کتاب فریب
معرفی کتاب فریب
کتاب فریب نوشته مهناز رئوفی است. در دنیایی که کتابها دیگر هدف آموزش را دنبال نمیکنند این اثر با روایتی جذاب و داستانی گیرا حقایقی را در اختیار خواننده میگذارد که در هیچ متن دیگری پیدا نمیکند.
درباره کتاب فریب
کتاب فریب ماجرای دختری است که با اشتباهات ساده مسیر زندگیاش تغییر میکند.
نویسنده در این کتاب، هنرمندانه به تبیین ماهیت واقعی فرقه ضاله بهاییت و تشکیلات مافیایی آن پرداخته و ضمن روایت این داستان واقعی به شیوههای فریبکارانه این شیادان اشاره میکند به طوری که خواننده را آنچنان با قصه خود همراه میسازد که از خود میپرسد، این اتفاق چگونه حادث شد. آلودگی و پلیدی غیرقابل تصور سران این فرقه از موضوعات مهمی است که به خوبی مورد دقت نظر و توجه نویسنده قرار گرفته است ارزشها و ضدارزشها در بهائیت، تعالیم استعماری این فرقه، ساختار تمامیت خواه سران این تشکیلات مخوف، فساد مالی، اخلاقی، بی بند وباری و هرزگی اعضای تشکیلات بهائی از جمله مواردی است که نویسنده در روایت ماجرا به یکایک آنها اشاره میکند. تا در نهایت خواننده دریابد که ترفندهای مبلغان بهائی برای جلب و جذب جوانان چگونه است.
خواندن کتاب فریب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی آموزشی و دینی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب فریب
الهام گفت: ما معتقدیم صاحبالزمان ظهور کرده و قیامت برپا شده.
با همهٔ کمبودی که از لحاظ علمی نسبت به معلومات الهام داشتم، با این حرفی که از او شنیدم، راستش او و خانوادهاش را کودن و منحرف یافتم و به ایمان و اعتقاد خود بالیدم و در یک لحظه دلم برای حماقت و نادانیشان سوخت.
گفتم: یعنی شما به قرآن اعتقاد ندارید؟
الهام گفت: چرا ما به همهٔ پیامبران و پیامبر اسلام و دوازده امام و قرآن معتقدیم، اما اعتقادمان بر این است که صاحبالزمانی که در همهٔ ادیان منتظر هستند ظهور کرده و با ظهور او قیامت هم برپا شده و صاحبالزمان که از نظر ما، باب و بهاست، دیانت جدیدی را از سوی خدا آوردهاند و ما پیروان آن دینیم.
گفتم: اما ما مسلمانها معتقدیم که وقتی قیامت برپا میشه، اتفاقهایی که در قرآن از آن یاد شده مثل زلزله و از هم پاشیده شدن کوهها و غیره بهحدی وحشتناکه که مادر فرزندش رو رها میکنه و به فکر نجات خودش میافته و همهٔ مردهها زنده میشن و بعد در محکمهٔ عدل الهی به سزای اعمالشون میرسن. همهٔ اینها رو در بیشتر آیات قرآن خوندیم. اگر شما به قرآن معتقد باشید باید به همهٔ اینچیزها معتقد باشید. درحالیکه میدونید هیچکدوم از این اتفاقات رخ نداده، چهطور میگید که قیامت برپا شده!
الهام گفت: همهٔ این چیزها که گفتی طور دیگهای تفسیر میشه. حضرت باب که ظهور کرد، قرآن رو تفسیر کرد.
اسم باب که آمد، بهخاطرم رسید که در مدرسه دربارهٔ فرقهٔ بابیه و اظهار مهدویت سیدعلیمحمد باب چیزهایی خوانده بودیم. حتی عکس باب در یک کتاب بهخاطرم آمد که به دستور امیرکبیر به دار آویخته شد و حتی اینکه باب توبهنامهای به خط خودش دارد و همچنان در آرشیو کتابخانهٔ ملی موجود است.
گفتم: من قصد اهانت ندارم، اما باب که توبه کرد. شما چهطور پیرو او هستید؟
الهام گفت: حضرت باب تقیه کرد و توبهٔ او در آن زمان لازم بود.
