دانلود و خرید کتاب فراسوی خواب ویلم فردریک هرمانس ترجمه سامگیس زندی
تصویر جلد کتاب فراسوی خواب

کتاب فراسوی خواب

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فراسوی خواب

کتاب فراسوی خواب نوشته ویلم فردریک هرمانس و ترجمه سامگیس زندی، درباره‌ی پسری است که در یک سفر با اتفاقات عجیب غریبی روبه‌رو می‌شود. 

درباره‌ی کتاب فراسوی خواب

کتاب فراسوی خواب، شاهکار ادبیات هلند در نیمه دوم قرن بیستم است. ویلم فردریک هرمانس در این کتاب با استفاده از دیدگاه‌های روان‌شناسانه و علمی، سرگذشت یک دانشجوی رشته زمین‌شناسی را تعریف می‌کند که با دریافت بورس تحصیلی برای انجام پایان‌نامه خود به خطرناک‌ترین کوه نروژ می‌رود. در آنجا اتفاقاتی عجیب برایش می‌افتد. 

در حقیقت فراسوی خواب در کنار بیان مطالب علمی، رمان فلسفی عمیقی است که از معرفتی خاص صحبت می‌کند. 

کتاب فراسوی خواب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به رمان‌های خارجی و ادبیات داستانی از خواندن کتاب فراسوی خواب لذت می‌برند. 

درباره‌ی ویلم فردریک هرمانس

ویلم فردریک هرمانس در ۱ سپتامبر ۱۹۲۱ در آمستردام هلند به دنیا آمد. وی یکی از برجسته‌ترین نویسندگان هلندی است. از وی رمان، داستان کوتاه، شعر، نمایش‌نامه، فیلم‌نامه و مقاله‌های فلسفی متعددی به جا مانده است. اما تنها کتابش که به فارسی ترجمه شده است فراسوی خواب است. هرمانس به دلیل داشتن نثری ساده و صریح به قهرمان بی‌پیرایه نویسی شهرت دارد. او در ۲۷ آپریل سال ۱۹۹۵ از دنیا رفت.

بخشی از کتاب فراسوی خواب

نومدال حرف نمی‌زند و من به مغزم فشار می‌آورم تا چیزی پیدا کنم که بتوانم راجع‌به آن صحبت کنم.

هر چه از ذهنم می‌گذرد غیرقابل‌گفتن است: ...چه‌طور ممکن است شما در هشتاد و چهارسالگی هنوز آزمایشگاه دانشگاه را سرپرستی کنید؟... شما باید جزء کسانی باشید که هیچ موقع از کارشان دل نمی‌کَنند... حتا بعد از گذشت ده یا بیست سال از حق بازنشستگی... در نروژ هم حتماً سن بازنشستگی شصت و پنج‌سالگی است، شاید هم شصت‌سالگی، سوسیالیست‌ها مدت زیادی است قدرت را در دست گرفته‌اند... اما او باقی مانده است، با وفاداری به مقامش، یک نیروی غیرقابل‌تعویض... حتماً قوانین را دور زده‌اند تا چنین چیزی را میسر کنند، نومدال بی‌مانند!... چه مدت است که کور شده است؟... دکترای افتخاری از ایرلند، کنتاکی، نیوزیلند، لیبریا، لیختن‌اشتاین، تیلبورگ. پیری خستگی‌ناپذیر و تحسین‌برانگیز، رشک‌آور... یا شاید هم زنی در خانه دارد، عجوزه‌ای که پروفسور زمین را به آسمان می‌دوزد تا این دوران فراغتِ پُرعزتش را در مجاورت او سپری نکند... یا خدمتکاری تُرش‌رو...

لباس‌هایش را نگاه می‌کنم... کهنه، اما مرتب. آدم‌های پیر سریع‌تر از لباس‌های‌شان فرسوده می‌شوند. چرا این‌طور است؟ کفش‌های لژداری پوشیده است که در هیچ مغازه‌ای گیر نمی‌آید، بادوام، با پاشنه‌هایی که بارها تعویض شده، مردی که حتا به چنین چیزهایی هم توجه می‌کند.

عینکش را هم باید خودش طراحی کرده باشد. البته لابد به کارگاه دانشگاه سفارش داده که آن را برایش بسازند. ناگهان با او احساس همدردی می‌کنم... دلم می‌خواهد با چشم اشک‌آلود به او بگویم: خوب گوش کن، نومدال، اورنولف. من حواسم هست که تو چه فکری می‌کنی، اما اشتباه می‌کنی. بعد از این‌جا دنیای دیگری نیست، که در آن مرد کوچکی باشد، ابدی‌تر از تو، با همهٔ درجات افتخاری، در همین مقام، اما خیلی والاتر. اگر قدم بزرگی در شب تاریکی برداری که هر لحظه ممکن است از هم بشکافد و صاعقهٔ خونینی به رگ‌های فرسودهٔ مغزت حمله کند... هیچ مردی نزدت نمی‌آید تا به تو بگوید: سلام اورنولف! همهٔ این مدت با لذت تماشایت می‌کردم که چه‌طور همچنان به دانشگاه می‌رفتی، درحالی‌که وقتش رسیده بود در خانه روی صندلی راحتی‌ات بنشینی؛ و اگر می‌دانستی کسی از خارج برای دیدار تو آمده، چه‌طور از او با شوخی و متلک، خوش‌خلقی و رفتار دلپذیرت استقبال می‌کردی. بعد او را بالای کوه می‌بردی که نشانش دهی هنوز چه‌قدر قابلیت داری، که او هم بعداً در کشورش این‌طور تعریف کند: نومدال پیر، هنوز خیلی قوی است! جوان‌ها باید از او درس بگیرن

سَمَر
۱۳۹۹/۰۵/۲۵

اگه اینی که این نوشت پایان نامه است، اونی که من نوشتم اسمش چیه.

کاربر 2227375
۱۴۰۱/۱۲/۱۴

خوندن فراسوی خواب کار راحتی نیست اما قطعاً دل‌نشینه. داستان تعلیق پررنگی نداره و همین مسئله ادامه‌دادن اون رو سخت می‌کنه اما راوی به‌خوبی از پس روایت داستان برمیاد و با خرده‌روایت‌های جذابی که روایت می‌کنه، تجربهٔ خوانش این کتاب

- بیشتر
پویا پانا
۱۴۰۰/۰۷/۰۸

یکی از بهترین کتابهایی که تو عمرم خوندم این کتاب بود. البته من این نوع سبک رو دوست دارم... واقعاً عالی بود... کتابی شبیه به کتابهایی که دد مورد هستی و رنج هستی نوشته شده‌اند.

peyvand
۱۳۹۹/۰۸/۰۷

سفر به سرزمینی ناشناخته و متروک یا سفر به درون خود؟ شخصیت اصلی داستان درگیر چنین سفری میشود. کتاب خوبی بود من هم از داستان لذت بردم هم ترجمه قابل قبول بود.

گاهی چیزهایی در زندگی پیش می‌آید که آدم همیشه آرزویشان را داشته است. فقط افسوس، زمانی به دست می‌آیند که ابتدا به خاطرشان چیزی را از دست داده باشیم
پویا پانا
من باید از اجتماعی جان سالم به در ببرم که همه یکدیگر را فریب می‌دهند.
پویا پانا
من همیشه به این فکر می‌کنم که در واقع بین واقعیت و رؤیا تفاوت زیادی نیست. تفاوت‌شان یک توهم است. چون وقتی بیدار هستیم، همه‌چیز را با پیش‌داوری زیاده‌ازحدی نگاه می‌کنیم، نمی‌بینیم که خود زندگی هم رؤیاست.
پویا پانا
نفرت بی‌اندازه‌ای از کتاب‌های درسی به سراغم می‌آید. چرا کتاب‌های درسی همه‌چیز را طوری تعریف می‌کنند انگار همه همیشه می‌دانسته‌اند آن‌ها این‌طوری هستند؟ در هیچ‌کدام از کتاب‌های درسی چیزی دربارهٔ سختی‌ها، تردیدها و ناامیدی‌هایی نوشته نشده که همواره باید عده‌ای تحمل می‌کردند تا بشر به نتیجهٔ معینی برسد.
پویا پانا
چنان خسته‌ام که باور نمی‌کنم در همهٔ عمرم یک‌بار دیگر خستگی را به این شدت حس کنم. اما ابداً احساس خواب‌آلودگی نمی‌کنم.
پویا پانا
چرا باید داستان را با موجودی که هیچ‌کس قادر به دیدنش نیست پیچیده‌تر کنیم؟ خدا کلمه‌ای است که هیچ معنایی ندارد.
پویا پانا
اساس خلقت است که بقای میلیاردها موجود به مکیدن خون موجودات دیگر بستگی دارد.
پویا پانا
براندل جوان خوش‌رویی ست که به همه‌چیز می‌خندد، هیچ موقع با کسی دعوا نمی‌کند و هرگز افکار بدبینانه به ذهنش راه نمی‌دهد. من چنین آدم‌هایی را درک نمی‌کنم، اما می‌دانم که خودشان خوشبخت‌اند. مثل سگ. زندگی سگی؛ زندگی سگی کنایه‌ای است برای بیان بدبختی، درحالی‌که بیشتر سگ‌ها خوش‌بین‌اند.
پویا پانا
کشورهای اسکاندیناوی ویژگی‌های متعددی دارند که باعث شده موردستایش سایر ملت‌ها قرار بگیرند. یکی از آن‌ها تأسیسات بهداشتی است.
پویا پانا
شروع زندگی جدید؟ در نروژ؟
پویا پانا
ناپدید شدن کامل من به آن شکل به این معنا خواهد بود که حداقل مرگ من با چیزی که می‌دانم هماهنگ است، چون زندگی‌ام هرگز با چیزی که می‌دانم هماهنگی نخواهد کرد.
پویا پانا
بیشترین نتیجه‌ها الزاماً با بیشترین تلاش‌ها حاصل نشده‌اند؛ کسی آن‌ها را به دست می‌آورد که حداکثر تلاشش را در محدوده‌ای بکند که بیشتر از هر کسی از آن بهره‌مند بوده است. بهترین تیر را بهترین تیرانداز پرتاب نمی‌کند، بلکه بهترین تیرانداز با بهترین زمین تیراندازی و بهترین سلاح می‌تواند پرتاب کند.
پویا پانا
چهار میلیون نروژی در سرزمینی زندگی می‌کنند که ده برابر هلند مساحت دارد، اما جمعیت هلند سه برابر و نیم آن‌جاست. در نروژ، در هر متر مربع، یازده نفر زندگی می‌کنند، نه مثل ما، سیصد و شصت نفر. در چنین کشوری، روبه‌رو شدن با یک موجود انسانی واقعاً مورد خاصی است.
پویا پانا
اگر بخواهی درستکار باشی و روی پای خودت بایستی، باید چیزی کشف کنی که ارزش زیادی داشته باشد، باید به خاطرش رنج بکشی.» «اما کسی که نتواند چیز تازه‌ای کشف کند امکان ندارد بتواند درستکار بماند، مگر این‌که دن کیشوت‌بازی درآورد.»
پویا پانا
من با هر چیزی که تازه باشد، گران باشد احساس ناراحتی می‌کنم. برای خودم چنین ارزشی قایل نیستم؛ همیشه این‌طور بوده‌ام. به‌نظر مردم آدم خسیسی هستم؛ اگر پول جمع می‌کردم می‌شد گفت خسیس‌ام، اما پول هم جمع نمی‌کنم.
پویا پانا
شاید، زمانی نژادهایی از انسان‌ها وجود داشته‌اند که تکنولوژی‌شان خیلی پیشرفته‌تر از ما بوده ــ اما این را فرزندانِ فرزندان ما میلیون‌ها سال بعد فاش خواهند کرد. به شما قول می‌دهم! انسان خودش همهٔ سنگ‌ها، موجودات زنده و خورشید را پدید آورده است: در یک آزمایشگاه غول‌آسا.
پویا پانا
شاید خدا برای انسان‌های اولیه معنایی داشته، چون فکر می‌کرده‌اند تمدن به همان شکلی که هست باقی می‌ماند، اما ما دنیا را مدام تغییر می‌دهیم و با هر اختراعی ثابت می‌کنیم که دنیا می‌تواند ساختهٔ خودمان باشد. خورشید یک راکتور هسته‌ای غول‌پیکر است و مغز یک کامپیوتر کوچک که تا حد ممکن مینیاتوری شده است. این بالاخره به کجا منجر می‌شود؟ به جایی که نتیجه بگیریم ما، خودمان، خالق جهان هستیم.
پویا پانا
یک آلمانی گفته، انسانْ احمق جاودانی جهان است. من شیفتهٔ این حرف هستم.
پویا پانا
چرا باید داستان را با موجودی که هیچ‌کس قادر به دیدنش نیست پیچیده‌تر کنیم؟ خدا کلمه‌ای است که هیچ معنایی ندارد.
پویا پانا
دانشگاه یک شرکت سهامی است، متشکل از کمدین‌ها.
پویا پانا

حجم

۳۱۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۳ صفحه

حجم

۳۱۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۶۳ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰
۵۰%
تومان