیدا و طراحی کنیم.
مطمئنا زندگی همه ما در حال حاضر جنبههای معنادار زیادی دارد که ممکن است بهدرستی آنها را نمیبینیم، درک نمیکنیم و یا ارزششان را نمیدانیم. هم اکنون زمان آن است که دستیابی به یک زندگی معنادار را از یک امر غیرممکن و پیچیده به واقعیتی قابل درک تبدیل کنیم، آن را هدف قرار دهیم و به سمتش قدم برداریم.
خواندن کتاب معنای زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران کتابهایی دربارهٔ معنای زندگی پیشنهاد میکنیم.
درباره آلن دوباتن
آلن دو باتن، نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیونِ ساکن بریتانیا که دغدغهاش نوشتن دربارهٔ زندگی روزمره به شیوهای فلسفی است. او در تمام نوشتههایش میکوشد فلسفه را وارد زندگی عادی انسان کند.
آلن دوباتن نویسندهٔ فلسفی در سال ۱۹۶۹ در شهر زوریخ سوئیس به دنیا آمده است. او اکنون در لندن زندگی میکند و مشغول مدیریت در موسسه خود یعنی مدرسهٔ زندگی است. این نویسنده اکنون بهعنوان نویسندهٔ فلسفهٔ روزانه شناخته میشود. او دربارهٔ موضوعاتی مینویسد که هرروزه همهٔ انسانها با آن دستوپنجه نرم میکنند. موضوعاتی مانند عشق، سفر، هنر، معماری و ادبیات. کتابهای آلن دوباتن تاکنون به بیشتر از سی زبان دنیا ازجمله فارسی ترجمه شدهاند.
دوباتن دورهٔ دکتری فلسفه را در دانشگاهِ هاروارد آغاز کرد؛ ولی برای نوشتن کتب فلسفی به زبان ساده، آن را نیمهکاره رها کرد. مهمترین کتابهای آلن دوباتن، تسلیبخشیهای فلسفه و هنر سیر و سفر نام دارند.
اولین کتاب آلن دوباتن به نام جستارهایی در باب عشق، در سال ۱۹۹۳ زمانی که او ۲۴ سال داشت، منتشر شد. کتابی که خیلی زود در لیست کتابهای پر فروش قرار گرفت و بیش از دو میلیون نسخه از آن به فروش رفت.
آلن دوباتن مؤسس مدرسهای به نام مدرسهٔ زندگی است. او با این باور که فرزندان ما در مدرسه راه و روش زندگی کردن را نمیآموزند مدرسهٔ زندگی را تأسیس کرد. دوباتن معتقد است این فقدان دانش باعث میشود کودکان در زندگی بالغانهشان با مشکلات زیادی مواجه شوند.
موضوعاتی که در مدرسه زندگی تدریس میشوند متنوعاند. اما همهٔ این آموزشها در راستای افزایش خودشناسی هستند. زیرا گردانندگان این مدرسه معتقدند تنها با خودشناسی است که میتوانیم زندگی برتر و رضایتبخشتری داشته باشیم. مجموعهٔ آموزشهای این مدرسه در شش دستهٔ کلی تقسیمبندی میشود. خودشناسی، ارتباطات (Relationships)، کار، آرامش، رفتارهای اجتماعی و فرهنگ و فراغت.
نویسندگان و فیلسوفان باتجربهای هم در این موسسه کار میکنند. نکتهٔ جالب این است که با توجه به تفاوتِ روشهای یادگیری، مدرسهٔ زندگی آلن دوباتن، آموزهها یا محصولاتش را به روشهای مختلفی، مانند کتاب، کارگاه، ویدیو، جلسه روانکاوی و... ارائه میکند.
آلن دوباتن تاکنون کتابهای بسیاری منتشر کرده است. از میان این آثار، کتابهای جستارهایی در باب عشق، تسلی بخشیهای فلسفه، هنر سیر و سفر، اضطراب منزلت، دین برای خداناباوران، سیر عشق، هنر همچون درمان و تعدادی از کتابهای مدرسهٔ زندگی به فارسی ترجمه شدهاند و همهٔ آنها در فهرست پرفروشترین کتابهای بازار قرار گرفتهاند.
بخشی از کتاب معنای زندگی
«بررسی چالشهای تنهایی، کمک میکند تا بهتر درک کنیم که چرا عشق تا حد زیادی به معنای زندگی نزدیک است. ما اغلب درباره تنهایی صحبتی نمیکنیم بلکه صحبت درباره افرادیست که کسی را برای در آغوش گرفتن ندارند و از بابت تنهاییشان خجالت میکشند؛ یا آنهایی که تنها نیستند اما ممکن است از رابطهشان به میزانی احساس گناه کنند. درد تنهایی دردی همگانی است. نباید از تنهاییمان، احساس تنهایی کنیم! تنهایی، ناخواسته، بینش شفافی از اهمیت بالای عشق به ما میدهد. تعداد افرادی که در مورد اهمیت عشق آگاهی دارند کمتر از افرادی است که از دوست داشتن شخصی محروم هستند.
