دانلود و خرید کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران بهرام‌الدین صلاح‌الدینویچ منانف ترجمه تورج اتابکی
تصویر جلد کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران

کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران

معرفی کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران

کتاب برگ ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران، روایتی از تاریخ نگاری شوروی از پایان سده نوزدهم و آغاز سده بیستم است. این اثر را بهرام الدین صلاح الدینویچ منانف نوشته و تورج اتابکی، نجم کاویانی و خلیل وداد به فارسی ترجمه کرده‌اند. 

درباره کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران

روابط میان ایران و کشور روسیه در طول سال‌ها با مشکلات زیادی روبه‌رو بوده است. در گذشته، سیاست‌های توسعه‌طلبی روسیه در قرن نوزدهم که مشخصاً در مورد ایران در نتایج جنگ‌های منتهی به ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ میلادی مابین ایران و روسیه و پیمان گلستان و پیمان ترکمن‌چای تجلی یافت، در کیفیت مناسبات تأثیر بسزا داشت. علاوه بر آن، نفوذ ایدئولوژیک اندیشه‌های مارکسیستی و لنینیستی، عدم بازگشت ارتش روسیه از استان‌ها شمال غربی ایران و ... امکان روابط را از میان برده است. 

بهرام الدین صلاح الدینویچ منانف در کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران به بررسی روابط میان ایران و روسیه در سال‌های پایانی سده نوزده و آغاز سده بیست پرداخته است. 

کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به مطالعه کتاب‌های تاریخی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

بخشی از کتاب برگ‌هایی از تاریخ مناسبات روسیه و ایران

در آن‌چه مربوط به بخاراست، گفتنی است که در آغاز نیمه دوم سده نوزدهم تلاشی جدی برای برقراری روابط تنگاتنگ و نزدیک با ایران انجام نشد. اما نورمهدی، سفیر امیرنصرالدین، هنگام برگشت از ترکیه به بخارا از طریق ایران در مورد آمادگی حرکت رضاقلی‌خان لالاباشی به عنوان سفیر اطلاع یافت و «آرزو کرد که به خیوه و بخارا همراه با سفیر اعلی‌حضرت شاهنشاه برود که این در واقعیت به معنای دعوت رسمی از سفیر ایران برای بازدید از بخارا بود. معلوم نیست که آیا نورمهدی دارای چنین اختیاراتی بود یا نه، اما احتمال زیاد وجود دارد که او واجد این صلاحیت نبوده، زیرا او که با لالاباشی و سفیر خیوه، عطانیاز محرم، در محل دولاب (منطقه باغ جنت نزدیک تهران) برای رفتن با هم قرار ملاقات گذاشته بود، حاضر نشده بود و خود به طور مخفی از طریق خراسان به بخارا رفت. شاید نورمهدی درباره درگیری‌های خونین میان خانات خیوه و بخارا آگاهی یافته بود و هم از این‌رو تصمیم گرفت که از طریق قلمروِ خانات خیوه وارد بخارا نشود.

در مناسبات خانات آسیای میانه با ایران بدون شک اختلافات مذهبی هم مؤثر بود. علمای بخارا به اَشکال گونه‌گون تلاش داشتند افتخار «مرکز جهانی اسلام»، «اتکای اسلام روی زمین» را به بخارا نسبت بدهند و آن را تقویت کنند. امیر بخارا، نصرالله خان، به عنوان «رهبر تمام مسلمانان آسیای میانه» شمرده می‌شد. ضمناً این «رهبر» در سال ۱۸۴۸ خوقند را با صلاح‌دید روحانیون غصب کرد. ولی این غصب کردن که تحت نام «استقرار اسلام واقعی در خانات خوقند» انجام یافت، با یک رشته جنایات ددمنشانه همراه بود.

روشن است که در چنین حالتی به‌دشواری می‌توان اقدامی را از جانب بخارای سنّی‌مذهب برای بهبود مناسبات با ایرانِ شیعه‌مذهب انتظار داشت. اما در رابطه با خانات خیوه می‌توان گفت که وجود روابط نسبتاً مستحکم دیپلماتیک با ایران مانع حملات پی‌درپی به قلمروِ ایران به بهانه «جهاد» بر ضد کافران نمی‌شد. چنان‌چه آگهی با اشاره به حمله سال ۱۸۸۴ خان خیوه به خراسان می‌نویسد که «این حمله تحت لوای پرچم “غزاوت مقدس” صورت گرفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۷ صفحه

حجم

۲۲۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۷ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان