دانلود و خرید کتاب آسمان لندن زیاده می بارد علی‌اکبر شیروانی
تصویر جلد کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

معرفی کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

کتاب آسمان لندن زیاده می بارد، نوشته علی اکبر شیروانی، جلد سوم از مجموعه تماشای شهر نشر اطراف است. این مجموعه روایت شهرهای مختلف و دیدار مسافران دوره قاجاری از این شهرها است.

درباره کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

لندن شهری مهم و بسیار زیبا است که از گذشته دور، به عنوان یک منطقه جهانگردی شناخته می‌شد. معماری زیبای خانه‌ها و بناهای مختلف، ساعت بیگ بن که در اوج شکوه، سال‌ها است زمان را به مردم نشان می‌دهد و رودخانه زیبای تایمز همه و همه از جمله مسائلی هستند که مردم جهان را به سوی لندن می‌کشانند. 

کتاب آسمان لندن زیاده می بارد روایت مسافران دوره قاجار از این شهر است و تجربه رویارویی آنان با یک غافلگیری زیبا که تجربه‌اش کرده‌اند و در قالب نوشته‌ها، خاطرات و سفرنامه‌هایشان، این غافلگیری را با ما نیز به اشتراک گذاشته‌اند

علی اکبر شیروانی، مجموعه روایت‌های مختلفی را گردآوری کرده است. مردم و مسافران مختلف، تجربه ورود خود را به آن شهر نوشته‌اند و تاریخ را هم بیان کرده‌اند. خواندن کتاب آسمان لندن زیاده می بارد، می‌تواند مانند سفری به دل تاریخ باشد. دوباره از سر گذراندن تجربه‌هایی که مردم، روزی و حتی قرنی پیش از سر گذرانده‌اند و هنوز، به واسطه ثبت شدن روی کاغذ، همچنان پرشور و زنده‌اند.

کتاب آسمان لندن زیاده می بارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب آسمان لندن زیاده می بارد به تمام دوست‌داران سفرنامه، لذتی عمیق هدیه می‌کند. 

بخشی از کتاب آسمان لندن زیاده می بارد

مستر فین در لندن روزی حقیر را به تماشای کارخانه و دستگاه چاپخانهٔ روزنامه برد. در لندن بسیارِ روزنامه‌ها چاپ می‌شود و هر روزنامه روزی یک کرور یا آنکه هفتصد هزار یا بیشتر هر روزی چاپ می‌شود و روزنامه کارخانهٔ علی‌حده دارد. باری کارخانه‌ای که حقیر را به تماشا بردند هفتصد هزار روزنامه چاپ می‌شود و هر روزنامه طول کاغذ او یک ذرع و نیم است و عرضش یک ذرع. باری اولاً در آن کارخانهٔ چاپ، لوله‌های کاغذ دیدم بسیار بزرگ که پهنای آن لولهٔ کاغذ، یک ذرع و طول ورق کاغذ، یک فرسخ و ربعِ یک‌پارچه و از این نوع لوله‌های کاغذ در انبارها و اتاق‌ها بسیار بود که این لوله‌ها را از کارخانهٔ کاغذسازی با عرابه‌ها به این کارخانهٔ چاپ آورده بودند. اتاق‌ها و عمله‌جات بسیار در آن کارخانه بود و درب کارخانه عرابه‌های اسبی حاضر بود که به مجرد چاپ شدن روزنامه جمعی روزنامه‌ها را تا کرده و بعضی به شماره آورده، حمال‌ها از کارخانه بیرون برده، به عرابه‌ها گذارده، به اطراف شهر و گذرها و دکان‌ها منتشر کرده و جاهای مخصوص می‌فروشند و بعضی کارخانه‌ها شب و روز مشغول کارند و بعضی اخبارات دیروز را امروز چاپ می‌زنند و بعضی اخبارات روز را شب چاپ می‌زنند. این‌قدر شهر و مملکت بزرگ است که هر روز و شب خبر فراوان است و مردم طالب خریدن روزنامه‌اند و به طور میل و رغبت پول می‌دهند و زن و مرد همه روزه روزنامه خریده، هر وقت بیکار شوند روزنامه می‌خوانند.

