دانلود و خرید کتاب اپلای نرجس شکوریان فرد
تصویر جلد کتاب اپلای

کتاب اپلای

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۲از ۱۰۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اپلای


 داستان اپلای نوشته نرجس شکوریان فرد درباره مشکلات تحصیل در یک کشور خارجی و انگیزه‌های مهاجرت برای تحصیل در میان دانشجویان ایرانی است.

 خلاصه کتاب اپلای

میثم دانشجویی نخبه است که از یک دانشگاه اروپایی دعوت به کار می‌شود. او قبلا در یک فرصت مطالعاتی در اتریش بوده و با امکانان کار در دانشگاه‌های اروپا به خوبی آشنا است. در این میان یک ماجرای عشقی هم برای میثم پیش می‌آید. سوسن که یکی از همکلاسی‌های میثم است به او ابراز علاقه زیادی می‌کند و این مسئله ذهن میثم را درگیر کرده او را مردد می‌کند.

خواندن کتاب اپلای را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی وطنی و داستان‌هایی با موضوعات اجتماعی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

 جملاتی از کتاب اپلای

شب از کانون زود برمی‌گردم تا با احمد پدر را حمام ببریم. حوصلهٔ خندیدن به شوخی‌های احمد را ندارم. با هیئت امنای مسجد درگیر شدیم. توی جلسه هر چه خواستند توبیخم کردند. من و سعید به نمایندگی کانون آن‌جا بودیم. مقابل پنج ریش سفید و بی‌ریشِ موسفید نشستیم. مدل کارمان در کانون مرکزی را توضیح دادیم. سعید از جهت‌دهی شور و شیطنت بچه‌ها با ورزش می‌گوید و این‌که زیرزمین مسجد اگر آشپزخانه نباشد سازماندهی کانون و تنوع برنامه‌های آن راحت‌تر می‌شود. می‌شود پاتوق یک عالمه بچه و نوجوان. حرف سعید مثل پتک است که روی سرشان بخورد. زیرزمین محل درآمد است برای تجملات مسجد. ناخودآگاه نگاهم می‌رود سمت لوستر و فرش‌هایی که بی‌دلیل نونوار شد. با ناراحتی از کارهای بچه‌ها می‌گویند که از نظر آن‌ها اشتباه است و از نظر ما. می‌گویم: بچه‌اند دیگر.

ادب ندارند.

ادب مگر چیست؟ همین که با صدای اذان خالقش بلند می‌شود و جواب ندای او را می‌دهد و می‌آید مسجد با ادب‌ترین فرد جهان است.

عقلم هشدار می‌دهد که برای جنگیدن نیامده‌ام و با آرامش پیش بروم. فقط می‌گویم: بزرگ می‌شوند.

هر وقت بزرگ شدند بیان! مسجد که جای مسخره بازی نیست.

میم مهاجر
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

نرجس شکوریان فرد نویسنده ی ای است که ساده روایت میکند درگیری های ذهنی و گرفتاری ها را از دید آدم های معمولی و با دیدگاه های مختلف بیان میکند بدون پیچ و تاب های مرسوم رمان ها و برخی فلسفی

- بیشتر
...!
۱۳۹۹/۰۶/۱۴

حال و هوای کتاب درباره ی جوونای دانشجو مملکتمونه که هم وطنشونو دوست دارن هم نمیتونن چشم رو امکانات اونور آب ببندن «میثم»شخصیت اصلی این کتابه که تحصیل و زندگی رو در هر دو کشور تجربه کرده و تصمیم به موندن

- بیشتر
مهری
۱۳۹۸/۰۹/۰۹

سلاااام کتابش فوق العاده ست ... کلا با قلم این نویسنده حال میکنم کاش کتابهای بیشتری از ایشون میذاشتید مثل رنج مقدس و از کدام سو... ☺

کتابک
۱۳۹۹/۰۴/۲۹

کتاب خوبی بود. به نظرم از بعضی کتاب های دیگر نویسنده مثل از کدام سو و رنج مقدس قوی تر بود. در کل خانم شکوریان نمی خواد داستان بنویسه. میخواد حرف هاش رو بگه. برای اینکه جالب تر بشه اونو

- بیشتر
شهید زهره بنیانیان
۱۳۹۸/۱۲/۲۵

نه تنها یه داستان جذاب بود، یه نقد اجتماعی عالی هم بود. مخصوصا یه نقد عالی برای نظام آموزشی و دانشگاهی ما. مخصوصا خوندنش به نخبه ها و تیزهوشانی ها توصیه میشه

sam!ra
۱۳۹۹/۰۸/۲۴

خیلی آدم سردرگم میشه و نمیفهمه اصلا چی به چیه مصداق کامل ازین شاخه به اون شاخه پریدن موضوع خیلی خوبه ولی شخصیت ها خیلی زیادن و زیادی شلوغه کتاب

کرم کتاب
۱۳۹۹/۰۵/۱۴

مهم تر از تکنیک و داستان پردازی، دنیای متفاوتی هست که نویسنده از فضای دانشجویی نشون آدم میده... حس خوب این که هنوز خیلی چیزها زنده ان... امید زنده ست!

خوش
۱۳۹۹/۰۱/۲۷

خب من با توجه به کتاب های قبلی ای که از خانم شکوریان خوانده بودم، به نظرم مثل مدل نوشتن قبلی ها بود. خب خیلی از مسائل مهم رو بیان کرده بود و امیدوارم کشورمان با وجود این مشکلات هم

- بیشتر
وصال
۱۳۹۹/۰۲/۱۷

این کتاب ماجرای دانشجویی رو پیرامون دغدغه هاش در قالب جذابی توضیح داده . تو هر سنی که باشید از خوندنش لذت میبرید . نگاه نویسنده که در همه کتاب هاش زیبایی و عمق خاصی داره ، تو این کتاب هم به

- بیشتر
ز.م
۱۳۹۸/۱۲/۲۱

این کتاب داستان کشمکش های ذهنی یک دانشجوی دکتراست. درگیر سوال ماندن یا رفتن... پول یا وطن؟ برای من عالی بود. بیشتر قسمت های کتاب انگار مکالمات ذهنی خود من بود... انگار نویسنده ذهن تو را میخواند

مشکل ما ایرانی‌ها جدی نبودن و عمیق و ریشه‌ای کار نکردنه!
#انسان_بمانیم
باید یکی‌دو سال دانشگاه را تعطیل کنند و استاد و درس را بومی‌سازی کنند. نه این‌که هنوز همانی را بخوانیم که به درد عمهٔ ناصرالدین شاه می‌خورد و همان مقاله‌ای را بدهیم بیرون که به درد صنعت غرب می‌خورد!
• Khavari •
تف تو روح آموزش و پرورش گازوئیلی‌مون!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
خودم هم دلم می‌خواهد زندگی کنم. درس‌ها چنان محاصره می‌کنند که گاهی باید تونلی زیرزمینی زد به هوای آزاد. کی بدش می‌آید از این‌که برود دنبال نیمهٔ دیگرش.
#انسان_بمانیم
یعنی چی که نشستین حرفایی که علیه دار و ندارتون می‌زنن رو می‌خونین. یه روز خدا رو با صد تا شبهه، یک روز قرآن، یه روز توانمندی‌های ایران. این که نشد. تو هم چهار تا سؤال از دین مسیحیت و زرتشت و یهود بکن لااقل ببین اونا چاله چوله‌هایشان را می‌توانند پر کنند که برای من و تو چاله می‌کَنند. بپرس چرا آمریکا پنجاه میلیون گرسنه داره چرا انگلیس نه میلیون از بیست میلیون جمعیتش تنها و افسردن. اونوقت یه جوری کشور ما رو نشون می‌دن و مشکلات رو زیر ذره‌بین می‌ذارند که انگار هر چه بدی است این‌جا است و کل دنیا آباد است. نشسته‌اید این‌جا و از من می‌پرسید؟ وطن ناموس آدمه. هر کره‌خری اومد یه کانال زد و به ایران دری وری گفت باید ریموش کنید نه این‌که مطلبشو بخونید و بهش بال و پر بدید. مشکل رو حل می‌کنند نه جار بزنند. نمرهٔ کوییز رو افتضاح میاری تو همهٔ کانالا می‌زنی و به خودت فحش می‌دی یا؟
ابوالفضل
همه ادعا دارند که زندگی خودشان است؛ اما به مشکل که می‌خورند کل اجتماع و مسئولین را به نقد می‌کشند. انفرادی می‌خورند، اجتماعی توقع می‌کنند.
محمدجواد
پریدن با چند تا عروسک و دیدن سی تا فیلم هالیوود و ادای سیگار کشیدن آن‌ها را درآوردن و قلادهٔ سگ را دست گرفتن و پیک زدن هم نشد کیف و حال!
ابوالفضل
گاهی باید گذاشت و گذشت. دید و دل نداد
#انسان_بمانیم
ایران هتل نیست که تا بهت خدمات می‌دن بمونی، نخواستی حساب نکرده یه فحشم بدی و بری، وطنه!
Fatemeh Najjar
خودم هم فهمیده‌ام که دو زمانه شده‌ام. گاهی متوکل، گاهی متوقف.
tadai
بدن همسرم برای من باید باشد نه اجتماع.
#انسان_بمانیم
اوناییه که طناب دین دستشونه، نتونستن به جوانی که مقابل تکنولوژی جذاب دنیای این‌ور شگفت‌زده شده بود و لذت‌مند نگاه می‌کند، حرفای خودشون رو درست منتقل کنن. اگه به عقیدهٔ تو، زندگی مثبت هم پر از لذته، آخوندا نتونستن این لذت رو به ما بچشونن که هیچ، نتونستن یه تحلیل درست هم از لذت این‌ور بدن. این شکاف همه‌چی رو خراب کرد. این غیر از مسئولاییه که کار دستشونه و خیانت می‌کنند.
kiana
روز گاهی شاید بسوزد. شب گاهی شاید بسوزد. اما وقتی توالی شب و روزت سوخت می‌شود و روشنایی پشتش نیست، تمام زندگیت از آبادی به ویرانی می‌رود.
#انسان_بمانیم
من مردهٔ این مدل استدلال‌ها هستم. همه ادعا دارند که زندگی خودشان است؛ اما به مشکل که می‌خورند کل اجتماع و مسئولین را به نقد می‌کشند. انفرادی می‌خورند، اجتماعی توقع می‌کنند.
Fatemeh Najjar
خدا هیچ، عقل بشری را اگه قبول کنیم می‌گوید لذت یعنی چیزی که ضرر نداشته باشد. وقتی می‌توانی بگویی خوشی که بعدش کوفتت نشود، یک‌دوامی، یک طول مدتی، یک عمقی، یک سودی برایت داشته باشد. کسی نتواند چوبش کند بزند توی سرت. بعداً پشیمان نشوی نگویی اگر دوباره برگردم این کار را نمی‌کنم.
ابوالفضل
بالاخره هر دختری آرزوی جشن و خرید دارد. لباس عروسی و عکاسی، آرزوی خانه نقلی و یک ماشین، هرچند پراید باشد. هِه چه لذت‌های نمکینی. آرزوهایی شور که زود تمام می‌شود. عطش یک آرزوی دیگر و لذتی دیگر و وقتی روی این نمک‌ها آب بخوری، شکمی ورم‌کرده نتیجه می‌دهد و هیچ! این روش دامدارهاست؛ کنار غذا سنگ نمک می‌گذارند تا عطش بدهد و وزن زیاد! خاصیت شوری‌های دنیا همین است. خوشی‌ها را در چشم تو بزرگ می‌کند. تو را بزرگ نمی‌کند! به جای عقل و فهم و عشق، پر می‌شوی از غرور و لذت که زود تمام می‌شود. بی‌مزه هم می‌شود. بی‌چاره می‌شوی و می‌روی دنبال لذت دیگر و لذت دیگر. تهش فقط حسرت و حرص به دلت می‌نشاند.
tadai
چیزی که تو ایران همش به نام دین به خورد ما می‌دن. این‌جا به نام روانشناسی پخش می‌کنند.
...!
ماها باهوشیم، فقط برنامه نداریم
...!
استاد به دانشجوهای غرغرواش، قهوه در انواع فنجان‌ها تعارف کرد. هر کس فنجانی برداشت یکی چینی یکی پلاستیکی یکی شیشه‌ای. با قیمت‌های متفاوت اما داخل همه‌اش قهوه بود و تلخ. استاد به شاگردانش گفت: خود فنجان مهم است یا قهوه؟ قهوه! زندگی یک چیز است. خیلی دنبال جنس و رنگ و مدلش نباشید. سختی و راحتیش برای همه یکی است. چه در خانهٔ اروپایی و آمریکایی چه در ایران خودمان. مهم محتوای زندگی است.
🌱ehsan
«زندگی مثل سُرسُرست، یا سرازیری یا سربالایی! اگه بیفتی توی سرازیری دیگه تا تهش باید بری، سُره، لیزه! هُل می‌خوری تا پایین، چاره‌ای هم نداری، اگر نخوای به سختیِ بالا رفتن و صعود تن بدی، سختیِ محکم زمین خوردنت دردناک‌تره...»
مجهول

حجم

۲۲۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۲۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۸۰۰
تومان