الکس فرگوسن
یکی از مزایای خواندن زندگینامهی افراد مشهور، کسب انگیزه برای ادامهی مسیر زندگیمان است. این امر موجب پیشرفت چشمگیری در مسیر شخصی و حرفهای میشود. در زندگینامهها، معمولاً از صفات برتر استفاده میکنیم. به عنوان مثال، میگوییم که یک هنرپیشه در انتقال احساس به مخاطب از بسیاری از بازیگران برتر است. یا درباره یک فوتبالیست میگوییم که در جایگاه هافبک از بسیاری دیگر از همتایانش موفقتر بوده است. اما برای برخی افراد، صفت «برتر» کافی نیست و از صفت «برترین» استفاده میکنیم، زیرا در جایگاه خود یا در دستیابی به یک عنوان خاص، بهترین بودهاند. الکس فرگوسن (Alexander Chapman Ferguson)، پرافتخارترین مربی فوتبال در تمام دورانها از نظر کسب ۴۹ جام است. برای فهم دلایل موفقیت او، باید به یک شعار رایج در میان اسکاتلندیها توجه کنیم: آنها میگویند «بعد از سختیها، نوبت به شیرینیها میرسد»، یا به عبارت دیگر، «بعد از هر سربالایی یک سرپایینی هست». این شعار مثبتگرایانه همیشه در ذهن فرگوسن نقش بسته بود و در طول ۳۹ سال فعالیت حرفهایاش، به او کمک بسیاری در دستیابی به موفقیتها کرد.
بیوگرافی الکس فرگوسن
الکس در گوان، گلاسکو، شهری که کشتیسازی در آنجا یک صنعت معروف بود، در خانوادهای که پدرش کارگر کشتیسازی بود، در سال ۱۹۴۱ به دنیا آمد. آنها در یک خانهی اجارهای در جادهی گوان زندگی میکردند. سختیهای کارگری که پدرش تجربه میکرد، تأثیر زیادی بر شخصیت الکس گذاشت و ارادهی آهنین او را شکل داد. او از کودکی به فوتبال علاقهمند بود و در کوچهها و خیابانها با تیمهای محلی بازی میکرد. وی تا مقطع دبیرستان درس خواند، اما علاقهی زیادی به تحصیل نداشت و وارد دنیای فوتبال شد. وقتی شانزدهساله بود، در یک کارخانهی کشتیسازی مشغول به کار شد و به تیم فوتبال کوئینز پارک بهعنوان یک بازیکن آماتور پیوست. سپس، در سال ۱۹۶۴، به طور رسمی بهعنوان یک بازیکن حرفهای فوتبال شناخته شد، زمانی که قرارداد خود را با باشگاه دانفرملاین اتلتیک امضا کرد. در فصل ۱۹۶۵-۱۹۶۶ با ۳۱ گل، در صدر جدول گلزنان قرار گرفت.
الکس در سال ۱۹۶۷ به باشگاه رنجرز با مبلغ قرارداد ۶۵ هزار پوند پیوست، اما نتوانست بازیهای درخشانی از خود نشان دهد و تا سال ۱۹۷۴، یعنی سال بازنشستگیاش، در دو تیم دیگر بازی کرد. اولین تجربهی مربیگری او در سال ۱۹۷۴ در باشگاه استرلینگشایر رقم خورد و پس از آن در باشگاههای سنت میرن و آبردین فعالیت کرد. حضور او در باشگاه آبردین و دستاوردهای چشمگیرش، سکوی پرتابی برای حضور او در باشگاههای بزرگ فوتبال شد. از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۳، او هدایت باشگاه منچستر یونایتد را بر عهده گرفت و دورهای بینظیر در تاریخ این باشگاه ایجاد کرد.
در چهار فصل ابتدایی حضور فرگوسن در منچستر یونایتد، وضعیت چندان رضایتبخش نبود و این تیم در جایگاههای ۱۱، ۲، ۱۱ و ۱۳ در لیگ دستهاول فوتبال قرار گرفت. به گونهای که اگر فرگوسن در فصل ۱۹۸۹-۱۹۹۰ قهرمان جام حذفی نمیشد، ممکن بود شغل خود را از دست بدهد. اما این موفقیت آغازگر پیشرفتهای بعدی بود و منچستر یونایتد در ۱۱ فصل بعدی، هشت قهرمانی لیگ برتر و سه قهرمانی جام حذفی کسب کرد. در فصل ۱۹۹۸-۱۹۹۹، اتفاقی کمنظیر رخ داد؛ فرگوسن توانست هم قهرمان لیگ و هم قهرمان جام حذفی شود و علاوه بر آن، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را نیز به دست آورد. همچنین، در بازهی زمانی ۲۰۰۶-۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲-۲۰۱۳، در هفت فصل، پنج عنوان قهرمانی لیگ را کسب کرد و دومین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را هم به نام خود ثبت کرد. سرانجام، او در سال ۲۰۱۳ از دنیای مربیگری خداحافظی کرد.
