کتاب یک کودک ربایی
معرفی کتاب یک کودک ربایی
کتاب یک کودک ربایی نوشته پگ کرت و ترجمه صبا زردکانلو است. کتاب یک کودک ربایی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب یک کودک ربایی
ایمی دختری کم و سنوسال است اما یک پرستار دورهدیده است که چیزهای زیادی درباره مراقبت از کودکان میداند. او پرستار خوبی برای کندرا کوچولو شده است. همه چیز خیلی عالی است تا این که دو فرد شرور این دو دختر را میدزدند و آنها را در یک کلبه خارج از شهر زندانی میکنند. ایمی بسیار وحشتزده است زیرا خودش را مسئول کندرا و مرراقبت از او میداند. او باید هرکاری میتواند انجام دهد که کندرا نجات پیدا کند و پیش خانوادهاش برگردد. او باید برای این کار نقشهای بکشد. آیا به نتیجهای خواهد رسید؟ با این داستان همراه شوید تا با روش هوشمندانه ایمی برای کمک گرفتن از دیگران آن هم از طریق پیامهای مخفیانه تصویری آشنا شوید...
خواندن کتاب یک کودک ربایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نوجوانان بالای ۱۲ سال مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب یک کودکربایی
اِیمی دورهی پرستاری کودک دیده بود و کمکهای اولیهی مقدماتی و نکاتی در مورد خواباندن و عوض کردن پوشک بچه یاد گرفته بود؛ ولی یاد نگرفته بود اگر سروکلهی دوتا گردنکلفت با اسلحه پیدا شد، چه کار باید بکند. این را خودش باید میفهمید.
دردسر از یک تماس تلفنی شروع شد، یک روز دوشنبه، اواخر ماه ژوئن.
زنی پشت خط پرسید: «اِیمی نوردلاند ؟»
«بله.»
«من اِلیس اِجرتونم . اسم شما رو از خانم مونتاگ توی انجمن محله شنیدم. بهم گفت کلاس پرستاری بچه رو تموم کردی.»
«درسته.» آن اسم برای اِیمی اصلاً آشنا نبود. بهزودی متوجه میشد که خانوادهی اِجرتون یک شرکت تولید قایق یدککش، یک شرکت تولید قایق بادبانی سفارشی و چندین جریب ملک و املاک در بهترین جای ساحل داشتند، به اضافهی ساختمان رِیوِن (یک آسمانخراش با آپارتمانهای لوکس مُشرف به تنگهی پاگِت ) و بوتیکهای گرانقیمت در طبقهی همکفَش. آنها یک هتل هم در یک مجموعهی توریستی در هاوایی داشتند.
خانم اِجرتون گفت: «خانم مونتاگ بهم گفت چهارده سالته. درسته؟»
«بله.»
«من معمولاً پرستار به این جوونی استخدام نمیکنم، ولی در حال حاضر یه کم گرفتارم. مادرم همین الان افتاده و پاش شکسته؛ باید برم بیمارستان. هیچ کسی نیست از دخترم کِندرا مراقبت کنه. نمیخوام یه بچهی سه ساله رو با خودم ببرم اورژانس. میتونی الان بیای و یه چهار ساعتی بمونی؟ میتونم بیام دنبالت.»
«باید اول به مامانم زنگ بزنم ببینم اجازه میده بیام.»
«تا تو این کار رو میکنی بگو ببینم، کسی هست که قبلاً براش کار کرده باشی و من بتونم سابقهت رو ازش بپرسم؟»
اِیمی اسم دو نفری را که تا حالا برایشان کار کرده بود، به او داد. خانم اِجرتون گفت با آنها صحبت میکند و بعد دوباره تماس میگیرد.
مامان اِیمی توی جلسه بود و اِیمی به خانم مونتاگ زنگ زد تا مطمئن شود که او اِیمی را به خانم اِجرتون معرفی کرده.
خانم مونتاگ گفت: «اوه، بله عزیزم. امیدوارم بتونی کمکش کنی. خوششانسی که همچین کاری گیرت اومده.»
حجم
۱۳۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
نظرات کاربران
فوقالعاده🏳️🌈🤩🍭 کِندرا دختربچهی شیرین زبانی است و اِیمی با وجود سن کم، پرستاری نمونه برای او است. همه چیز عالی پیش میرود تا اینکه دو مرد شرور دخترها را می دزدند و در کلبهای جنگلی مخفی میکنند. وحشتی سنگین در فضا
کتاب درباره ی یه دختر چهارده ساله به اسم ایمی هست که پرستار بچه ست و وقتی برای مراقبت از یه دختر کوچیک به اسم کندرا میره، دو نفر اونها رو میدزدن. راستش به نظرم کتاب تا حدودی احمقانه بود.
خیلی خوشم اومد واقعا دختره باهوش بود 👍🏻 از اینه اصلا ناامید نشده بود و آرامش خودش رو حفظ کرده بود تعجب کردم واقعا
فوق العاده بود😍👍🏻 واقعا از روش های ایمی برای نجاتشون خوشم اومد خیلی خلاقانه بود. اینم یکی از کتابای باحالی بود که خوندم ای کاش طولانی تر بود❤ موقع هایی که درمورد پدرش و آخرین حرفی که بهش زده بود حرف زد
فقط میتونم بگم ... بگم .. محشر بود هیجان به همراه جذابییت ایمی از وقتی پدرش مرده میخواد کمک حال مادرش باشه و در مخارج خونه کمک کنه حتی درحد خرید لباس های خودش تا اینکه یک خانم به او
📙یک کودک ربایی داستان کِندرا و ایمی است. کندرا یک دختربچهی شیرزبون و «اِیمی» پرستار کمسنشه که یه روزی دزدیده میشن و تو یه کلبه وسط جنگل گیر میافتند. اِیمی که خودش رو مقصر این اتفاقها میدونه حاضره دست به
خیلیییییییییییییی خوب بود حتما بخونید
به به واقعا لذت بردم 😀 عالی بود پیشنهاد می کنم 😚 داستانش هیجان انگیزه و مناسب 10تا 15 ساله ✋ دوسش داشتم...
کتاب «یک کودک ربایی» رمانی نوشته ی «پگ کرت» است که نخستین بار در سال 2008 به انتشار رسید. وقتی «ایمی» پذیرفت که از کودکی به نام «کندرا اگرتون» مراقبت کند، به هیچ وجه نمی دانست که در حال وارد
در یک کلمه می تونم بگم این کتاب محشر بود و فوق العاده داستان خیلی خفن و جذابی داشت و روش های ایمی برای سرنخ گذاشتن تو دی وی دی ها خدا بود خیلی خوشم اومد حتما مطالعه کنید خیلی