دانلود و خرید کتاب شهر فرنگ اروپا پاتریک اوئورژدنیک ترجمه خشایار دیهیمی
تصویر جلد کتاب شهر فرنگ اروپا

کتاب شهر فرنگ اروپا

معرفی کتاب شهر فرنگ اروپا

کتاب شهر فرنگ اروپا نوشته پاتریک اوئوژنیک است که با ترجمه‌ بی‌نظیر خشایار دیهیمی منتشر شده است. شهر فرنگ اروپا چکیده‌ای از پیدا و پنهان تاریخ عظیم قرن بیستم است. قرنی که بیشترین تاثیر را بر مسیر زندگی انسان امروز داشته است.

درباره کتاب شهر فرنگ اروپا

شهر فرنگ اروپا از وقایغی حرف می‌زند که جهان را در آستانه قرن بیستم دگرگون ساخت. در انتهای قرن نوزدهم مردم همه‌جا بی‌صبرانه منتظر و چشم به راه قرن بیستم بودند، چون احساس می‌کردند قرن نوزدهم مسیرهایی را که باید بشر در آینده برود، مشخص کرده است. چهارده سال بعد اولین جنگ جهانی شروع شد، و به فاصله بیست و یک سال پس از پایان آن هم جنگ جهانی دوم آغاز شد و جهان به‌هم ریخت. 

برخی از تاریخ‌دانان بعدها گفتند که قرن بیستم عملا در سال ۱۹۱۴ با آغاز جنگ اول شروع شد، چون این نخستین جنگ در تاریخ بود که در آن این‌همه کشور شرکت داشتند و این‌همه آدم در آن جان باختند. هواپیماها و بالن‌ها به پرواز درآمدند و پشت جبهه و شهرها و غیرنظامیان را بمباران کردند و زیردریایی‌ها کشتی‌ها را غرق کردند و توپخانه‌ها توانستند توپ‌های سنگین را تا فاصلهٔ ده دوازده کیلومتری شلیک کنند. 

آلمانی‌ها گاز را اختراع کردند و انگلیسی‌ها تانک را و دانشمندان ایزوتوپ‌ها و نظریهٔ عام نسبیت را کشف کردند که طبق آن هیچ چیز متافیزیکی وجود ندارد بلکه همه‌چیز نسبی است. در قرن بیستم عدهٔ زیادی از دین سنتی فاصله گرفتند، چون وقتی فهمیدند که از نسل میمون‌ها هستند و می‌توانند با قطار سفر کنند و با تلفن حرف بزنند و با زیردریایی به زیر دریا بروند، کم‌کم از دین رویگردان شدند و کم‌تر و کم‌تر به کلیسا رفتند. آنها به این نتیجه رسیدند که خدایی در کار نیست و دین آدم‌ها را در جهل و تاریکی نگه می‌دارد و طرفدار پوزیتیویسم شدند. 

در پایان قرن بیستم مردم واقعا نمی‌دانستند باید آغاز هزارهٔ جدید را در سال ۲۰۰۰ جشن بگیرند یا سال ۲۰۰۱. این بیش‌تر برای افرادی مهم بود که منتظر پایان دنیا بودند، اما بیشتر مردم اعتقادی به پایان دنیا نداشتند، بنابراین برایشان فرقی نمی‌کرد که در کدامیک از این دو سال هزارهٔ جدید را جشن بگیرند. دیگرانی منتظر پایان دنیا بودند، اما فکر می‌کردند پایان دنیا ممکن است هر روزی از روزهای خدا باشد.

کتاب شهر فرنگ اروپا روایتی جذاب از اتفاقات مهم و تاثیرگذار قرن بیستم است که تاریخ بشری را ساخته‌اند.

خواندن کتاب شهر فرنگ اروپا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به تاریخ جهان، به ویژه تاریخ اروپا پیشنهاد می‌کنیم.

درباره پاتریک اوئورْژِدنیک 

پاتریک اوئورْژِدنیک در پراگ به دنیا آمد، اما در ۱۹۸۴ به فرانسه مهاجرت کرد و اکنون هم در فرانسه زندگی می‌کند. او ۸ کتاب نوشته است که شامل داستان و رمان و شعر و مقاله می‌شوند. در ضمن اوئورْژِدنیک کتاب‌های کسانی چون فرانسوا رابله، آلفرد ژاری، رمون کنو، سمیوئل بکت و بوریس ویان را نیز به زبان چک ترجمه کرده و شماری جایزهٔ ادبی برای نوشته‌هایش به او تعلق گرفته است، از جمله جایزهٔ صندوق ادبی چک. 

بخشی از کتاب شهر فرنگ اروپا

قبل از جنگ جهانی اول، مردم در شهرها برای روشنایی از چراغ‌نفتی استفاده می‌کردند، و در روستاها از شمع برای روشنایی و از زغال و چوب برای گرما استفاده می‌کردند، اما طولی نکشید که برق به شهرها رسید و به یمن آن بعیدترین رؤیاها هم در قرن جدید می‌توانست به تحقق بپیوندد. اولش مردم روستایی از برق می‌ترسیدند و نمی‌دانستند اصلا برق به چه دردی می‌خورد، چون عدهٔ قلیلی رادیو یا گرامافون داشتند. تازه بعد از جنگ جهانی دوم بود که ساخت یخچال و ماشین رختشویی و تلویزیون شروع شد و مردم روستایی می‌گفتند می‌خواهند به رادیو گوش بدهند و تلویزیون نگاه کنند تا بفهمند در شهرها چه خبر است و چه می‌گذرد، و می‌خواستند حکومت به روستاها هم برق برساند. مهندسان رادیو را صدارسانِ بی‌سیم می‌خواندند و برخی افراد سالخورده فکر می‌کردند که رادیو مثل تلفن است و آن‌ها پولی پیش‌پیشکی به کسی پرداخته‌اند تا به آن‌ها تلفن کند و آن‌ها را باخبر کند که کجا جنگ تازه‌ای درگرفته است.

و وقتی که بار اول به تماشای تلویزیون نشستند، فکر می‌کردند تلویزیون چیزی شبیه کینوتوسکوپ است که قبلا در نمایشگاه جهانی پاریس دیده بودند و شخصی در ساختمان، مثلا عروسشان یا نوه‌شان، دسته‌ای را می‌چرخانَد و آن‌ها را به مضحکه می‌گیرد. برخی افراد سالخورده دائمآ به سؤال‌هایی که از تلویزیون یا رادیو مطرح می‌شد جواب می‌دادند، مثلا وقتی گوینده‌ای در تلویزیون یا رادیو می‌گفت: «فکر می‌کنید بعدش چه اتفاقی افتاد؟»، آن‌ها می‌گفتند: «خب، من چه می‌دانم.» یا وقتی گوینده می‌پرسید: «فکر می‌کنید فردا هوا چطور خواهد بود؟»، آن‌ها می‌گفتند: «دیگر وقتش است که بارانکی ببارد، وگرنه محصول بی‌محصول.» در حوزهٔ بهداشت هم موفقیت‌های شگرفی حاصل شده بود، چون پیش از جنگ جهانی اول مردم خیلی کم‌تر حمام می‌گرفتند و وقتی هم حمام می‌گرفتند، همهٔ اعضای خانواده از آب یک وان استفاده می‌کردند، یا حتی کل خانواده و همسایه‌ها و غیره. افراد ثروتمند در شهرها وان‌های خصوصی داشتند و بعدها آب داغ هم از طریق لوله‌کشی وارد وان خانه‌هایشان می‌کردند. اما مدت‌های مدید بقیهٔ مردم، چه در شهرها چه در روستاها، از آب داغ می‌ترسیدند، چون فکر می‌کردند آب داغ پر از میکروب است. آن‌ها درست نمی‌دانستند که میکروب چیست، اما به خیالشان میکروب‌ها چیزهایی مضر برای آدم‌های سالم بودند. و پزشک‌ها برنامه‌های اطلاع‌رسانی ترتیب می‌دادند تا مردم را آگاه کنند و توضیح بدهند که همان‌قدر میکروب در آب داغ هست که در آب سرد، هرچند مسئله برای مردم هنوز خیلی روشن نبود. درنتیجه، مردم کم‌کم شروع کردند به حمام‌گرفتن منظم؛ اولش ماهی یک بار، بعد هر دو هفته یک بار، بعد هم هفته‌ای یک بار، حتی در روستاها. و تا پایان قرن، در کشورهای پیشرفته، مردم روزی دو بار و بلکه بیش‌تر حمام یا دوش می‌گرفتند و همه دیگر توالت‌های سیفون‌دار داشتند و از کاغذتوالت کندنی استفاده می‌کردند. کاغذ توالت کندنی را یک تولیدکنندهٔ کاغذ سوییسی در ۱۹۰۱ ابداع کرد ــ درست در همان روزی که دولت سوییس یک آنارشیست را که مظنون به ترور پادشاه ایتالیا بود به ایتالیا تحویل داد ــ و روزنامه‌ها نوشتند این اختراعی کوچک اما مهم است. و در ۱۹۱۴، یک زن فرانسوی سینه‌بند را اختراع کرد و روزنامه‌ها نوشتند سینه‌بند به‌منزلهٔ شروع شیوهٔ جدیدی از زندگی برای زنانی است که می‌خواهند سبک زندگی ورزشکارانه و مدرنی داشته باشند، و ازدورخارج‌شدن سینه‌بندهای کرستی قدیمی نشانه‌ای از پایان جهان کهنه است، جهانی که پر از تعصبات سفت وسخت و تنگ وتونگ بود. و در ۱۹۳۵، امریکایی‌ها سینه‌بندهایی اختراع کردند با بالشتک‌های نرم برای زن‌هایی که سینه‌های کوچک داشتند. و در ۱۹۶۸، زن‌هایی که در شهرهای غربی در حال برگزاری تظاهرات برای احقاق حقوق زنان بودند، عامدانه سینه‌بندهایشان را جلو روزنامه‌نگارها می‌کندند تا نشان دهند که حقوق زنان و مردان برابر است. و مصرف سرانهٔ آب از ده لیتر در روز به صد و پانزده لیتر رسید و سطح آب‌های زیرزمینی در سرتاسر جهان افت کرد و زنگ خطر به صدا درآمد که درعرض پنجاه یا صد سال بعدی آب آن‌قدر کم خواهد شد که کفاف مصرف مردم را نخواهد داد. 

سعید رستگار
۱۳۹۹/۱۰/۱۳

الان نصف کتاب رو خوندم کشکولی است از اتفاقاتی که در قرن بیستم افتاده البته صحت و سقم توضیحات نویسنده بدلیل اینکه همراه با تحلیل و بعضا برداشتهای شخصی هست جای بررسی داره. ولی پشت سر هم اتفاقات رو میاره، بدون اینکه نظم

- بیشتر
Mahi
۱۳۹۹/۱۱/۳۰

واقعاً هر خط و صفحه‌ای از کتاب، هولناک و دردآوره! اما در عین حال متوجه می‌شی که تاریخ همیشه در حال تکراره! کوره‌های آدم‌سوزی، جای خودشون رو به چیزهای دیگه‌‌ای دادند اما رسالتش همچنان حفظ شده! ترجمه هم که عالی و

- بیشتر
mabad
۱۳۹۹/۱۲/۲۵

من نسخه چاپی کتاب رو خوندم و لذت بردم.در قالب زبانی گاهی طنزآلود وقایع قرن بیستم اروپا مرور شده.ترجمه کتاب هم روان و قابل قبول است.

و در ۱۹۱۹، دولت امریکا فروش و مصرف الکل را ممنوع کرد، و در ۱۹۲۱ یک قانون مهاجرت به تصویب رسید که شمار مهاجران ایرلندی و ایتالیایی‌ها را تا ۸۵ درصد کاهش داد و در ۱۹۱۴، روان‌پزشکان امریکایی فشار آوردند که برای حفظ سلامت جامعهٔ برتر الکلی‌ها فورآ عقیم شوند.
سعید رستگار
دانشمندان هلندی گاوهایی با ژن‌های پیوندی تولید کردند که به جنین‌هایشان ژن انسانی تزریق می‌شد و این گاوها وقتی بزرگ می‌شدند، شیر آدم تولید می‌کردند که برای درمان پیشگیرانهٔ فلج چندگانه توصیه می‌شد.
سعید رستگار
می‌گویند در جنگ جهانی اول آدم‌ها مثل تخم گیاهان همین‌طور به زمین می‌ریختند و کمونیست‌های روسی بعدها حساب کردند که از هر کیلومترمربع از اجساد چقدر کود می‌شود تهیه کرد و اگر آن‌ها از اجساد خائنان و جانیان به جای کود استفاده کنند، چقدر می‌شود با پرهیز از خرید کودهای شیمیایی گران خارجی صرفه‌جویی به عمل آورد.
سعید رستگار
نژادپرستی نظریه‌ای مربوط به قرن نوزدهم بود که می‌گفت نژادهای بشری خصایل تغییرناپذیری دارند و هرکدام در سطح معینی از پیشرفتگی و رشد هستند و پیشرفته‌ترین نژاد همان نژاد سفید است که درکی ذاتی از سازمان اجتماعی و تفکر انتزاعی و مراسم سرورانگیز دارد، و نژادپرست کسی بود که از آمیزش نژادها هراس داشت و فکر می‌کرد چنین آمیزشی خصایل ویژهٔ نژاد سفید را به خطر می‌اندازد و توانایی‌های ژنتیکی را که به سفیدها امکان می‌داد در رأس صف نوع بشر به پیشرفتشان ادامه دهند از میان می‌برد. افرادی که از یهودیان بدشان می‌آمد نژادپرست نبودند بلکه یهودستیز بودند، چون یهودیان، مثل سیاه‌پوست‌ها، سرخپوست‌ها، کولی‌ها و غیره، از نژاد پست‌تر دانسته نمی‌شدند، بلکه بیش‌تر نژادی دانسته می‌شدند که گرفتار انحرافی طبیعی شده است. واژهٔ یهودستیز در اواخر قرن نوزدهم باب شد و به اشخاصی اطلاق می‌شد که دلشان نمی‌خواست یهودیان بر جهان حکم برانند و از همفکرانشان می‌خواستند در برابر این امر مقاومت کنند
سعید رستگار
. و در ۱۹۳۶، نازی‌ها یک انستیتو برپا کردند که LEBENSBORN یا FOUNTAIN OF LIFE (چشمهٔ حیات) نام داشت و در آن، آن عده از زنان آلمانی که می‌خواستند کودکی به مام میهن هدیه کنند بارور می‌شدند. این سازمان هشت انستیتوی باروری، چهارده زایشگاه و شش نوانخانه را اداره می‌کرد که در این نوانخانه‌ها نه‌فقط کودکان زنان آلمانی بارورشده از اعضای گزیدهٔ SCHUTZSTAFFEL، بلکه کودکان اسلاوهای جمجمه‌دراز هم پرورش پیدا می‌کردند و بر سردر ورودی انستیتوهای بارورسازی نشان یک چاه و صورت فلکی دُب اصغر در کنار یک ستارهٔ قطبی بزرگ نصب شده بود که نماد خون نژاد نورس بود.
سعید رستگار
در درازمدت اطلاعات زیاده ازحد حتی خطرناک‌تر از سانسور کمونیستی است، چون واکنشی برنمی‌انگیزد و اراده‌ای برای مقاومت در برابرش وجود ندارد، بلکه به‌عکس منجر به خستگی و کسالت و تسلیم و انفعال می‌شود.
امیر حسین
در قرن بیستم عدهٔ زیادی از دین سنتی فاصله گرفتند، چون وقتی فهمیدند که از نسل میمون‌ها هستند و می‌توانند با قطار سفر کنند و با تلفن حرف بزنند و با زیردریایی به زیر دریا بروند، کم‌کم از دین رویگردان شدند و کم‌تر و کم‌تر به کلیسا رفتند و به این نتیجه رسیدند که خدایی در کار نیست و دین آدم‌ها را در جهل و تاریکی نگه می‌دارد و طرفدار پوزیتیویسم شدند. پوزیتیویسم یک آموزهٔ فلسفی بود که می‌گفت داوری انسانی و فهم پدیده‌ها نتیجهٔ علوم طبیعی و علوم اجتماعی است و یگانه حقیقت آن حقیقتی است که قابل اثبات از طریق علم باشد و متافیزیک چرت و چرند است.
احسان رضاپور
بعضی وقت‌ها دو یا سه جسد دست دردست هم داشتند یا همدیگر را در آغوش کشیده بودند و می‌بایستی با اره آن‌ها را از هم جدا کرد. و یکی از زن‌ها نمی‌خواست جسدها را از هم جدا کند و فرمانده این عملیات می‌خواست او را تیرباران کند، چون در کار اخلال کرده بود، اما در این فاصله سربازانی که قرار بود او را تیرباران کنند دررفته بودند.
bahar
جنگ جهانی اول را جنگی امپریالیستی می‌خوانند، چون آلمانی‌ها احساس می‌کردند کشورهای دیگر نسبت به آن‌ها نگاه تعصب‌آمیزی دارند و نمی‌خواهند بگذارند آن‌ها هم تبدیل به یک قدرت جهانی شوند و به مأموریتی تاریخی که برای خود متصور بودند تحقق بخشند
سعید رستگار
در ۱۹۱۸ آنفلوآنزای مشهور به آنفلوآنزای اسپانیایی در سرتاسر جهان شیوع پیدا کرد و بیش از ۲۰ میلیون کشته برجای گذاشت. صلح‌طلبان و ضدنظامیگران به دنبال این واقعه گفتند که اینان هم قربانیان جنگ بوده‌اند، چون سربازان و جمعیت غیرنظامی در شرایط بهداشتی بسیار نامطلوبی زندگی می‌کردند، اما اپیدمولوژیست‌ها می‌گفتند تعداد قربانیان بیماری در کشورهایی که گرفتار جنگ نبودند، مثل استرالیا، هند یا امریکا، بیش‌تر بوده است، و آنارشیست‌ها می‌گفتند جنگ امر مبارکی بوده است، چون جهان فاسد شده بود و رو به ویرانی و تباهی می‌رفت.
سعید رستگار

حجم

۱۰۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۱۰۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۱۶,۰۰۰
۶۰%
تومان