فرگوسن ۱۱ عنوان بهترین مربی سال لیگ برتر را در کارنامهی خود دارد. در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۱۳، بخشهایی از زندگینامهاش را منتشر کرد. او در سال ۱۹۶۶ با کتی، همسرش، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند پسر است که دو نفر از آنها دوقلو هستند. شاید برایتان جالب باشد که چرا او «سر الکس فرگوسن» نامیده میشود؟ در سال ۱۹۹۹، ملکه الیزابت دوم به خاطر خدمات او به فوتبال، لقب شوالیه را به او اعطا کرد.
شخصیت منحصربهفرد فرگوسن که هم مصمم و هم مسلط و قوی بود، باعث شد که او گاهی با بازیکنان معروف درگیر شود. حتی گفته میشود که او گاهی به کفش فوتبالیستها و قوطی چای در نیمههای بازی لگد میزد. در دوران مربیگریاش، او فردی سختگیر بود، اما همیشه وفاداری به بازیکنانش را نشان میداد و به همین دلیل، بازیکنانی مانند رایان گیگز و پل اسکولز را حفظ کرد. همچنین فوق ستارههایی مانند دیوید بکهام و کریستیانو رونالدو علاقهی خود را به او حفظ کردند. او بهندرت از بازیکنانش انتقاد علنی میکرد. در این باره، بات میگوید: «ما همیشه میدانستیم که او از ما دفاع خواهد کرد، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، تا زمانی که اخلاق کاری را رعایت کنیم. او هرگز ما را جلوی دوربینها رد نمیکرد، اما قطعاً پشت درهای بسته میگفت که در مورد ما چه فکری میکند.»
برخی از کارشناسان فوتبال معتقدند که نظم و انضباط او موجب شده بود که برخی فوتبالیستهای با درآمد بالا از تیم جدا نشوند. فرگوسن بارها به دلیل انتقادهای تند از داوران در تیتر خبرها قرار گرفت. او برای توضیح رفتارهای خود، چندین بار به هیئتهای انضباطی اتحادیه فوتبال انگلیس احضار شد. وی مردی برای همه کس و همه جا بود. شاید مردی برای تمام فصول: روانشناس، مدیر و غیره. او فراتر از یک آتشفشان است که روزانه فوران میکند. هوش، انگیزه، مدیریت و دانش ورزشی او بیشتر از فوران روزانهی یک آتشفشان با استعداد فراوان است. در زمان رسیدن به ۶۵سالگی، بسیاری از مردم از خود میپرسیدند که آیا او بازنشسته خواهد شد یا خیر، اما فرگوسن هیچ نشانهای از کاهش علاقه و اشتیاق به فوتبال نشان نداد و همچنان مسیر خود را ادامه داد. نهایتاً در سال ۲۰۱۳، او از فوتبال خداحافظی کرد. خارج از زمین فوتبال، فرگوسن علاقهی زیادی به اسبها دارد و به طور مرتب به مسابقات اسبسواری میرود. در اکتبر ۲۰۱۳، فرگوسن کتاب زندگینامهی خود را با نام زندگینامهی من منتشر کرد؛ روایتی انتقادی از دوران حضورش در منچستریونایتد. او از بسیاری از بازیکنان و مدیران سابق، بهویژه از روی کین انتقاد کرد. فرگوسن در کتابش نوشت: «خشنترین قسمت بدن روی، زبان اوست. او وحشیانهترین زبانی را دارد که میتوان به آن فکر کرد.»
معرفی کتابهای الکس فرگوسن
زندگینامهی من (۲۰۱۳): این کتاب، زندگینامهی رسمی الکس فرگوسن است که به زندگی حرفهای او، از دوران کودکی در گلاسکو تا بازنشستگیاش بهعنوان مربی منچستریونایتد، میپردازد.
فرگوسن در این کتاب به جزئیات مدیریت باشگاه منچستریونایتد، روابطش با بازیکنان برجسته مانند دیوید بکهام، کریستیانو رونالدو و رایان گیگز و همچنین رقابتش با مربیان دیگری همچون آرسن ونگر و ژوزه مورینیو پرداخته است.
این کتاب نگاههای او به بازیهای مهم، لحظات تصمیمگیری کلیدی و فلسفههایش در فوتبال و زندگی را نشام میدهد.
