کتاب دریا و زهر
معرفی کتاب دریا و زهر
کتاب دریا و زهر نوشته شوساکو اندو با ترجمه مهرداد علیبابایی منتشر شده است. این کتاب یکی از آثار ضد جنگ جهان است که در مخالفت با جنگ نوشته شده است و مخاطب را به دنیای اعتراضش به جنگ میبرد.
درباره کتاب دریا و زهر
نویسنده در این کتاب در مخالفت با جنگ جهانی دوم، به جستجو در ماهیت اخلاق و مسائل آن میپردازد. دریا و زهر به زبان ژاپنی در سال ۱۹۵۸ منتشر شد و نویسنده آن زندگی دورنی سه شخصیت را تحلیل میکند. این سه شخصیت عبارتاند از: سوگورو، کارورز پزشکیای که در کار خود با تناقضی بنیادین مواجه میشود؛ اسیر آمریکایی، که داستان با ورود او و اتفاقاتی که برای او میافتد و تودا، پسرِ پزشکی توانمند که با وجود عذاب وجدان شدید در برابر رفتارهای غیر اخلاقی، حالتی منفعل دارد.
خواندن کتاب دریا و زهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دریا و زهر
اصرار زنم باعث شد که همان بعدازظهر عکس رادیوگرافی را بردارم و به دیدن دکتر سوگورو بروم. کرکرهٔ چوبی مقابل پنجرهها مثل همیشه بسته بود و لنگه چکمهٔ بچگانه هم مطابق انتظار در باغچه افتاده بود. لانهٔ سگ این بار نیز مثل دفعه قبل خالی بود. به نظرم آمد که در نبود همسرش کار پختوپز را هم خودش به تنهایی انجام میدهد. هم اتاق معاینه و هم کل خانه از بویی عجیب و آلوده انباشته بود. معلوم نبود که بوی تن بیمارانی بود که پیش از من مراجعه کرده بودند یا مربوط به نوعی دارو بود. وسط پردهٔ سفیدی که پنجره را میپوشاند پاره بود و نیمی از پرده نیز زرد و آفتابسوخته شده بود. از دیدن لکهٔ کوچک خونی که روی روپوش سفید دکتر سوگورو بود، احساس بدی به من دست داد.
همانطور که روی تخت خالی و زهوار در رفتهٔ اتاق معاینه دراز میکشیدم، او عکس رادیوگرافی ریههایم را تا مقابل چشمهایش بالا آورد و پلکزنان به آن خیره شد. نوری که از میان پرده به داخل اتاق میتابید صورت پفکردهاش را روشن کرده بود.
- دکتر قبلیام چهارصد میلیگرم هوا تزریق میکرد.
دکتر سوگورو چیزی نگفت. از داخل ظرفی شیشهای که در کشو میز بود، سوزنی بیرون کشید و سوراخش را وارسی کرد. لولهای لاستیکی را به ته سوزن متصل کرد و با نوک انگشتان شست و سبابه سرنگ حاوی مادهٔ بیحسی را برداشت. من فقط نگاهش میکردم. حرکت انگشتان چاق و پرمویش به جنب و جوش کرمهای درختی میمانست. زیر ناخنهایش چرک سیاهی جمع شده بود. با صدایی ضعیف فرمان داد:
- دستت را بالا بیاور!
با انگشت میان دندههایم را گشت تا از جایی که میخواست سوزن را فرو کند مطمئن شود. حسی که انگشتانش القا میکرد حس لرزآور تماس با فلزی سرد بود. فقط احساس سرما هم نبود. نوعی بیرحمی آمیخته با لیاقت در او بود که بیشتر به درد کار با موجودات آزمایشگاهی میخورد تا بیماران. ناگهان ترسی غریزی به سراغم آمد، سر انگشتان او با پزشک قبلیام فرق داشت. پزشک قبلی دستهای گرمی داشت.
درست در همان لحظه سوزن وارد پهلویم شد. عبور آرام سوزن را بین پردهٔ جنب و قفسهٔ سینهام به روشنی احساس کردم. کارش فوقالعاده بود. نفسی را که سخت نگه داشته بودم، با نالهای رها کردم.
حجم
۲۹۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۲۹۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
نظرات کاربران
(۷-۲۲-[۱۶۵]) داستان پیرامون جنگ جهانی دومه؛ نویسنده به شکلی متفاوت به نقد جنگ، مسائل اخلاقی و پزشکی پرداخته و آسیب های روانشناختی و اخلاقیی که از این طریق بر انسان و انسانیت وارد میشه رو به چالش کشیده.
طاقچە جان میشە کتاب سکوت ایشون رو هم بیارین؟
فوق العاده... همین
با وجود سانسور فراوان، کتابی خواندنی بود. ترجمه مطلوب بود و داستان جذاب، تکاندهنده و خوشخوان
کتاب472:بسیار عالی و تکان دهنده...فک کنم تا یه مدت ذهنم درگیرشه
کتاب از خط روایی بسیار خوبی برخوردارست.از روزهای جنگ جهانی دوم میگوید و جنایات ژاپن و البته مقدمهایست برای تاسیس ازمایشگاه ۷۳۱ ژاپن .ترجمه خوبه اما دستخوش سانسور شده در قسمتهایی عجیب تکه پاره به نظر میرسه .