دانلود و خرید کتاب ماهی روی درخت لیندا ماللی هانت ترجمه مرضیه ورشوساز
تصویر جلد کتاب ماهی روی درخت

کتاب ماهی روی درخت

معرفی کتاب ماهی روی درخت

کتاب ماهی روی درخت نوشته لیندا ماللی هانت و ترجمه مرضیه ورشوساز است. کتاب ماهی روی درخت را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب ماهی روی درخت

خاص بودن همیشه به‌ معنای برنده شدن در مسابقات زیبایی و ورزش‌های متفاوت نیست، بعضی از آدم‌ها در انجام عادی‌ترین کارها ناتوان می‌شوند که این هم نوعی خاص بودن است.

اِلی دختر باهوشی است که از یک اختلال بزرگ رنج می‌برد و همین مشکل او را در مدرسه تنها و منزوی و ساکت کرده است. او نمی‌تواند وقتی معلم از او می‌خواهد کاری انجام دهد تمرکز کند، از طرفی هم نمی‌خواهد دوباره کارش به مدیر برسد و این بار حسابی به دردسر می‌افتد.

اما مشکل الی چیست؟ این کتاب کودکان را با کسانی که شرایط خاص دارند آشنا می‌کند.

خواندن کتاب ماهی روی درخت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان پیشنهاد می‌کنیم زیرا قدرت درک آنها از مسائل و مشکلات دیگران را بالا می‌برد.

بخشی از کتاب ماهی روی درخت

برای جشنِ بارداری خانم هال، جسیکا با یک دسته‌گل بزرگ که از مغازهٔ گل‌فروشی پدرش آورده، پیدایش می‌شود. دسته‌گلش آن‌قدر بزرگ است که مطمئنم یک بوتهٔ کامل را از توی باغچه کنده و لای زَرورق پیچیده.

خب،‌ برای من که مهم نیست. من یک کارت تبریک زردِ روشن با خودم آورده‌ام که عکس رُزهای زرد دارد. تازه، عکس گل‌ها یک‌هفته‌ای خُشک نمی‌شود. به نظر خودم انگار این‌جوری می‌خواهم بگویم متأسفم که همیشه مایهٔ عذابم.

مَکس هم هدیه‌اش را می‌دهد. همین‌طور که خانم هال هدیه را باز می‌کند، او هم توی صندلی‌اش فرو می‌رود و دست‌هایش را می‌گذارد پشتِ سرش.

یک بسته پوشک آورده. فکر کنم توقع داشت خانم هال عصبانی بشود و حالا که نشده، حسابی خورده توی ذوقش.

مَکس از توجه خوشش می‌آید. از جشن‌گرفتن هم همین‌طور. تقریباً هر روز از خانم هال می‌خواهد که جشن بگیریم و امروز بالأخره به آرزویش رسیده.

وقتی خانم هال کارت تبریک من را از توی پاکت درمی‌آورد، مثل بقیهٔ کارت‌ها نوشته‌اش را بلند نمی‌خواند. اول کمی مکث می‌کند. می‌دانم که حتماً خیلی خوشش آمده. احساس غرور می‌کنم. کم پیش می‌آید که همچین حسی داشته باشم.

خانم سیلور خَم می‌شود تا بتواند نوشته را ببیند. پیش خودم فکر می‌کنم شاید بالأخره برای یک بار هم که شده از من تعریف کنند اما در عوض، ابروهای خانم سیلور می‌روند توی هم و اشاره می‌کند که بروم دمِ در.

شِی هم از جایش بلند می‌شود تا کارت را ببیند. بعد می‌خندد و می‌گوید: «هر بار اَلی نیکرسون حرف می‌زنه، دنیا یه درجه خنگ‌تر می‌شه!»

خانم هال می‌گوید: «شِی، بگیر بشین!» اما خیلی دیر شده. نمی‌شود گوشِ همه را گرفت که نشنوند. باید تا الآن به این موضوع عادت کرده باشم، اما هر دفعه انگار یک تکه از من کنده می‌شود.

شِی و جسیکا می‌خندند و من یادِ هفتهٔ پیش می‌افتم که برای هالووین، هر کسی لباسِ شخصیتِ داستانی محبوبش را پوشیده بود. من شده بودم آلیس در سرزمین عجایب؛ شخصیتِ کتابی که پدربزرگم هزار بار آن را برایم خوانده. شِی و جسیکا که مثل سایه همه‌جا دنبالش می‌رفت، تمام روز صدایم می‌کردند آلیس در سرزمین خنگ‌ها.

کِیشا می‌رود بالای سرِ شِی و بهش می‌گوید: «چرا تو هیچ‌وقت سَرت به کارِ خودت نیست؟»

از کِیشا خوشم می‌آید. نمی‌ترسد. من زیادی می‌ترسم.

شِی طوری برمی‌گردد که انگار بخواهد یک پشه را توی هوا بزند. «مگه به تو ربطی داری؟»

«نه به من ربطی نداره، دقیقاً همون‌جوری که به تو هم ربطی نداره.»

ک.ت.ا.ب
۱۴۰۰/۰۵/۱۳

این کتاب رو نقد نمی کنم، چون انقدر باهاش خاطره دارم که به نظرم نقد کردن توهینه به اون همه سال خاطره. الی هر روز سال تحصیلی رو زجر کشیده، ولی میدونه که باید ادامه بده. وقتی واسه چیزی که دست

- بیشتر
maryam342
۱۳۹۹/۱۱/۱۲

خیلی قشنگ بود😍من این کتابو به صورت چاپی دارم و چندین بار خوندمش... داستان بسیار زیبایی ئه... الی با اینکه یه هنرمند فوق العاده اس و ریاضیات محاسباتی عااالی ئی داره ولی اعتماد به نفس کمی داره و همیشه فکر

- بیشتر
(:Ne´gar:)
۱۴۰۰/۰۶/۱۲

ماهی روی درخت ، داستان استعداد ها و مشکلات پس پرده است ، چیز هایی که دیده نمیشن اما روی دیدنی ترین چیز ها تاثیر میزارن . شخصیت ها چه چیزی رو میخوان بگن ؟ اونها میخوان این رو نشون

- بیشتر
یومی ؛
۱۴۰۲/۰۹/۰۳

نسخه چاپی از نشر افق خوندم واقعاااااا تاثیر گزار بود و تبدیل شد به یکی از کتابای مورد علاقم فقط حواستون باشی اَلی رو علی نخونید 😀

زینب سادات رضازاده
۱۴۰۱/۱۱/۰۵

وقتی داشتم دنبال کتاب بعدی میگشتم دیدم آقای اسماعیل آذری نژاد یک لیست از کتابهایی با محوریت معلم، مدرسه و تربیت را معرفی کردند و این طوری کتاب را شروع کردم به خواندن. لحظه به لحظه از خواندن کتاب لذت

- بیشتر
Emily
۱۴۰۱/۰۳/۱۹

چی می تونم بگم در باره الی الی نابغه :) سال ها پیش دبیر عربی مون که می دید من هی کتاب می خونم سر کلاسش و البته غیر درسی همیشه نه بعضی وقتا بهم گفت کتاب ماهی روی درخت و

- بیشتر
☆𝙆𝙖𝙧𝙞𝙣☆
۱۴۰۰/۰۵/۱۴

خیلی قشنگ بود💙 وقتی کتاب رو بخونی متوجه میشی آدم هایی که یه عیبی دارن بد نیستن بلکه خاصن🙂

Faezeh
۱۳۹۹/۱۱/۲۰

خیلی خیلی عالیه 😍 و به همه این کتاب رو پیشنهاد می کنم چون بسیار عالی هست 🌸 من چاپش رو خوندم ولی اسمش فرق داشت «ماهی بالای درخت» من که از خوندنش لذت بردم و دوباره دارم می خونم🌹

Nao~
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

در یه جمله بگم : خیلی قشنگ بود

بوک تاب
۱۴۰۰/۱۲/۲۲

کاش قبلا خوانده بودم،🌹 چقدر دیدم نسبت به همکلاسیهام فرق میکرد... من هر سه تا ترجمه ای که از کتاب شده را خواندم پ انصافا همه هم خوب بودند🌹🌹🌹 کتاب از زبان اول شخص یک دختر کلاس ششمیه که خواندش ضعیفه، حس

