کتاب سپیتمان
معرفی کتاب سپیتمان
کتاب سپیتمان نوشته آرمان آرین است.
آرمان آرین، زادهی ۱۳۶۰ کارشناس ارشد سینما از دانشکدهی سینما تئاتر تهران است و اینک بهطور تماموقت به نویسندگی میپردازد. کتابهایش همگی مضامین اسطورهای، تاریخی، دینی و عرفانی دارند و نوشتههای او تاکنون جوایز بسیاری را از آن خود کردهاند؛ از جمله: جوانترین برندهی کتاب سال ایران ۱۳۸۴ شورای کتاب کودک، IBBY دانمارک ۲۰۰۸، جوان ماندگار ادبیات ۱۳۸۷ جشنوارهی قابی برای جوانی، شاهنامهپژوه برگزیده و جوانِ سال ۱۳۸۹ بنیاد فردوسی و...
این کتاب هم در همان حال و هوای اسطورهای نویسنده روایت میشود و داستانی جذاب را پیش روی مخاطب میگذارد.
خواندن کتاب سپیتمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که از داستانهای اسطورهای هیجانی علاقهدارند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب سپیتمان
دُغدو، همسر پوروشسپ، دقایقی پیش سِپیتمان را به دنیا آورده بود و این تولد آنقدر تازه بود که مادر هنوز در اغمای پس از زایش به سر میبرد.
نوزاد در آغوش پدر بود و همهٔ خانواده با حیرت به او که چشمهایش باز و درشت بود، مینگریستند!
نوزاد نگاه میکرد بر تمامی دورادورش و آنوقت که مادر به هوش آمد، در چشمان او خیره و لبانش به خنده گشوده شد!
هیچ همچون تازهمتولدان دیگر نمیگریست و نه حتی از سر اتفاق، که حکیمانه میخندید!
صورتش سپید بود و لطیف؛ ابروانش سیاه بود و کمپشت. دهان کوچکش، بیدندان بود و لبانش سرخ و خندان. سیاهی درون چشمانش بیش از آنکه معمول چشم آدمیان است درشت بود و جذاب.
پدر دستان نوزادش را که در سرخی نور آتش اجاق و در ابتدای آن شب خنک بهاری، در هم مشت شده بود، بوسید و بویید و گفت:
فدای خندیدنت بشوم پسر زیبای درشتچشم و خندان، نامت را از پیش انتخاب کرده بودیم... سِپیتمان!»
و نوزاد را بهسوی مادر که بیحال در بستر دراز کشیده بود و لبخند میزد، سپرد.
مادر گنجش را در آغوش کشید بیآنکه بداند کسی را به جهان آورده است که نام تمامی آنها را در کاینات بلند خواهد کرد... کسیکه نام سرزمینش و یاد حقیقت را در جهان برخواهد افراشت... و نام خدای را در سراسر هستی خواهد خواند و یادش را تا ابد بلند خواهد کرد.
حجم
۵۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
سپیتمان یک داستان درباره یه شخصیت و یا شاید یک قهرمانه... قهرمانی که بر سایهی سیاه پیروز میشه و نور رو به جهان هدیه میکنه... خوندنش تجربه دلنشینی هست به سبب اینکه نویدآور روزهای بهتر شدنه حال جهانه... حس خوب
یکی از نکاتی که غالبا توی تربیت نوجوانان ازش غافل میشه، این هست که نمیذاریم فرزندمون دنبال کشف حقایق بره و نوعا واکنشمون نسبت به اکثر سوال های غیر معمولی که میپرسه، خوب نیست و مذمتش میکنیم... که خب باز
توی این کتاب من زرتشت رو میبینم من اعتقاد واقعی رو میبینم نه چیزی که امروز به خورد مردم میدن! من ایرانویج اصلی رو میبینم و درک میکنم
کاش نسخه صوتی رو هم بذارین