دانلود و خرید کتاب خیابان کاتالین ماگدا سابو ترجمه نصراله مرادیانی
تصویر جلد کتاب خیابان کاتالین

کتاب خیابان کاتالین

نویسنده:ماگدا سابو
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خیابان کاتالین

کتاب خیابان کاتالین، نوشته ماگدا سابو است که با ترجمه نصراله مرادیانی منتشر شده است. کتاب خیابان کاتالین نخستین بار در سال ۱۹۶۹در مجارستان منتشر شد و در سال ۲۰۱۷ با ترجمه لن ریکس به دست انتشارات نیویورک ریویو بوکس  به زبان انگلیسی منتشر شد. 

درباره کتاب خیابان کاتالین

این کتاب در سال ۲۰۰۷ برنده جایزه «سه‌وِن» بهترین رمان اروپایی شد و در سال ۲۰۱۸برنده «جایزه ترجمه پن» شد. ماگدا سابو در خیابان کاتالین روابط انسانی را در تصویری بزرگ روایت می‌کند و سرنوشت سه خانواده را، که زمانی در خیابان کاتالین در شهر بوداپست همسایه‌های دیواربه‌دیوار هم بودند، در طول سه دهه متلاطم تاریخی به تصویر می‌کشد. ماهیت گمراه‌کننده زمان همراه با خطاها و گسست‌ها و سکوت‌ها مضمون مسلط رمان است که در دو بخش «جاها» و «آنات و برش‌هایی از اتفاقات» به قلم درآمده است. رمان سابو عمیقا در معنای وطن یا زندگی در وطن سیر می‌کند، در جهانی که این مفهوم در آن فرو می‌پاشد و به ویرانه خود بدل می‌شود.

خواندن کتاب خیابان کاتالین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب خیابان کاتالین

 مثلاً در مدتی که زندانی بود، آن موقع که منتظر بود به بخش خدمات پزشکی منتقلش کنند، ذهنش فقط و  فقط درگیر بخش‌های بیمارستان و امکانات آموزشی دانشگاه بود، چیزهایی که پرده‌ای می‌کشیدند بر سیم‌خاردارها و نورافکن‌های کورکنندهٔ زندان. بعداً، وقتی به آنجا منتقل شده بود، ناگهان در حین انجام وظیفه بی‌حرکت می‌ایستاد و بهت‌زده به دست‌های کثیفش نگاه می‌کردچطور ازش انتظار داشتند با این دست‌ها به مریض‌هایش برسد؟ یا از خودش می‌پرسید چرا با آن لباس‌های نامعمول توی سالن سخنرانی نشسته است. از طرف دیگر، هرقدر هم که مأیوسانه سعی می‌کرد تصاویری از زندگی گذشته‌اش را فرا بخواند و به یاد بیاورد، به‌هیچ‌وجه نمی‌توانست باغچهٔ خانوادهٔ هِلد را در ذهن مجسم کند، یا زین اسب‌ها را که مال پدرش، مال جناب‌سرگرد، بود، یا نیم‌تنهٔ سیسرو را در جای خودش در خانهٔ الکش‌ها. بعد از آزادی‌اش، چه حالا به‌عنوان مستأجر توی آپارتمان جدید آنها چه در محل کارش، توی اتاق که می‌نشست یا توی وان حمام یا وقتی داشت مریضی را معاینه می‌کرد یا وقتی شب روی تختخواب راحتش خوابیده بود اصلاً نمی‌دانست که کجاست‌فقط چیزهایی را می‌دید که یادآور روزهای زندان بودند. وقتی آمپول تزریق می‌کرد انگار داشت چنگالی را توی زمین فرو می‌کرد. حتی وقتی توی خانه کسی جز خودش نبود، عجله می‌کرد تا زودتر کارش را توی دست‌شویی تمام کند، چون موقع استفاده از توالت‌های صحرایی وقت خیلی کمی بهشان می‌دادند. گهگاه که می‌توانست آرام توی تختخوابش بخوابد، با توهم شنیدن صدای زنگ آماده‌باش زندان از جا می‌پرید و بیدار می‌شد. قبل‌تر وقتی خیابان کاتالین هنوز تا حدودی شکل سابقش را حفظ کرده بود و ایرن همچنان در خانهٔ قدیمی‌شان زندگی می‌کردقبل از اینکه پیرو برنامهٔ بازسازی خانه‌ها خانه‌شان را از آنها بگیرندظاهراً برای غریبه‌هایی که آن موقع در آن دو خانهٔ دیگر سکونت داشتند مهم نبود که او از بیرون از پنجرهٔ خانهٔ سابقشان به داخل خانه چشم می‌دوخت.