- بیشتر
«می‌دونی؟ از نظر منطقی،‌ اگه کسی نیاز داشته باشه بقیه رو کوچیک کنه، معنیش اینه که خودش از همه کوچیک‌تره.»
الی
«می‌دونی؟ از نظر منطقی،‌ اگه کسی نیاز داشته باشه بقیه رو کوچیک کنه، معنیش اینه که خودش از همه کوچیک‌تره.»
dm
“هر کسی به نوعی باهوشه، اما اگه یه ماهی رو مجبور کنی که از درخت بره بالا و بخوای بر این اساس قضاوتش کنی، اون‌وقت ماهی همهٔ عمرش رو به این فکر می‌کنه که چه‌قدر احمقه.”
Massoume
«آدما هِی ازت می‌پُرسن وقتی بزرگ شدی، می‌خوای چی‌کاره بشی. من می‌دونم در آینده چه‌جور آدمی می‌خوام بشم، اما نمی‌دونم الآن کی هستم.» آلبرت پاهایش را دراز می‌کند. «البته همیشه یه عده هستن که آماده‌ن بهت بگن کی هستی؛ خرخون، آشغال، یا بزدل.» واقعاً سخت است که چیزهای بد را باور نکنی.
(:Ne´gar:)
می‌گوید: «عطا و زهره افتادن توی زمینِ مریخ. مشتری اومد گفت کیوان کو؟ اورانوس گفته ازش نپتون بگیرم!» و فکر می‌کند این جمله، حفظ‌کردنِ ترتیبِ سیّارات را آسان می‌کند.
melik
بدترین نوعِ بی‌کسی، وقتیه که توی یه جمعِ بزرگ تنها باشی یا حس کنی که هیچ‌کسی رو نداری.»
نَــسـی
وقتی مجبور باشی با بقیه به خودت بخندی، از خجالت آب می‌شوی.
نَــسـی
«راستش برام مهمه که چی می‌پوشم. چیزی که مهم نیست، نظرِ شماهاست.»
Massoume
گاهی شجاعانه‌ترین کارِ ممکن این است که درخواستِ کمک کنیم. «چاک کانرس»
فاطمه
: «می‌دونی؟ از نظر منطقی،‌ اگه کسی نیاز داشته باشه بقیه رو کوچیک کنه، معنیش اینه که خودش از همه کوچیک‌تره.»
(:Ne´gar:)
کاش دنیای من را می‌فهمید. اما مثل این است که بخواهی به یک نهنگ بگویی زندگی توی جنگل چه شکلی است.
me
دست‌هایم را می‌کِشم روی زنجیرهای تاب و به وقتی که کوچک‌تر بودم، فکر می‌کنم؛ وقتی دنیا این‌قدر جای سنگینی نبود. آن وقت‌ها عاشق این بودم که با تاب‌خوردن، هِی بروم بالاتر. دوست داشتم تکیه بدهم به پشتیِ تاب و با پاهایم آسمان آبی روشن را لمس کنم. موقع تاب‌بازی، حس می‌کردم هر کاری که دلم بخواهد، می‌توانم بکنم؛ می‌توانم به هر چیزی برسم. صورتم را می‌چسبانم به خُنکیِ زنجیر و حس می‌کنم که دیگر نمی‌توانم به هیچ‌چیزی برسم. بعد اشک می‌ریزم.
(:Ne´gar:)
مشکلاتِ اونا به خاطر این نبوده که خنگ هستن. اونا فقط ذهنشون یه جور دیگه کار می‌کرده.
دانش جو
تو نمی‌تونی چیزایی که انسانیت ما رو می‌سازن، اندازه‌گیری کنی؛ مثل خلاقیت کِیشا، یا تلاشی که می‌کنه.
melik
بعضی وقت‌ها آدم‌ها حاضرند برای برآورده‌شدن آرزویشان هر کاری بکنند.
book worm
مهم نیست چه‌قدر باهوش هستید، چون موفقیت با تلاشِ زیاد به دست میاد
Zhr A
گاهی شجاعانه‌ترین کارِ ممکن این است که درخواستِ کمک کنیم. «چاک کانرس»
★ fatemeh ★
«اگه از من بپرسی، می‌گم خیلی عجیبه! چرا روی زمین، پیشِ بقیهٔ آدما نموند؟» «یه بار روی زمین زندگی کرده بود. رفت که تنها باشه. خودش می‌خواست که تنها باشه.»
(:Ne´gar:)
متأسفم که همیشه مایهٔ عذابم.
˼السـیِّدة‌َالشَهیدة˹
به عبارتِ یادگیری متفاوت فکر می‌کنم و پُر می‌شوم از ترس و خوش‌حالی و کلی سؤالِ جورواجور، اما بیشترین چیزی که حس می‌کنم، امید است.
دانش جو

حجم

۱۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۸۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان