کتاب بوطیقای ارسطو
معرفی کتاب بوطیقای ارسطو
کتاب بوطیقای ارسطو را سعید هنرمند گردآوری کرده است و پژوهشهایی هم به آن اضافه کرده است این کتاب ترجمهی متن بوطیقا به همراه کنکاشی در تئوری این کتاب است.
درباره کتاب بوطیقای ارسطو
ارسطو فیلسوفی بود که روی بسیاری فرهنگها و اندیشهها تأثیر گذاشت. وی شاگرد افلاطون و معلمِ اسکندر بود. نگاه افلاطون به ادبیات با اندیشههای سیاسیِ آتن سخت درآمیخته بود. از این نظر، نگاه او به ادبیات تا حدی سیاسی بود. ارسطو متعلق به دورهٔ بعد بود، زمانی که نقش و قدرت آتن کم شد. وی در دورانِ شاگردی همرأییهایی با استاد داشت، ولی بعد افلاطون را تقریباً از هر نظر به نقد کشید و در مقابل، نظریههای خاص خود را بنیاد گذارد. ارسطو درباره تفاوت نگاهش با افلاطون میگوید: افلاطون عزیز اسا اما حقیقت عزیزتر
بوطیقای او (نوشتهٔ ۳۳۰ پم) حاوی نظریههای ادبی اوست. وی در این کتاب دربارهٔ شعر و شاعری (و در اصل روایت و ژانرهای روایی، اگر بخواهیم بوطیقا را در معنای تعریفشدهٔ خودش به کار ببریم) نظریهای طرح میکند که خلاف نظریهٔ سیاسیِ افلاتونْ غیرسیاسی است. گرچه مانند علمِ بلاغت نیز نیست و دارای سیستم و گفتمانی ادبی است. از این زاویه، کار او تأثیر زیادی روی بررسی و نقد ادبی داشته است، حتی بیست و پنج سده بعد از او.
این کتاب هم به بوطیقا میپردازد و هم درباره آن تحلیل میکند.
خواندن کتاب بوطیقای ارسطو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات و شناخت هنر و ادبیات پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب بوطیقای ارسطو
با اینهمه باید در جستوجوی دلایل نارساییهای ترجمه ــ یا در واقع تفاوتِ چارچوبهای تئوریک ــ بود و اینکه مسئله از کجا آب میخورد. همانطور که گفته آمد، به این منظور باید، به جای کار مترجم، چارچوب ادبیِ حاکم را به بررسی گذاشت، زیرا زرینکوب نیز ناگزیر در آن چارچوب بالیده و از آن زاویه به متن پرداخته است. هر کس دیگری هم که بود و در ترجمهٔ بوطیقا از آن سنتهای ادبی حاکم پیرَوی میکرد کاری جز این ارائه نمیداد، چنان که افنان و مجتبائی نیز، که پیش از او ترجمههای خود را به دست چاپ سپرده بودند، باز دچار مشکلاتی از ایندست، و حتی بدتر، هستند؛ برای نمونه، مجتبائی به جای اصطلاح «شخصیت» از واژهٔ «اخلاق» یا «خلقیات» استفاده میکند. همین اصطلاح ساده نشان میدهد که مجتبائی تا چه حد با تئوریهای ادبی مدرن ناآشنا بوده است و در کار تنها بسنده کرده به فارسی کردنِ اصطلاحِ عربی «الأخلاق» که بدوی یا ابیبشر در ترجمههای خود آورده بودند.
مشکل دوم ناآشنایی با ادبیات موردبحث ارسطوست و نیافتن مصداق برای آنها در فارسی و عربی. ناتوانی در یافتن شباهتهای میان این آثار از عارضههای بنیادی است. همزمان تمرکز بر تفاوتها هم نقش داشته است. اکو، در همان سخنرانی که در بالا ذکرش آمد، به تفاوت تئوریهای زیباییشناسی اشاره میکند و به مشکل درک تئوری بر اثر ناآشنایی با مصداقهای آن در زبان و فرهنگ مقصد میپردازد. برای این کار وی راهحلی ارائه میدهد و آن آشنایی با مصداقهاست. وی میگوید وقتی دو تئوریِ ادبی از دو فرهنگ متفاوت داریم، بهتر است تمرکز را روی «شباهتهای خانوادگی»۲۲ بگذاریم و همزمان تفاوتها را کمرنگ کنیم، چون با شباهتهاست که میتوان به مفهومِ نهفته در آنها نزدیک شد. فراموش نکنیم که تفاوتها بسیار آسان به چشم میآیند، حال آنکه یافتنِ شباهتها بسیار سخت است و نیاز به دیدی ژرف و ساختارمند دارد.
حجم
۴۷۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه
حجم
۴۷۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۳ صفحه