کتاب یه چیزی بگو
معرفی کتاب یه چیزی بگو
کتاب یه چیزی بگو نوشته لاوری هالس اندرسن است که با ترجمه حمیدرضا صدر منتشر شده است. این کتاب روایتی از پشت پرده اتفاقات یک دبیرستان است، روایتی از درگیریهای آدمها که به ظاهر ساده است اما در باطن متفاوت.
درباره کتاب یه چیزی بگو
ملیندا دختر جوانی است که در مدرسه چندان محبوب نیست، او یک بار در یک مهمانی آخر سال دبیرستان با پلیس تماس گرفته است و مهمانی را خراب کرده است، ملیندا کمکم در مدرسه از همه فاصله میگیرد و با کسی صحبت نمیکند و روز به روز تنهاتر میشود، او فقط به کلاس هنر دلخوش است. اما حقیقت زندگی میلندا چیز دیگری است و او آزاری را تجربه کرده است که دیگران را تجربه نکرده است.
این کتاب روایتی خواندنی از تنهایی و رنج و تلاش یک دختر نوجوان است که دیگران توان درک کردنش را ندارند.
خواندن کتاب یه چیزی بگو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنم.
بخشی از کتاب یه چیزی بگو
دزدکی نگاهی به پشتم کردم. پیام ابروها خیلی سریع ارسال میشه. این بابا از اون خلمشنگهاست. باید به چشم ببینه، باید بدونه چی فکر میکنیم. به حرف زدنش ادامه میده. میگه در زمینهی خواندن و نوشتن فارغالتحصیل میشیم، واسه اینکه یک میلیون ساعت صرف خواندن و نوشتن میکنیم (البته میتونم این ادعا رو زیر سؤال ببرم).
آقای فریمن: «چرا برای هنر وقت نمیگذارید؟ برای نقاشی، مجسمهسازی، زغال، پاستل، رنگروغن؟ مگه واژهها و اعداد مهمتر از تصاویر و پیکرها هستند؟ کی این رو گفته؟ آیا تا حالا درس جبر اشکتون رو درآورده؟» (دستها بالا رفتهن، چند نفری تصور کردهن آقای فریمن انتظار پاسخی داشته.) ولی اون ادامه میده: «آیا ضمیر مضافالیه میتونه احساسات جاری در قلب شما رو عیان کنه؟ اگر هم حالا هنر رو نیاموزید، هرگز نمیتونید بفهمید چگونه نفس بکشید!»
همچنان میگه. برای کسی که به ارزش کلمات اهمیت میده، خیلی چیزا داره بگه. برای لحظاتی حواسم پرت میشه و دوباره وقتی جمع میشه که کرهی غولآسایی رو که نیمی از بخش نیمکرهی شمالیش کنده شده توی دست میگیره. میپرسه: «کسی میتونه بگه این چیه؟» صدایی از عقب کلاس میگه: «کرهی زمین.» نگاه عاقلاندرسفیه آقای فریمن. صدایی میپرسه: «این همون مجسمهی گرونقیمتی نیست که یکی از بچهها انداختش زمین و مجبور شد پولش رو بده و اگه نمیداد نمیگذاشتند فارغالتحصیل شه؟»
آقای فریمن آهی میکشه؛ «تخیل تو کجا رفته؟ چند سالته، سیزده؟ چهارده؟ هنوز چیزی نشده اجازه دادی خلاقیت رو ازت بگیرند! این یه کرهی قدیمیه که دخترام با اون وقتی هوا بارونی میشد تو محل کارم بازی میکردند. یه روز جنی پای راستش رو گذاشت درست روی تگزاس و ایالات متحده دفن شد ته اقیانوس. گفتم هورا، چه فکری! همین توپ لهشده میتونه بازتابندهی نکات قابلتوجهی باشه. میشه تصویری از اون رو کشید درحالیکه آدما از بخش سوراخشدهش پا گذاشتهن به فرار یا تصویر سگی با پوزهبند که داره آلاسکا رو میجوه، میشه از ترکیب این توپ خیلی استفاده کرد. بسیار زیاد، شما هم به اندازهی کافی مهم هستید تا انتخاب خودتون رو انجام بدید.»
حجم
۲۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۲۱۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب ،حکایت سکوت دختر نوجوانی است که پر از فریاد است.ملیندا قربانی است که در سکوت خودش ذوب می شه و هیچکس ، حتی پدر و مادرش کنجکاوتغییر رفتاهاش نیستند، حتی او را سرزنش می کنند . به نظر من ،هم
این کتاب رو نشر پیدایش نیز چاپ کرده با اسم* حرف بزن * چقدر قشنگ و زیبا ولی دردناک بود ، یک اتفاق غیرقابل پیشبینی چقدر زندگی یک دختر دبیرستانی رو میتونه تحت الشعاع قرار بده و چقدر دلم برای نوجوان
اول بذارید از ترجمه بگم، ترجمه خوبی بود، این کتاب چون در زبان اصلی به جزئیاتی اشاره داره که ترجمهی اونها نیاز به سانسور داره، طبعا سانسور کاملا معلومه تو کل متن، فقط شما باید بدونید منظورش از لب تر
داستان : یک دختر دبیرستانی به نام ملیندا به خاطر اتفاقی که تابستان ، در یک پارتی شبانه براش میفته کاملا دگرگون میشه و در سکوت و تنهایی با دردش دست و پنجه نرم می کنه . داستان محیط مدرسه
اگه میتونستم براش اسم انتخاب کنم میگفتم درد نوجوون . کتابی که در کنار داستان دردای ما چیزایی که مامیخوایم. کمبود های ما😒 اگه هر نوجوونی هر مادر و پدری به من بگه یه کتاب خوب بهم معرفی کن قطعا اینو میگم
یه چیزی بگو روایت نقادانه یک دختر نوجوانِ عاصیِ حساس از زندگی امریکایی. ملیندا هم مثل هولدن کالفیلد همه چیز را جور دیگر میبینه. اون نوجوونیه که نمیخواد به شکل دیگران دربیاد و عضو دارودستههای دبیرستانی باشه. یه تیکه از کتاب🚶🏽♀️: «ما
دوست داشتم. با اینکه با فرهنگ ما متفاوت بود اما بازم چیزهایی برای گفتن به ما داشت.نویسنده روایت خیلی خوب و روانی کرده و آدم راحت خودش را جای شخصیت اول داستان میگذاره. دختر نوجوانی که مشکلی براش پیش آمده
متن روان و گیرایی داشت دوستش داشتم
داستان یکم ناقص بود و خیلی زود و سریع جمع شد. ترجمه حمیدرضا صدر واقعا بد بود به درد یه کتاب تینیجری نمیخورد. ارزش خوندن داره مخصوصا اگه مثل من کتابای نوجوان که تو دبیرستان اتفاق میوفتن رو دوست دارین
من خیلی با این کتاب نتونستم ارتباط برقرار کنم انگار پیش بقیه ی کتاب ها یه چیزی کم داره ترجمش خیلی خوبه اما خود کتاب انگار داستانی برای به نمایش گذاشتن و حرفی برای زدن نداره و در کل انگار