کتاب توفانی در تیر؛ بخش دوم
معرفی کتاب توفانی در تیر؛ بخش دوم
کتاب الکترونیکی توفانی در تیر، بخش دوم کتاب تجلی اژدها است. این کتاب نوشتهٔ رابرت جردن است که با ترجمهٔ بهرنگ مافی و ویراستاری بنفشه محمودی به چاپ رسیده است.توفانی در تیر ادامهٔ کتاب جهان رویاها است که در مجموعهٔ چرخ زمان توسط انتشارات پریان چاپ شده است. مجموعهای تلویزیونی به نام چرخ زمان نیز با اقتباس از این کتاب توسط سونی پیکچرز تلویژن و آمازون استودیوز در سال ۲۰۲۱ تهیه و پخش گردیده است.
تجلی اژدها قسمت ششم مجموعهٔ چرخ زمان است. چرخ زمان یک سری رمان فانتزی حماسی است که چهارده جلد دارد. عناوین قسمتها و مجلدات مجموعهٔ چرخ زمان به این ترتیب است:
جلد اول: چشم جهان شامل دو بخش است. بخش اول این جلد «خروج از دو رود» نام دارد و نام بخش دوم آن «ورود به مرگزار» است.
جلد دوم: شکار بزرگ شامل دو بخش است. بخش اول این جلد «شکار آغاز میشود» است و نام بخش دوم آن «رشتهای نو در الگو» است.
جلد سوم: تجلی اژدها شامل دو بخش است. بخش اول این جلد «جهان رؤیاها» است و نام بخش دوم آن «توفانی در تیر» است.
درباره کتاب چرخ زمان
رابرت جوردن در سال ۱۹۸۴ شروع به نوشتن اولین نسخه از این کتاب با نام چشم جهان کرد که آن را در سال ۱۹۹۰ منتشر نمود.در این مجموعه از اسطورهها و ادیان زیادی مانند بوداییسم، هندوئیسم، فرهنگ اروپایی، اسطورهشناسی آسیایی و اسلامی استفاده شدهاست.
مجموعه چرخ زمان یک داستان بسیار پیچیده درباره تقابل خیر و شر است ، که در این اثنا، شاهد ماجراجویی شخصیتهای اصلی هستیم. ارباب تاریکی (The Dark One) یک نیرو شیطانی است که می خواهد مغزها را فاسد و در پایان دنیا را تصاحب کند. تاریکی و نوچههایش، قهرمانان داستان را در هر گوشه و کناری مورد حمله قرار میدهند. اژدها، که لقب رهبر نور (Light) است، قهرمانی است که باید با تاریکی مقابله کند. اژدها در دورانهای مختلف از زمان، بارها و بارها با تاریکی مقابله کرده است.
رمان چرخ زمان حدود صدهزار شخصیت دارد ولی اگر بخواهیم پنج شخصیت اصلی را معرفی کنیم، به این افراد می رسیم: رند آلثور، اگوِِین آلور، پِرین آیبارا، ماتریم (مت) کاوثن و ناینیو آلمیرا. هر کدام از این شخصیتها داستانی فوقالعاده زیبا دارند. شرکت آمازون و سونی، در حال ساخت سریال چرخ زمان هستند.
در مجموع چرخ زمان، چیزی بیش از یک داستان ساده است. خواننده در همراهی با قهرمانان داستان، درمییابد که چطور در جریان حوادث، میتواند با تکیه بر تواناییهای خود، برناامیدی غلبه کند. میفهمد که هیچ کس خوب یا بد مطلق نیست؛ و این انتخاب ماست که بتوانیم با غلبه بر وسوسههای تاریکی، در راه نور قدم برداریم. میآموزد که گاهی افراط در نفرت از تاریکی و پندار غلط در تشخیص راه درست، خود موجب تباهی و گمراهی است و درمییابد که کسی نمیتواند و نباید از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کند؛ هرچند این مسئولیت، به سنگینی کوه باشد و مرگ در برابر آن ، به سبکی پر.
جردن، سبک و ادبیات ویژهای دارد و تعریف و توصیف جزئیات صحنهها و وقایع را با هنرمندی خاصی، بهگونهای ارائه میکند که خواننده در عین اینکه از جریان وقایع دور نمیشود، میتواند بهراحتی صحنهها را تجسم کند و خود را در دل ماجراها ببیند. جردن همهٔ اینها را با ادبیات انگلیسی قرن هفدهمی ارائه میدهد، تا با حالوهوای داستان همخوانی داشته باشد.
نیویورکتایمز درباره چرخزمان و رابرت جردن نوشته است:
«جردن با چزخ زمان آمد، تا جهانی را که تالکین پدید آورده بود، به تسخیر خود درآورد.»
چرخ زمان میگردد و روزگاران از پی هم میآیند و میروند. آنچه بوده، آنچه خواهد بود و آنچه هست، همچنان ممکن است به سیطرهٔ تاریکی درآیند. بگذار اژدها بار دیگر بر بادهای زمان بتازد.
خواندن مجموعه چرخ زمان را به چه کسانی یپشنهاد میکنیم
دوستداران رمانهای بلند فانتزی و حماسی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب توفانی در تیر؛ بخش دوم: تجلی اژدها
اگر سگها میتوانستند روی سنگ ردّ پایی از خود به جای بگذارند، ممکن بود بتواند بگوید که آن نشانه، ردّ پای یک سگ بسیار بزرگ است. روی زمینهای لخت حاشیهی راه که خاک نرمتری داشتند، هیچ ردّ پای سگی دیده نمی شد. بهعلاوه هیچ ردّی از بوی سگ هم احساس نمیکرد. فقط ردّ خفیفی از بوی چیزی سوخته، در هوا وجود داشت؛ بویی کمابیش شبیه بوی گوگرد که پس از آتشبازی به مشام میرسید. در جایی که راه به رودخانه میرسید، شهر کوچکی پیش رویشان بود. شاید چند کودک با فشفشههای فروزندگان به این حوالی سرک کشیده بودند. ولی برای گشتزدن کودکان، راه درازی است. اما در راه مزارعی را دیده بود. هرچه که هست، با آن نشانه ارتباطی ندارد. اسبها پرواز نمیکنند و سگها روی سنگ از خود ردّ پا به جا نمیگذارند. دیگر دارم به قدری خسته میشوم که نمیتوانم درست فکر کنم.
خمیازهکشان، پاشنههایش را به دندههای چابک کوبید و اسب کهر یورتمهکنان در پی سایرین رفت. از زمان ترک جارا، موارِین وادارشان کرده بود بهسرعت و با تمام قوا به راهشان ادامه بدهند و به هیچ وجه برای کسی که حتی برای یک لحظه توقف میکرد، معطل نمیشد. وقتی آیزسِدای قصد انجام کاری را میکرد، به سختی آهن سرد چکشخورده میشد. شش روز پیش، لویال از کتابخواندن هنگام سواری دست کشیده بود؛ آن هم پس از آنکه سرش را از روی کتاب بلند کرده بود و دیده بود تنهاست و یک مایل عقبتر از دیگرانی است که نزدیک بود پشت تپهی بعدی از دیدرسش خارج شوند.
حجم
۳۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۳۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
نظرات کاربران
آقا جلد هفتم منتشر شده ها . نمیزارین ؟
آقا جلد هفتم رو هم بزارید
جلد هفتم رو مترجم محترم ترجمه کرده و انتشارات پریان چاپ کرده. خواننده هم که زیاد داره. لطفا منتشر بفرمایید
لطفا جلد هفتم روکه تازگی ها تدجمه شده در طاقچه قرار بدید
داستان ناقص بود
من اول سریال رو دیدم بعد شروع به خوندن کتابها کردم ؛و مثل تمام فیلمها و سریالهای که از روی کتابی ساخته شدند کتابها خیلی بهتر بودند .مخصوصا این سریال که خیلی با خود کتاب فرق میکرد . داستان خیلی عالی
این کتاب ۱۴ جلده و این دراصل میشه جلد ششم که هر جلد تو دوقسمت ترجمه شده. من چک کردم قسمت هفتم هم اومده. لطفاً اون رو هم بزارید. واقعا کاری نکنید که مجبور شبم انگلیسی بخونیم :)))
بقیه جلدها ترجمه شدند؟
کی بقیش ترجمه میشه آخه قیمت جلد بعدی رو گرون کنید برای مترجم بصرفه وقت بذاره🥺🥺🥺