کتاب خدای دوزخ (نمایشنامه در سه پرده)
۳٫۰
(۲۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب خدای دوزخ (نمایشنامه در سه پرده)
«خدای دوزخ» نمایشنامهای در سه پرده به قلم سم شپارد (-۱۹۴۳)، نمایشنامهنویس آمریکایی است.
در بخشی از این نمایشنامه میخوانیم:
«اِما مشغول همان کارهای عادی روزمره است، مدام در رفت و برگشت، از ظرفشویی آشپزخانه پارچِ آب را پُر میکند و گلدانها را آب میدهد. هینز روی مبل، تقریباً پشت به تماشاگران نشسته است؛ قهوه مینوشد و اِما را تماشا میکند که همچنان مشغولِ آب دادن به گلدانهاست. لحظهای مکث. هینز گاه و بیگاه، جرعهای از فنجان قهوهاش سرمیکشد.
اِما:[در حال آبیاری گلدانها ]امروز سحرخیز شدین.
هِینز: بله... فرانک کجاست؟
اِما: داره گوسالهها رو علوفه میده. صبح تا شب کارِش همینه.
هِینز: چه عالمی داره واسه خودش.
اِما: درسته. زندگیاش رو وقفِ این کار کرده.
هِینز: خوشحالم که بالاخره یک گوشهای واسه خودش درست کرده.
اِما: آره. شما دو نفر به دو راه کاملاً متفاوت رفتین.
هِینز: منظورت چیه؟
اِما: خب دیگه، منظورم... کارِ شما... تحقیقاتِ شماست.
هِینز: تحقیقاتِ من؟
اِما: آره. هر چی که هست... من که خبر ندارم. کارش فرق داره.
هِینز: با چی فرق داره؟
اِما: با کار شما. فرانک رفت سراغ یه رشتهی دیگه.
هِینز: آه، بله خُب. متوجهام.
اِما: میخوام بگم که فرانک هیچوقت از این جور بلندپروازیها نداشته. همینجا، توی عالمِ خودش، راضییه. زندگی بیرون شهر، مزرعه داری، دامداری. دورگه پروری، این جور چیزها.
هِینز: آره. متوجه منظورت هستم. دورگه پروری؟
اِما: در حالیکه شما، خُب، شما رفتین توی کارِ دولتی، و مشغول تحقیقات خیلی مهمی شدین.
هِینز: من تو کار تحقیقات نیستم. اصلاً اهلِ تحقیق نیستم».
سوء قصدهایی به زندگی آن زن
علیاکبر علیزاد
جمجمهای در کانهمارامارتین مکدونا
شب در رستوران تاکهاسوالاس شان
وقتی ما مردگان سر برداریمهنریک ایبسن
واتسلاواسلاومیر مروژک
بارانداز غربیبرنار ـ ماری کولتس
هاروی: کمدی در ۳ پردهمری چیس
عزادارِ اجیربهرنگ رجبی
تراس ـ روال عادیژانکلود کرییر
غرب غمزدهمارتین مکدونا
یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاهمارتین مک دونا
روسمرسهولمهنریک ایبسن
روز مرگ در داستان هملتبرنار ـ ماری کولتس
اثر پرتوهای گاما بر روی گل های همیشه بهار ساکنان کره ماهپل زیندل
هملت داگ، مکبث کاهوتتام استوپارد
ناکجا و دو نمایشنامهی دیگرمحمد رضاییراد
درخواست کارمیشل ویناور
اولئانادیوید ممت
استاد سولنِس معمارهنریک ایبسن
فلیکآنی بیکر
حجم
۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
سم شپارد رو میشه جزو نسل رئالیست های جدید آمریکا دونست. این نمایشنامه مثل اکثر کارهای سم شپارد مانند کودک مدفون، نفرین طبقه گرسنه و غرب وحشی حول محور خانواده می چرخه. خانواده کوچک دو نفره ای که این بار
یک نمایشنامهٔ تلخ با حقایقی دردناک دربارهٔ مهد آزادی و دموکراسی (!) که ابوغریب و گوانتانامو رو برای دنیا به ارمغان اورد. رسالت بزرگ هنرمند اینه که تناقضها، فریبکاریها و بیعدالتیهای جامعهٔ خودش رو ببینه و بازتاب بده و نویسندهٔ
طنز جذاب و گزنده شپارد در اینجا کاملا نمایانه. با استفاده از اِلمانهای مخصوص خودش تیکهها و حرف هاش رو رسونده. جذاب بود و جزو کارهای متوسط رو به بالای شپارد به حساب میآد.
خدای دوزخ، نمایانگر فدا شدن و فنا شدن برای سیستم است و ملهم از فضاها و دیالوگهایی که برای انسان امروزی بسیار آشنایند. از جمله کارهای خوب نشر بیدگل با ترجمه روان و مناسب که خوندن اون رو پیشنهاد میکنم.
طنزی انتقادی نسبت به حکومت های سلطه گر که نقاب دموکراسی به چهره دارن. در مجموع سلیقه من نبود.
متاسفانه بیدقتی در حروفچینی این کتاب باعث شده برخی دیالوگها جابهجا و حتی بدون ذکر نام شخصیت درج شده باشند. برخی جملات و یا کلمات هم ناقص به نظر میرسند.
دوست نداشتم
من خیلی دوست نداشتم
مجموعا قابل تامل بود.