رهبری (درسهایی از زندگی و سالهای منچستریونایتد) (۲۰۱۵): در این کتاب، الکس فرگوسن به همراه سر مایکل موریتز، نویسنده و سرمایهگذار، اصول و فلسفههای مدیریتیاش را شرح میدهد.
او به بررسی عواملی همچون رهبری، تصمیمگیری، اعتمادسازی، مدیریت افراد و مقابله با چالشها در دوران مربیگریاش میپردازد. این کتاب برای خوانندگانی که به دنبال درسهایی دربارهی مدیریت، رهبری و موفقیت در کسبوکار هستند، توصیه میشود.
مدیریت زندگی من: زندگینامهی من (۱۹۹۹): این زندگینامهی اولیهی فرگوسن، دوران ابتدایی زندگی و آغاز کار حرفهای او را پوشش میدهد.
او درباره دوران بازیگریاش، مربیگری در تیمهایی چون آبردین و آغاز کار در منچستریونایتد صحبت میکند. این کتاب نگاهی دقیق به چگونگی پیشرفت فرگوسن از یک مربی گمنام به یکی از بهترین مربیان فوتبال جهان دارد.
نوری در شمال: هفت سال با آبردین (۱۹۸۵): این کتاب به دوران مربیگری الکس فرگوسن در تیم آبردین اسکاتلند اختصاص دارد، جایی که او موفق شد با این تیم به موفقیتهای بزرگی مانند قهرمانی در جام برندگان اروپا در سال ۱۹۸۳ دست یابد. فرگوسن در این کتاب از تجربیاتش در ساخت تیمی قوی در اسکاتلند، چالشهای رقابت با تیمهای بزرگی چون سلتیک و رنجرز و فلسفههای مربیگریاش در این دوران سخن میگوید.
فوتبال، لعنتی! زندگینامهی الکس فرگوسن (۲۰۱۰): اگرچه این کتاب نوشتهی فرگوسن نیست، اما بر اساس مصاحبهها و همکاری نزدیک با او نوشته شده و جزئیات زندگی و حرفهی او را شرح میدهد.
عنوان این کتاب برگرفته از یکی از نقلقولهای مشهور فرگوسن است که احساسات و اشتیاق او به فوتبال را منعکس میکند.
زندگی من در تصاویر (۲۰۱۴): این کتاب تصویری به زندگی الکس فرگوسن از دوران کودکی تا دوران مربیگریاش در منچستریونایتد میپردازد. شامل مجموعهای از تصاویر کمتر دیده شده از لحظات مهم زندگی شخصی و حرفهای اوست. کتاب به گونهای طراحی شده که داستان زندگی او را با تصاویر روایت کند.
چرا باید کتابهای فرگوسن را بخوانیم؟
خواندن زندگینامهی الکس فرگوسن، یکی از موفقترین مربیان تاریخ فوتبال، دلایل متعددی دارد که میتواند برای علاقهمندان به فوتبال، مدیریت و حتی زندگینامهنویسی جذاب باشد. در ادامه به برخی از مهمترین دلایل این امر اشاره میکنم:
. الهامبخشبودن داستان موفقیت: زندگی فرگوسن پر از فراز و نشیب بوده است. او از یک بازیکن جوان با استعداد متوسط، به یکی از بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال تبدیل شد. مطالعهی داستان زندگی او میتواند برای هر کسی که به دنبال موفقیت در هر زمینهای است، الهامبخش باشد.
. درسهای مدیریتی: فرگوسن نهتنها یک مربی فوتبال، بلکه یک مدیر بسیار موفق نیز بود. او توانست تیمی بسازد که سالها بر فوتبال انگلیس و اروپا تسلط داشت. در زندگینامهی او میتوانید به درسهای ارزشمندی در زمینهی مدیریت تیم، انگیزهدهی، رهبری، تصمیمگیری در شرایط سخت و بسیاری مسائل دیگر دست پیدا کنید.
. درک عمیقتر از فوتبال: با خواندن زندگینامهی فرگوسن، درک بهتری از دنیای فوتبال خواهید داشت. شما با پشتصحنهی یک باشگاه بزرگ، رقابتهای شدید، فشارهای روانی و تصمیمات سخت یک مربی آشنا میشوید.
. داستانی جذاب و خواندنی: زندگینامه فرگوسن پر از داستانهای جذاب و خواندنی است. رقابتهای نفسگیر، پیروزیهای بزرگ، شکستهای تلخ و روابط پیچیده با بازیکنان و مدیران همگی در زندگینامهی او به تصویر کشیده شدهاند.
. شناخت بهتر یک شخصیت تاریخی: فرگوسن یکی از شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ فوتبال است. با خواندن زندگینامهی او میتوانید به شناخت بهتری از این شخصیت و نقش او در تاریخ فوتبال بپردازید.