قاعده‌ای‌ست مخصوص در لندن که جمعی مردمان معقول باغی را از برای خود انجمن می‌سازند و این جمعیت که دو هزار نفر یا بیشتر باشند هر کدام وجه معینی می‌دهند و ماهی چهار دفعه در شب، آن باغ را چراغان نموده، گلهای رنگارنگ و کوزه‌های گل بسیار در اطراف باغ چیده و ترتیب داده و خیابان‌ها از چراغ و مشعل ساخته و هر گوشهٔ باغ اسباب ساز و نواز و موزیکان‌ها فراهم آورده و عمارت‌های مسقف از بلور در آن باغ هست که حوض‌ها و فواره‌ها و گلها در آن عمارت ترتیب داده‌اند و زمین باغ را یک‌سره چمن و سبزه کرده‌اند و درخت‌های سایه‌دار جنگلی در آن باغ بسیار است و به قدر بیست هزار صندلی در میان و کنار باغ گذارده‌اند و این اهل انجمن که اشخاص مخصوص‌اند زن و مرد لباس‌های فاخر پوشیده، از اول شب در آن باغ حاضر می‌شوند و هرکس آشنا و دوستی داشته باشد که محترم باشند تذکره از رئیس انجمن گرفته، دوستان خود را در آن باغ می‌برد. 

مستر فین دو ـ سه تذکره گرفته، جناب مؤیدالملک و حقیر و مستر برونی شب را رفته، وارد باغ شدیم. اولاً به قدر هزار کالسکه از ابتدای کوچه و خیابان باغ ایستاده بود که نمی‌شده سواره تا نزدیک در باغ رفت، از آنجا پیاده شدیم و تذکره‌ها را نشان داده، داخل باغ شدیم. از ابتدای باغ هرقدر به نظر می‌آمد به قدری چراغ و مشعل و شمع و قندیل‌ها و لِنترها در خیابان‌ها و درخت‌ها و زمین باغ ترتیب داده بودند که از تصور و حساب خارج بود و به قدر ده هزار نفر مرد و زن از اعیان و اشراف شهر لندن در آن باغ حاضر بودند. بعضی راه می‌رفتند، بعضی نشسته بودند، بعضی گردش می‌کردند، هر گوشه‌ای جوقه و هر کناری یک دسته نشسته بودند و با هم صحبت می‌داشتند و لباس مردها لباس مخصوص شب بود که قبای دُم‌دار می‌گویند که دامن جلو ندارد و سینه پیراهن خیلی نمایان می‌باید باشد و لباس‌های زنها نیز بیشتر سفید بود و از گردن تا روی پستان‌ها باز بود و دنباله زیرجامه زنها به قدر یک ذرع یا بیشتر روی زمین کشیده می‌شد و از ابتدای شب تا نزدیک صبح مردم در حرکت بودند. ولیعهد انگلیس نیز که یکی از اهل انجمن بود در آن باغ حاضر بود و از برای مردم قهوه و شربت و میوه مختصری که توت‌فرنگی باشد می‌دادند و اگر کسی مشروبات و مکفیات می‌خواست جای مخصوصی داشت که باید پول بدهند و بخرند.

محمد علی شفیعی
۱۴۰۰/۰۴/۳۱

کتاب مثل همه‌ی آثار این مجموعه به خاطر اینکه سفر افراد متنفذ به لندن بوده، خیلی نگاه مردمی نداشته هر چند دیتاهای خوبی میده، و متنش برام جذابه ولی خیلی چیز زیادی از مردم کوچه بازار دستت نمیاد، تو این مجموعه

- بیشتر
Manije Ghaznavian
۱۴۰۳/۰۳/۱۷

اگر عادت به خواندن اسناد تاریخی دست اولی داشته باشی که افرادی مثل خانم اتحادیه، اقای کوهستانی نژاد و... رویش مقدمه نوشته اند خواندن این کتاب تجربه دلچسبی برایت نخواهد بود چون فاقد هر تیپ تحلیل یا حتی دسته بندی

- بیشتر
معصومه
۱۴۰۱/۰۵/۰۸

من هنوز نخوندمش... ولی یادمه قبلا تو طاقچه بی‌نهایت بود.. چرا دیگه نیست..؟!🙁🙁🙁

لیکن هیچ کدام از اهل مجلس سرشار از باده نمی‌شوند و در صورتی که کسی سرشار و یا مست از باده شود در نظر حضار مجلس خفیف و بلکه بی‌آبرو گشته، بعد از آن احدی او را راه به مجلس نمی‌دهد.
رعنا

حجم

۱۷۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۱۷۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان