کتاب گمشده در غبار
معرفی کتاب گمشده در غبار
فاطمه استکی در کتاب گمشده در غبار یک داستان جنایی، معمایی و سیاسی را روایت میکند. داستان دختری دانشجو که در جریاناتی کشته میشود.
درباره کتاب گمشده در غبار
گمشده در غبار یک داستان معمایی، جنایی و یک عاشقانهی سیاسی است. ماجرا از جایی آغاز میشود که جنازهی بیجان مینا در خانهای مرموز و مشکوک پیدا میشود. دختر عمو و هم دانشگاهیِ او پریناز، تلاش میکند تا راز مرگ مینا را کشف کند. نویسنده در این رمان تلاش کرده در بستر یک حادثهی تاریخی به واکاوی تضادها و گسستگیهای جامعهی ایرانی بپردازد. داستان بیانگر رنجهای یک دختر جوان و تلاش او برای یافتن حقیقت است. برای یافتن عشق و محبت. تلاشی که با بیاعتنایی بقیه به بیراهه کشیده میشود.
خواندن کتاب گمشده در غبار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای ایرانی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب گمشده در غبار
بعضی وقتها اتفاقات مهم زندگی به جاهای مسخرهای ختم میشود. پایانی که از قبل فکرش را هم نمیکنی. به نظرم مرگ مینا هم همین پایان را داشت. سفرهٔ تلخترین حادثهٔ زندگیِ من به بیخودیترین وجه ممکن جمع شد. «مسعود یکرنگی با نام اصلی کامبیز مصفا پسر یکی از مهمترین سرکردههای منافقین بعد از اغتشاش در ایران و قتل عمد یک دختر و سوزاندن یک پسر از کشور متواری و به سرزمینهای اشغالی پناهنده شد.» این خبری بود که توی تمام سایتها و روزنامهها درج شد و حالا آقای محمودی داشت بهعنوان ختم جلسه برای ما میخواند. من زهرا، لیلا و ریحانه و چند نفر از برادران توی اتاق جلسات نشستهایم. من ولی نمیتوانم این را بهعنوان ختم اتفاقات قبول کنم. قبل از آنکه دسته جمعی صلوات بفرسیم صدایم را صاف میکنم و میگویم: «یعنی هیچ تلاشی برای برگرداندن ایشون به کشور انجام نمیشه؟» آقای امینی با حالتی که نمیتوانم فرق شوخی یا جدی بودنش را بفهمم میگوید: «انشاءالله بهزودی اسرائیل رو نابود میکنیم و حقمون رو میگیرم.» برادران یک صدا میگویند: «انشاءالله.» چیزی وسط گلویم مینشیند؛ سفت و بزرگ. بهزور پایینش میدهم. شاید برای آنها ساده باشد ولی من نمیتوانم به این سادگی همه چیز را تمامشده بدانم. نگاهم به موکتهای کف اتاق قفل شده. چهارتاییشان کنار هم یک لوزی میشوند. دوباره کمی آنطرفتر یک لوزی دیگر. آقای امینی کمی جلو و عقب میشود. شاید حال من را فهمیده. شاید حال خودش هم مثل من باشد. «همون طور که حضرت آقا فرمودند در آینده مشخص میشه که چه ظلمی طی این حوادث به ملت ایران روا شد. باید صبر کنیم و تا اون روز خودمون رو قویتر کنیم.»
حجم
۲۲۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
حجم
۲۲۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۴ صفحه
نظرات کاربران
دنبال یه کتاب جنایی و هیجانی بودم رفیقم اینو بهم داد بخونم. جذاب بود. و عمرا بتونید آخرش رو حدس بزنید. عاشقانه هم هست ولی نه از اون عاشقانه لوس و بیمزه ها. عاشقانه اش عمیق و تحلیلی بود. به نظرم دختر ها
اصلا اون چیزی که انتظار داشتم نبود! به امید یه کتاب خوب و پرهیجان و پرمحتوا خریدمش، تا ۱۰۰ و خورده ای صفحه رو هم خوندم ولی دیگه جذابیت نداشت. بقیه رو صرفا روخوانی کردم. موضوعش تقابل افراد مذهبی با
داستان جالبی بود. من این رو به تمامی دختران سرزمینم پیشنهاد میکنم که تفاوت عشق رو با عشق های عصر جدید بدونند.😏
یه رمان عالی برای همه به خصوص برای جدیدالورود های دانشگاه👍🌸
خیلی خوب بود،داستانش خسته کننده نبود،تقریبا بدون وقفه خوندمش
بد نبود! جذابیت و کشش خاصی داشت،موضوعش هم جالب بود.مشکل اصلی داستان به نظرم این بود که بعضی قسمت های داستان غیر طبیعی بود.مثلا در دفتر خاطرات مینا،انگار دقیقا همون چیز هایی داخلش نوشته شده بود که پریناز میخواست بدونه! این
زیبا، خواندنی و عبرت انگیز....
کتابی بسیار خواندنی.. از اونایی که زمین نمی گذاریش.. این کتاب ترکیبی از استرس، تعجب، عشق، نفرت، حسادته.. یه کتاب جنایی که انتها اش رو نمی تونی حدس بزنی.. یه جاهایی ممکنه فک کنی که درگیر کلیشه شدی اما در واقع این واقعیت زندگیه..
درمطالعه کتاب،تردید نکنید،مخصوصا اگر در آستانه ورود به دانشگاه هستید
داستان در مورد دو دختر عموی کاملا متفاوت بود یکی حزب اللهی و اون یکی دیگه کاملا متضادش دوستان ازهیجان سخن گفتند اما من شاهد هیجان خاصی در داستان نبودم ایده داستان خوب بود اما داستان سطحی بود و