دانلود و خرید کتاب پسر هزار ساله راس ولفورد ترجمه زهره خرمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پسر هزار ساله اثر راس ولفورد

کتاب پسر هزار ساله

نویسنده:راس ولفورد
امتیاز:
۳.۸از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پسر هزار ساله

کتاب پسر هزار ساله نوشته راس ولفورد و ترجمه زهره خرمی است. کتاب پسر هزار ساله را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب پسر هزار ساله

آلفی که همراه مادر و گربه‌اش بیفا در حوالی نیوکاسل زندگی می‌کنند، به نظر یک پسربچه ۱۱ ساله می‌آید اما در حقیقت ۱۰۱۱ سالش است. پدر آلفی در یک جنگ مروارید‌هایی پیدا می‌کند که خوردنشان عمر جاودان می‌دهد، مادر آلفی تاکید می‌کند که باید صبر کند تا یک مرد جوان شود بعد از آن مرواریدها بخورد اما او عجله می‌کند و همین موضوع او را یک پسر ۱۱ ساله نگه‌میدارد.

خواندن کتاب پسر هزار ساله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پسر هزار ساله

 «سِی! اَلوا، سِی!» آن‌وقت‌ها این‌طور حرف می‌زدیم. الان آن زبان را نروژیِ کهن یا گویشی از آن می‌گویند. خودمان برایش اسمی نداشتیم. منظور ماما این بود: «نگاه کن! ببین با ما چی‌کار می‌کنن؛ مردهایی که با قایق‌هاشون از سمت شمال اومدن.»

ولی من طاقت دیدن نداشتم. بلند شدم و مسافتی را بُهت‌زده راه رفتم، اما هنوز صدای کشتار را می‌شنیدم، هنوز بوی دود را حس می‌کردم. از این‌که زنده مانده بودم، احساس بدبختی می‌کردم. پشت سرم مادرم گاری چوبی کوچکی را می‌کشید؛ پر بود از هرچه توانسته بودیم در بَلَمِ دَگ جا بدهیم.

گربه‌ام، بیفا، نزدیکمان راه می‌رفت و روی چمن‌های کنارهٔ جاده به‌دنبال موش یا ملخی می‌دوید. معمولاً از این کارش خنده‌ام می‌گرفت، اما در آن لحظه آن‌چنان احساس تهی بودن می‌کردم که انگار تنم را از هم شکافته بودند.

دو سه کیلومتر جلوتر، من و ماما در خلیجی عمیق و امن غاری پیدا کردیم. خورشید آن‌قدر بالا آمده بود که بشود از شیشهٔ آتش‌زنهٔ کهنهٔ دادا استفاده کرد؛ همان بلور صیقلی و قوس‌داری که نور خورشید را به پرتویی باریک و متمرکز تبدیل می‌کرد و آتش درست می‌شد. می‌ترسیدم مهاجمان دنبالمان باشند، ولی ماما گفت که دنبالمان نمی‌آیند و حق با او بود. ما از مَهلَکه گریخته بودیم.

نظرات کاربران

☆𝙆𝙖𝙧𝙞𝙣☆
۱۴۰۰/۰۴/۱۰

رمان قشنگیه اما بیشترش همونطور که نویسنده در آخرش گفته بیشترش تخیلی بوده در حد یک رمان ۳۹۱ صفحه ای عالی بود 💕🍭

starlight
۱۴۰۲/۰۶/۲۰

تا حالا به این فکر کردید که چی می شد اگه از نظر فیزیکی پیر نمی شدید ؟ یا تا وقتی حادثه ای براتون پیش نمی اومد زنده می موندید ؟ پسر هزارساله داستان الفیه ، پسری که هزار سال سن

- بیشتر
کاربرنرگس
۱۴۰۱/۱۰/۰۲

جالب بود

بلوریخ
۱۴۰۱/۰۷/۰۱

خیلی کتاب شیرینی بود...حتما بخونین

کاربر 5599118
۱۴۰۲/۱۱/۲۴

من زیاد با کتابش حال نکردم

فرزند قصه‌ها
۱۴۰۱/۰۶/۰۵

کتاب خیلی خسته کننده بود.جوری‌که من وسط های کتاب دست از خوندنش برداشتم.متن جذابیت لازم را نداشت.توصیه نمی‌کنم پولتون رو برای این کتاب خرج کنین.

Raya
۱۳۹۹/۱۱/۱۴

خیلی عالی و جدید و قشنگ بود نمیدونم چی بگم در کل عالی بود👌راستی نسخه چاپیش این را هم دارم 😅

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۳۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
تومان