کتاب نامههایی از پاریس
معرفی کتاب نامههایی از پاریس
کتاب نامههایی از پاریس اثر امیر سعیداللهی، پاریس در نامههای روشنفکران ایرانی است. نامههای خواندنی از افراد برجسته که نمایانگر روحیات و زندگی آنها و فرهنگ پاریس در مدت اقامتشان است.
درباره کتاب نامههایی از پاریس
بسیاری از بزرگان و اشراف و کارگزاران دولتی، در حدود سیصدسال پیش به فرانسه سفر کردند و سفرنامههایی از خودشان به جا گذاشتند. در کنار آنها دانشجویان بسیاری هم بودند که به پاریس سفر کردند. هدف آنها و پژوهشگران و روشنفکران آشنایی با غرب، فراگرفتن دانشهای جدید و دیدن فرهنگ آنها بود. در کتاب نامههایی از پاریس نامههای خاص از افراد برجستهای مانند علامه دهخدا، علامه قزوینی، صادق هدایت، سهراب سپهری، علی شریعتی، غلامحسین ساعدی و شاهرخ مسکوب را میخوانیم و با نگاهی که آنها به پاریس دارند آشنا میشویم. در کنار آن با قضاوت خاص آنها از فرهنگ کشور میزبانشان هم آشنا میشویم.
کتاب نامههایی از پاریس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران کتابهای خاطرات و سفرنامه و علاقهمندان به مطالعات اجتماعی و ... از خواندن کتاب نامههایی از پاریس لذت میبرند.
بخشی از کتاب نامههایی از پاریس
هویدا و بچههای سفارت
یکی از کسانیکه در سفر دوم هدایت به پاریس با او دَمخور شد، فریدون هویدا؛ وابسته به سفارت ایران در پاریس بود. پیشینهٔ آشنایی هویدا با هدایت، به سال ۱۹۴۴ م/۱۳۲۳ ش برمیگشت که همراه با برادرش امیرعباس هویدا؛ نخستوزیر سالهای ۵۶ ـ ۱۳۴۳، صبحهای جمعه در کافهفردوسی با هدایت و دوستانش دیدار میکرده است، تااینکه فریدون هویدا در سال ۱۹۴۶ م/۱۳۲۵ ش همراه با هیئت نمایندگی ایران برای شرکت در کنفرانس صلح پاریس به فرانسه رفت ولی از آنجا با هدایت مکاتبه داشت و برایش کتاب میفرستاد. کمی بعد که روزنامهٔ مردم، ارگان مرکزی حزب تودهٔ ایران برادران هویدا را به دستداشتن در کار قاچاق ارز در اروپا و خرید خانه و ویلا در فرانسه متهم کرد، هدایت که در تهران بود خیلی برآشفت و در نامهای به دوستش؛ شهید نورایی در پاریس، این اتهام را احمقانه خواند. حتی به دفتر روزنامهٔ مردم رفت و آنها را وادار کرد که این خبر را نادرست اعلام کنند. بااینهمه در اصل، هدایت نظر خوشی نسبت به هویدا نداشت ولی براساسِ دوستی دیرینهای که با او داشت، برای بار دوم که رهسپار پاریس شد میتوانست روی کمک و همراهی هویدا حساب کند. برای همین از او خواست که برای بردنش به فرودگاه اورلی بیاید و او هم رفت.
چون هدایت مرتب هتل عوض میکرد و نشانی ثابتی نداشت، نشانی هویدا را به دوستان و آشنایان در سفارت داده بود تا نامههایشان را برای او بفرستند و قرار بود که هویدا این نامهها را برای او ببرد. اما فریدونخان که تازه ازدواج کرده بود و سرش به سفر و سفارت و میهمانیهای دیپلماتیک گرم بود، حالوحوصلهٔ این کارها را نداشت. هدایت بعدها به مصطفی فرزانه گفته بود:
«[چون] جا و مکان ثابت نداشتم به همه گفتم که کاغذهایم را به اسم فریدون هویدا به سفارت بفرستند. هم تلفن دارد، هم دفتر و هم ماشین [ولی] باید خودم صد دفعه تلفن بزنم. آیا باشد. آیا نباشد. بعد اتوبوس و مترو سوار شوم، هن و هن کنان خودم را به سفارتخانه برسانم که کاغذ کوفتی را ازش بگیرم. آن اولها عدهایشان برایم تره خرد میکردند به خیال اینکه رزمآرا چون شوهر خواهرم است، آبی ازش گرم میشود... ولی از وقتی که رزمآرا را کشتهاند دیگر محل سگ هم بهم نمیگذارند» (جمشیدی، ۱۳۷۳: ۱۷۴).
هدایت که در سفر نخستش به پاریس، نصرالله انتظام؛ دبیر دوم سفارت ایران را میستود، در همین گفتگو با جمشیدی، «بچههای سفارت» ایران در پاریس را «موجودات پستی» مینامد که سادهترین کارها را هم پشتگوش میاندازند و چهبسا که نوشتههای خود هویدا درموردِ مرگ هدایت هم مؤید همین نظر، یعنی پشتگوشانداختن سادهترین کارها از جانب «بچههای سفارت» باشد:
«... بوی گاز همسایهها را مجبور میکند که بعد از مدتی پلیس را خبر کنند. پلیس میآید و در را باز میکند و جسدش را پیدا میکنند و به سردخانه میبرند. تلفن کردم به کنسولمان که خواب بود و گفت نمیتواند بیاید [!]. به هر حال من مانده بودم که چه بکنم؟... آن شب برای من واقعاً یک شب عجیب و دردناک بود...» (هویدا، ۱۳۷۸: ۲۱۲).
آنچه که هدایت، بهویژه در واپسین سفرش به پاریس، همواره به اطرافیانش گوشزد میکرد این بود که «این مملکت دیگر درستشدنی نیست» یا «توی این مملکت هیچ چیزی فایده ندارد» (هویدا، ۱۳۷۸: ۲۰۶ و ۲۱۰). برای نمونه گلهاش این بود که «کتابهای مرا سانسور شده چاپ میکنند. آن وقت حق و حقوقش را هم نمیدهند! این دزدی است»۱۱ (هویدا، همان جا).
حجم
۲۹۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۹۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
بررسی سِیرِ برخی تحولات سیاسی اجتماعی معاصر، در نظر چند روشنفکر که مخالف یا موافق یکدیگر هم بوده اند، شاید حوصله بر به نظر برسد اما این کتاب به قدری مستند و گاهی با جزئیات به زندگی آنها پرداخته که
خیلی جالب بود به نظرم لایه های گاه تاریک تاریخ رو روشن می کنه مثل سرگذشت علامه قزوینی که چندان واضح نیست.اما دراینجا بهش خوب پرداخته شده است.
خیلی عالی بود. مستند و واقعی بدون اضافه گویی. بیشتر آشنا شدم با نویسنده ها و اندیشمندان ایرانی امان از غم غربت
همین که نویسنده خودش عاشق هدایت هست کافیه تا تاثیرش بر کل کتاب معلوم باشه بعضی ها رو حسابی ستایش کرده و بعضی ها روتمسخر اگر انسان بی طرفی بود حتما کتاب جالبتری میشد
خوب بود
سلام، با خرید کتاب، فایل pdf اسکن شده از اصل کتاب رو دریافت میکنیم یا فایل تایپ شده؟ سپاس
کتاب خوبیه