گفتم: اما امام که نباید در اصول و مسائل اساسی دین تقیه کند. همینطور بحث و گفتوگوی ما به درازا کشید. یک کنجکاوی بیهوده مرا وادار میکرد که به بحث ادامه دهم و آن این بود که دختر تحصیلکردهای مثل الهام چهطور به یک فرقهٔ سیاسی معتقد بود. دنبال کشف این راز بودم. چه چیزی در بهاییت و یا در بابیت بود که او را جذب کرده بود؟ چه چیزی میتوانست کسی مثل او را که از نظر من دختر باشعوری بود مسحور کند؟ او چگونه توانسته بود یک فرقهٔ منزوی و منحرف را به عنوان یک دین بپذیرد؟ دلم میخواست احساسش را میفهمیدم. آیا نیازهای معنوی الهام در این فرقه اشباع میشد؟ راستش من خودم خیلی مقید به انجام فرایض دینی نبودم. گاهی که مسیرمان به زیارتگاهی میخورد به احترام صاحب آن زیارتگاه دو رکعت نماز میخواندم و گاهی که اتفاقی برایم میافتاد که واقعاً مستأصل میشدم به خدا پناه میبردم و نماز میخواندم و نذر و نیاز میکردم و نیازهای معنویام ارضا میشد. بعضی از فامیل و همهٔ اعضای خانوادهام هم همینطور بودند.
حجم
۲۵۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۵۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
سلام. • کتاب، درمورد فِرقه/گروه سیاسی بهائیت هستش و اطلاعات مهمی از این فرقه رو، به صورت رمان و داستان در اختیارمون گذاشته؛ نویسنده، قلم خوبی داره و به خوبی یهسری مطلب سیاسی رو، به صورتی جذاب به نمایش گذاشته. • با
فوق العاده داستان پردازی جذاب و منطقی و آموزنده. خیلی نکات مهمی داخل کتاب مطرح شده. راجب نویسندش که خوندم ایشون خیلی راجب بهاییت اطلاعات دارن. ولی نکته قابل توجه اینکه برای کسایی که روحیه خیلی لطیف دارن چندان توصیه نمیشه.
سلام اول از همه باید بگم مهمترین چیزی که شما را مجبور میکنه که این کتاب را بخونید واقعی بودن این کتاب است(هر چند که به قول خود نویسنده بزرگان بهایی کتاب های قبلی نویسنده را به قلم آن ندانسته
این کتاب نفوذ عجیب و ترسناک فرقه ها بین مردم رو نشون میده و این که مردم با ورود به این فرقه ها و گول خوردن چجوری زندگی خودشون رو به تباهی می کشونن، دختری هم که در این داستان
دادن اطلاعات درقالب رمان کار خیلی جذابیه ونویسنده تونسته باقلم روان و داستان پردازی جذابش،به خوبی از پسش بربیاد.من خودم بیشتر ترجیح میدم داستانها و رمانهای آموزنده بخونم تا اکتابهای خشک پژوهشی و مقالات علمی.البته اونها هم درجایگاه خودشون ارزشمندند
کتاب قشنگی بود داستان گیرایی داشت میشد از تجربه داستان استفاده کرد تا دیگه خودمون بعضی از اتفاقات رو تجربه نکنیم ولی در کل کتاب علمی در مورد شناخت بهاییت نبود بلکه داستان شخصی بود که با سادگی در دام
عبرت انگیز ترین کتابی بود ک خوندم خیلی قشنگه درحالی ک داره حقیقت رو به تصویر میکشه... توصیه می کنم حتما مطالعه کنید این کتاب رو
من چاپ شده کتاب رو خوندم...و نکته ی بسیار مهمی که از اینکتاب آموختم این بود که درباره دین اسلام خودم بیشتر اطلاعات بگیرم تا هرگز فریفته فرقه های ضاله رو نخورم ..خانم رئوفی سربلند باشید.
فوق العاده بود
بازهم کتابی فوق العاده زیبا و تاثیر گذار از خانم رئوفی