دانلود و خرید کتاب واگن مخصوص مصطفی خدامی
تصویر جلد کتاب واگن مخصوص

کتاب واگن مخصوص

نویسنده:مصطفی خدامی
انتشارات:نشر صاد
امتیاز:
۴.۶از ۱۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب واگن مخصوص

کتاب واگن مخصوص؛ داستانک‌های رضوی، شامل داستان‌های کوتاه با موضوع زیارت و معجزات امام رضا (ع) از مصطفی خدامی است. 

درباره کتاب واگن مخصوص

کتاب واگن مخصوص مجموعه‌ای از داستانک‌های کوتاه مذهبی است. داستانک‌هایی که همگی به نوعی با امام رضا (ع) و تجربه‌های مختلف زیارت و معجزات و کرامات در ارتباط هستند.

داستانک‌، قالبی در داستان‌نویسی است که در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته می‌شود و در پی یک کشف ضربه‌زننده است. این کشف می‌تواند غافلگیر کردن خواننده و ایجاد شوک، شوخی یا نمایش لحظه‌ای زیبا باشد.

کتاب واگن مخصوص را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه و مذهبی از خواندن این اثر لذت می‌برند. 

بخشی از کتاب واگن مخصوص

آلزایمر

چیزی را از یاد نمی‌بَرد؛ رفته بود شفا بخواهد. چشمش به گنبد افتاد. درخواستش را فراموش کرد.

نذر

دکتر گفته بود که چند ماه بیشتر زنده نیست؛ به مشهد رفت. حالا هر سال به بیمارستان کودکان سرطانی می‌رود و نذرش را ادا می‌کند.


Reza Abfar
۱۳۹۹/۰۸/۲۳

دوست بزرگوام آقای خدامی عزیز را سالهاست از نزدیک افتخار آشنایی اش نصیبم شده وهر از چندگاهی از گلستان فضل و ادبش گلی چیده ام، نویسنده ای جوان و بسیارباذوق و دارای استعدادی مثال زدنی که امیدوارم در سالهای پیش

- بیشتر
کاربر ۱۶۲۵۰۴۹
۱۴۰۰/۰۴/۱۰

سلام به همه خواننده های محترم طاقچه. برای اولین بار که کتاب رو ورق میزدم فکر نمی کردم که با با چند خط بتوان داستان کوتاه نوشت. واگن مخصوص کتابی است بسیار متنوع و جذاب با داستانهای واقعی و بسیار کوتاه.

- بیشتر
پاییز
۱۴۰۱/۰۷/۰۴

مینی داستانک های رضوی. ازون داستان های سه چهار خطی... بعضیاش صرفا مثل یه جمله ادبی بود. رو بعضیاش انقدر کم توضیح داده بود که اصل داستان معلوم نمیشد. ولی بینشون داستان هایی بود که اشکم رو هم جاری کرد. البته این

- بیشتر
haghshenas.m
۱۴۰۲/۱۰/۲۱

دلت برای حرم تنگ میشه داستانهای کوتاه از اجابت دعای افرادبسیار زیادی حتی غیر مسلمان ها

کاربر ۹۸۶۳۷۱
۱۴۰۱/۰۷/۱۹

بسیار جذاب و عالی بود و کشش بسیار داشت

یار مهربان
۱۴۰۰/۱۲/۲۷

یا ضامن آهو

دکتر خودش هم نمی‌دانست برای چه راهیِ سفر مشهد شده است. در قطار با مردی آشنا شد که پول درمان بچه‌اش را نداشت.
safaeinejad
دلیل خیر زیارتش طول کشید؛ بلیتش باطل شد. در راه دید اتوبوسی چپ کرده است.
فاطمه کلهر
نشانی ـ بچه‌ام را کنار پنجره‌فولاد گذاشته بودم؛ گم شده، چشم‌هایش کور بود. ـ همهٔ نشانی‌هایی که دادی درست بود، جز چشمش.
فاطمه کلهر
ـ کنار پنجره‌فولاد می‌نشینی. هروقت احساس کردی همه‌جا خلوت شده و کسی نیست، آن‌موقع می‌خواهد به سراغت بیاید.
reza
در حرم برای دوست مسیحی‌اش شفا خواست. عیسی (ع) شب به خواب مرد مسیحی رفت...
tabasom
همان‌طور که گفته بودند هوای همه، به‌خصوص آدم‌های غریبه را دارد.
tabasom
تعبیر خواب مرد سبزپوش به خواب مرد نابینا آمد؛ گفت: «تقاضایی کن که ما اجابت کنیم.» جواب داد: «پسر همسایه سرطان دارد.»
سما
زیارت قبول پول جور شده بود. برای او ّ لین‌بار می‌خواستند به حرم بروند که اخبار اعلام کرد: ـ درب‌های حرم به‌خاطرِ کرونا بسته شده است.» پیرمرد و پیرزن تا می‌توانستند گریه گردند. صبح که از خواب بیدار شدند، به همدیگر زیارت قبول گفتند.
فاطمه کلهر
پسرک نمی‌فهمید که چرا پسرخاله‌اش را، وقتی موهایش خیلی بلند شد، به مشهد بردند؛ ولی او را موقعی به مشهد بردند که موهایش ریخته بود.
reza
ورودی راه حاجت‌گرفتن را بلد بود؛ از باب‌الجواد وارد شد.
شاهواری
آخرین غذای نذری از دستم افتاد؛ کنار جوی سگی خوابیده
tabasom
فرمانده سرباز به مادر پیرش فکر می‌کرد؛ چشم‌های خادم به گونه‌های خیسش افتاد: ـ اهلِ‌کجایی؟ اسمت چیست؟ کجا خدمت می‌کنی؟ فردای آن روز فرمانده برگهٔ انتقالش را داد.
فاطمه کلهر
به زیارت که رفته بودیم فوت کرد؛ همان جا دفنش کردیم. چند سال بود به مشهد نمی‌رفتیم؛ تااینکه وصیّت‌نامه‌اش پیدا شد که نوشته بود: آرزو دارم در کنار حرم امام‌رضا (ع) دفنم کنید.»
فاطمه کلهر
کاشکی به زیارت نمی‌آمدیم. دکتر سررسید: ـ اگه تصادف نمی‌کردید، شاید به این زودی نمی‌فهمیدم که پسرتان تومور مغزی دارد و درمان سخت‌تر می‌شد.
فاطمه کلهر
صبح‌ها به حرم می‌رفتم و عصرها برمی‌گشتم؛ تااینکه کرونا... حالا هر صبح کبوتری روی ایوان می‌نشیند و عصرها غیبش می‌زند.
tabasom

حجم

۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۵۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۴,۲۰۰
تومان