انسان تا زمانیکه روزگار تلخ تنهایی را نچشیده باشد، نمیتواند دلیل این همه جار و جنجال در مورد عشق را درک کند. وقتی تنهاییم، احتمالا اطرافیانمان سعی میکنند مهربانیشان را به ما نشان دهند، دعوتمان کنند و در آغوشمان بگیرند اما ازآنجائیکه همه ما بهدنبال توجه و مهربانی بیقید و شرط هستیم، درصورتیکه احساس کنیم توجه و مهربانی آنها از سر دلسوزی است، پذیرش آن در طولانی مدت برایمان دشوار میشود. ما باید بپذیریم که حتی بهترین و نزدیکترین دوستانمان نیز محدودیتهایی دارند و نمیتوانند همیشه در دسترس باشند و میتوانیم توقعات محدودی از آنها داشته باشیم. ممکن است تماسهایشان دیر و زود شود حتی در بعضی روزها ممکن است فکر کنیم که اگر از روی زمین ناپدید هم شویم هیچکسی متوجه نمیشود و نگرانمان نخواهد شد. در دوستیها و روابط معمولی، نمیتوانیم بهراحتی هر آنچه از ذهنمان میگذرد را بیان کنیم؛ بیشتر گفتگوهای درونی ما به قدری پیش پا افتاده، پُرتنش، آشفته و مضطرابه هستند که برای دیگران جالب نخواهند بود. آشنایان ما توقع قابل درکی دارند اینکه دوستانی عادی داشته باشند که البته از بین بردن این تفکر در آنها غیرعاقلانه و نشدنیست.
همچنین میبایست تا حدودی زیادی با آنها مؤدبانه و بااحتیاط رفتار کنیم. هیچکس از خشم، وسواس فکری، عجیبوغریب بودن و یا تلخی کردن خوشش نمیآید. اجازه نداریم پرخاش یا بیهودهگویی کنیم. اصلاح و رشد درونی خود واقعیمان، بهایی است که میبایست برای اطمینان خاطر در دوستیهایمان پرداخت کنیم.
همچنین باید بپذیریم که بسیاری از جنبههای ما بهراحتی قابل درک نیستند. برخی از عمیقترین نگرانیهایمان با عدمدرک، بیحوصلگی یا ترس روبرو میشوند. عمیقترین افکارمان برای بیشتر افراد آنچنان جالب نیست و به آنها اهمیت نمیدهند. ما باید مانند پاراگرافی دلپذیر اما کوتاه در ذهن دیگران بمانیم.
عشق، نویدبخش ترمیم و بهبود جنبههای بیروح و یکنواخت زندگی تنهایی میباشد.
در حضور همسرمان، تقریباً هیچ محدودیتی در عمق نگرانیها، دریافت توجه و تأیید شدن وجود ندارد. کم و بیش همانطور که هستیم پذیرفته میشویم و دائماً برای اثبات آنچه که هستیم، تحت فشار قرار نمیگیریم و بدون نگرانی از بروز آسیبها و وسواسهای فکریمان همچنان پیش می رویم. اوقات تلخی، بدآواز خواندن یا گریه کردن ایرادی نخواهد داشت. اگر آنچنان جذاب نباشیم و یا مرتکب اشتباهی شویم، با صبوری روبرو می شویم. حتی میتوانیم بیموقع از خواب بیدارش کنیم تا ناراحتیها و هیجاناتمان را با او در میان بگذاریم. کوچکترین مشکلاتمان هم مورد توجه قرار میگیرد و میتوانیم مباحث هیجانانگیزی را با او مطرح کنیم.
در حضور همسر، قضاوتها آنچنان تند و بدبینانه نخواهند بود. زمان زیادی برای ما صرف میکند. مادامیکه به چیزی با تردید اشاره میکنیم، از خودش اشتیاق و هیجان نشان میدهد. وقتی دچار تعلل و دودلی میشویم، به ما انگیزه میدهد. اینطور نیست که در ظاهر بگوید «حیوونکی» و بعد با بیتوجهی راه خودش را برود بلکه به همه جزئیات اهمیت میدهد و عادلانه، از درون ما تصویری دقیق میسازد. از بخشهای آسیبپذیر وجودمان سوء استفاده نمیکند و ما بیاندازه قدردان شخصی خواهیم بود که به نظرمان کاری دشوار و غیرممکن انجام میدهد: شخصی که ما را بهدرستی بشناسد و همچنان دوستمان داشته باشد و از این احساس همیشگی و ویرانگر، رهایی مییابیم اینکه برای دوست داشته شدن باید خود واقعیمان را پنهان کنیم.
احساس میکنیم وجود داریم. به هویتمان احترام گذاشته میشود. در مسیر داستان زندگیمان دیگر تنها نخواهیم بود. زمانی که از ناملایمات زندگی میترسیم و خسته میشویم، میتوانیم به آغوش همسرمان پناه ببریم و خودمان را آنگونه که هستیم در کنارش ببینیم و از این بابت احساس آرامش و امنیت را تجربه کنیم. با وجود اینکه در ناملایمات و نامهربانیهایی زندگی کموبیش محاصره میشویم، اما حداقل میدانیم که در نهایت، در آغوش فردی صبور ومهربان که لایق بینهایت قدردانی است، آرام می گیریم و برایش مهم هستیم.»
حجم
۱۵۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
حجم
۱۵۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۳ صفحه
نظرات کاربران
واقعا دوباتن نویسنده مورد علاقمه...