یونا
۱۳۹۹/۱۰/۰۲

کتاب های سابو دنیای خاموش درون آدم ها را سطر به سطر به تصویر می کشد . شخصیت های داستان خاطراتی از گذشته‌ای مشترک دارند، در خیابانی که از آن رانده شده اند، گذشته آنها را به هم پیوند داده

- بیشتر
Ellahe
۱۴۰۱/۰۲/۰۸

برای خودم یک لیست دارم از کتاب هایی که بدون اشاره مستقیم به جنگ و نشون دادن خشونت آشکارش، زشتی جنگ رو به تمامی نشون دادند!! کتاب زیر تیغ ستاره جبار و خیابان کاتالین، تو این لیست هستند! جنگ زندگی سه

- بیشتر
Smnhgh
۱۴۰۰/۰۸/۰۶

«در آخرِ کار میفهمیدند از میان همه‌ی چیزها‌یی که تا حالا به زندگی‌شان شکل داده است، تنها یکی دو جا و چند لحظه واقعا اهمیت دارد. باقی چیزها صرفاً مثل پوشال وجودِ شکننده‌شان را در میان میگرفت. پوشالی که توی

- بیشتر
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۱/۱۱

خیابان کاتالین، داستان زندگی سه خانواده را روایت می‌کند که در همسایگی هم، در بوداپست قبل از جنگ جهانی دوم زندگی می‌کنند و روابط نزدیک و صمیمانه‌ای با هم دارند. بعد از شروع جنگ، زندگی این سه خانواده از هم

- بیشتر
MasihReyhani
۱۴۰۰/۱۲/۱۰

قصه‌های جنگ همیشه قلب انسان را در سینه مچاله می‌کند؛ اما این فقط #خیابان_کاتالین بود که توانست قلبم را از حصار سینه رها و سپس مچاله کند. آن‌هم بدون هیچ اشاره‌ی مستقیم به جنگ، اردوگاه‌ها و اتفاقات سال‌های جنگ جهانی. روایت

- بیشتر
کاربر ۲۴۹۷۲۲۷
۱۳۹۹/۱۰/۲۴

کتابی بسیار عمیق از روابط انسانها و احساساتشون کنشاهاش در عمق بحرانها.

جواد
۱۴۰۰/۰۴/۰۷

کتاب لذت بخشی بود اما صفحات اول رو متوجه نشدم و هیجان انگیز برام نبود اما در ادامه عالی بود ... از این کتاب فهمیدم که جنگ و فشارهای زندگی چقدر می تواند روان آدم ها را خراب کند و

- بیشتر
Farib96
۱۴۰۲/۱۲/۰۱

خیابان کاتالین کتابیه که به سختی می‌شه راجع بهش حرف زد. عجیبه. مثل زندگی تو ذهن آدماست. ماجرای کتابو بقیه توضیح دادن. چیزی که من دلم می‌خواد ازش بنویسم ولی توانشو ندارم، حسیه که این داستان بهم داد. غریب‌ترین حس

- بیشتر
M
۱۴۰۲/۰۸/۰۱

کتاب جالبی است و سبک آن با دیگر رمان هایی که خوانده بودم بسیار متفاوت بود گویی خاطراتی را در لحظاتی بیاد می آورم، نه اینکه تنها روایتی خطی را بخوانم.

کاربر ۶۹۰۰۶۴
۱۴۰۰/۰۸/۰۵

روایتی ساده اما جذاب و دلنشین و البته استعاری که پیامدهای روانی و عاطفی جنگ را به نمایش می‌گذارد. ترجمه روان بود. نکته جالب در سبک روایت زاویه دید راوی‌های مختلف بود.

زندگی کلاس درس نیست ایرن. هیچ قانون و قاعده‌ای نداره.»
پویا پانا
در زندگیِ هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهٔ مرگ فریاد می‌زند.
nina61
من باز هم مثل همیشه سخت کار می‌کردم، چون داشتم خودم را آماده می‌کردم که بزرگ شوم، که مستقل شوم، مثل وقتی که آدم خودش را برای کاری آماده می‌کند. عزمم را جزم کرده بودم که روزی مطابق آرزوها و خواسته‌های خودم زندگی کنم
da☾
تصور نمی‌کردم که در این دنیا کسی باشد که بتواند بدون توجه و علاقهٔ دیگران دوام بیاورد.
da☾
مردم مجارستان در ۱۹۵۶ درس مهمی را که در ۱۸۴۹ آموخته بودند دوباره تجربه کردند: اگرچه غرب آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی آنها را می‌ستود، ولی هیچ‌وقت در حمایتشان کاری نکرد.
Mostafa F
: همه‌چیز در نهایت باز هم تکرار می‌شود، روزهای زندگی و خاطرات گذشته کنار هم قرار می‌گیرند، درست مثل شیشه‌ای که وقتی روی آینه‌ای قرار می‌گیرد مثل همان آینه عمل می‌کند.
Mahshid kh
هیچ‌کس به آنها نگفته بود که وحشتناک‌ترین چیز در مورد از دست رفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست می‌دهد، بلکه آن چیزی است که به او داده می‌شود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهٔ تمیز  بی‌عیب‌ونقص نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
nina61
برایش مهم بود که وقتی را صرف فکر کردن به چیزهایی کند که قوی‌ترش می‌کرد و ذهنش را آرام می‌کرد: فکر  کردن به انواع مرگ‌هایی که احتمالاً با آنها مواجه می‌شد
Mostafa F
درعین‌حال دریافته بودند که تفاوت میان زنده‌ها و مرده‌ها صرفاً تفاوتی کیفی است، تفاوتی که چندان به حساب نمی‌آید؛ و پی برده بودند که در زندگیِ هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهٔ مرگ فریاد می‌زند.
Mahshid kh
هیچ‌کس به آنها نگفته بود که وحشتناک‌ترین چیز در مورد از دست رفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست می‌دهد، بلکه آن چیزی است که به او داده می‌شود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهٔ تمیز  بی‌عیب‌ونقص نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
maedeh
ما فقط یکی را می‌خواستیم تا به نیازهایمان، از جمله نازونوازش کردن و قربان‌صدقه  رفتن، بدون اینکه احساس شرم کنیم، پاسخ بدهد. اصلاً می‌شد به‌جایش یک توله‌سگ بخریم.
پویا پانا
آن موقع این را نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند.
کاربر ۱۱۷۳۵۴۴
پی برده بودند که در زندگیِ هرکس تنها یک نفر هست که آدم نامش را در لحظهٔ مرگ فریاد می‌زند.
benyamin parang
بدن با همان دقت و ظرافتی که به یاری‌اش از لحظهٔ لقاح خود را برای سفر  پیش رو آماده می‌کند روند تباهی‌اش نیز آغاز می‌شود.
niulion
آن موقع این را نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند. حتی چنین تصوری هم نداشتم که آخرین  بار که آنها را دیده‌ای ممکن است آخرین  باری بوده باشد که به‌راستی زنده بوده‌اند.
El
بلینت در ضمن می‌دانست که کینگا نشانهٔ حقیقی عشق بین ما یا دستاورد رمانتیک زندگی مشترک ما نیست: ما فقط یکی را می‌خواستیم تا به نیازهایمان، از جمله نازونوازش کردن و قربان‌صدقه  رفتن، بدون اینکه احساس شرم کنیم، پاسخ بدهد. اصلاً می‌شد به‌جایش یک توله‌سگ بخریم.
کاربر ۲۲۱۱۱۰۴
نمی‌دانستم که بعضی‌ها خیلی قبل از مرگ واقعی‌شان می‌میرند. حتی چنین تصوری هم نداشتم که آخرین  بار که آنها را دیده‌ای ممکن است آخرین  باری بوده باشد که به‌راستی زنده بوده‌اند.
MoonShadow
من خودم را نه به دست شادی بلکه به دست ناامیدی سپرده‌ام، ناامید از خودم و ناامید از او. اینکه آن‌طور بی‌امان گریه می‌کردم و نمی‌توانستم خودم را به‌نحوی که مناسب آن مکان و آن موقعیت بود کنترل کنم به‌خاطر این بود که از زمانی که دوستش داشتم مدت‌ها گذشته بود.
MoonShadow
وحشتناک‌ترین چیز در مورد از دست رفتن جوانی آن چیزهایی نیست که آدم از دست می‌دهد، بلکه آن چیزی است که به او داده می‌شود. نه خردمندی؛ و نه آسودگی. نه قوهٔ تمیز  بی‌عیب‌ونقص نه آرامش. بلکه فقط آگاهی از فروپاشی همگانی.
niulion
تنها واقعیت‌ها نیستند که برگشت‌ناپذیرند؛ اعمال و احساسات ما هم چنین‌اند. نه می‌شود دوباره تجربه‌شان کرد نه می‌شود تغییرشان داد
El

حجم

۲۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۲۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵۹,۰۰۰
۱۱۱,۳۰۰
۳۰%
تومان