دانلود و خرید کتاب باخ میثم امیری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب باخ اثر میثم امیری

کتاب باخ

نویسنده:میثم امیری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب باخ

«باخ» دومین رمان میثم امیری، داستانی درباره یک تیم ترور است. یک تیم چهار نفره از دو نسل متفاوت. نسلی که در جنگ بوده و نسلی که تنها از جنگ شنیده است با هم همراه می‌شوند تا عملیات کنند. داستان این عملیات را یکی از اعضای تیم روایت می‌کند. او در زندان گرفتار شده و تصمیم می‌گیرد تا رویدادها را شرح دهد. روزنوشت‌های این فرد داستان «باخ» را پیش می‌برد: «من و روح‌الله رفیق بودیم تا اتفاق‌های سال قهر. فکر می‌کردم اتفاق‌های سال قهر کافی باشد تا من دیگر سراغی از او نگیرم؛ ولی او این‌طور فکر نمی‌کرد. ارتباط‌مان دوباره مهر پارسال برقرار شد؛ از سمت روح‌الله. روزهای اول مهر بود؛ اول صبح. توی خواب و بیداری بودم. اتاقم چنان تاریک می‌شد که شب و روزش معلوم نمی‌شد. این هنر پرده‌ها بود. تنها چیزی که آن روز صبح می‌توانست متوجّهم کند که روز شده، روح‌الله بود؛ زنگش، زنگِ بیداری‌ام شد. عمراً اگر آن صدای نمکی و تنوری را رها می‌کردم. خوشحالی و بیداری‌ام هم‌زمان شد؛ موردی نادر. می‌خواستم با همهٔ اعتراض‌ها و ناامیدی‌ها با یک نفر از داخل نظام خوب باشم و با این زنگ دستم آمد که روح‌الله تنها نخ اتصال من با نظام است، بیش‌تر صدایش. آن صدا فراموش‌شدنی نبود؛ از آهن‌ربای نئودیمیوم هم قوی‌تر. اردوی راهیان نور سال ۸۶، آن صدا در فکّه روی تپّه نمی‌توانست از یاد برود؛ حتی لابه‌لای بادهای صحرایی که نگه‌داشتن چفیه‌ها را برای ما سخت کرده بود، ولی او چفیه نداشت. سال‌ها بود که شلوار مشکی می‌پوشید با پیراهن چهارخانه با رنگ‌های خفته و سرآستین‌های بسته. همیشه سفید بود. پرونده سفید. اخلاق سفید. همه چیز سفید.»
سال‌های بی‌قرار: خاطرات جواد منصوری
محسن کاظمی
خیز خام
محمد مالجو
تکفیری
مهدی دریاب
برنگرد
مجید قنبری
گمشده در غبار
فاطمه استکی
نذر نصرانی
سعید محمدی
زنان عنکبوتی
نرجس شکوریان‌فرد نرجس شکوریان فرد
مثل بیروت بود
زهرا اسعد بلنددوست
قدر مطلق یک توطئه
شاداب عسگری
راﻫﺒﺮدﻫﺎی ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ
محمدمعمار افتخاری
عزرائیل جلد اول
نیما اکبرخانی
اردیبهشت
محمدرضا حدادپور جهرمی
احتناک
تقی شجاعی
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
مغازه خودکشی
ژان تولی
آبنبات هل دار
مهرداد صدقی
رویای نیمه‌شب
مظفر سالاری
آب‌نبات پسته‌ای
مهرداد صدقی
دختری که رهایش کردی
جوجو مویز
پنج قدم فاصله
ریچل لیپینکات
مغازه خودکشی
ژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)
الیف شافاک
بیمار خاموش
الکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
بهار برادران
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
کیمیاگر
پائولو کوئیلو
مردی به نام اوه
فردریک بکمن
جزء از کل
استیو تولتز
سمفونی مردگان
عباس معروفی
آبنبات هل‌دار
مهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادو
جی.کی. رولینگ
سایه باد
کارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین می‌کنم
زهرا بلنددوست

نظرات کاربران

Mahtab
۱۳۹۸/۱۲/۱۹

کتاب جذابی بود. خوش خوان و روان. اکشن. همراه با داستان پردازی خوب. مطالعه اش رو به شدت پیشنهاد می کنم

آسمان
۱۳۹۸/۰۵/۲۸

تعریف این کتاب رو خیلی شنیدم.چرا کتابستان مثل بقیه ناشرا بعضی کتاب هاش رو رایگان نمیکنه؟یا تخفیف زیاد نمیزنه؟

کاربر ۲۹۲۱۱۹
۱۴۰۱/۱۰/۰۶

کتاب جمله بندی درستی ندارد

س.ب.
۱۴۰۲/۰۳/۱۹

کتاب مسخره ای بود شاید من نفهمیدم ولی واقعا متن افتضاحی بود داستان چرت و مزخرف

محمدجواد
۱۳۹۹/۰۹/۲۵

رمان در ابتدا کشش ندارد، با گذشت زمان جذاب‌تر می‌شود و در آخر با افت می‌کند... در کل داستان جالبی دارد در رابطه با بلایی که کشوری چشم آبی بر سرمان آورد.

بُـرهــٰان٘
۱۳۹۹/۰۶/۲۸

داستان پردازی متوسطی داره اما بعضی تیکه‌هاش خوب از آب در اومده مثل شیمی‌دان بودن سعید [اگه اشتباه نکرده باشم؛ خیلی وقت پیش خوندمش]. اگه میخواید برید مسافرت یا تو تعطیلات وقت اضافه دارید کتاب خوبیه برا خوندن، در غیر این

- بیشتر
گل یاس
۱۴۰۰/۱۱/۱۱

این کتاب و هم خودم خوندم و هم مادرم اصلا کتاب جالبی نبود یه گروه که بدون هیچ حساب کتابی میرن آدم هایی که باید به دست قانون و مجازات بشن و ترور میکنن و حتی زمانی که دستگیر میشن

- بیشتر
حجاب افتخارم.
۱۴۰۰/۰۴/۲۹

توصیه نمی کنم. خودم نصفه رها کردم.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۳)
روح‌الله گفت: یعنی توی این مملکت فقط شما بیدارید، بقیه خوابند؟ نمی‌دانم روح‌الله می‌خواست عمو را به حرف بیاورد یا قصد دیگری داشت... عمو توی همان حالت گفت: آن سالی که جنگ شد، فرض ما این بود که همه خوابند. این‌جوری کارها انجام می‌شود، وقتی فرض بگیری همه خوابند.
Aa Sharifi
فکّه اسم عام این منطقه است. این‌جایی که من ایستاده‌ام اسم دیگری دارد. بلدچی این اسم را به بچه‌های اطلاعات عملیات گفته بود. این‌جا اسمش قبورالابطال بود، یعنی مقتل دلیران...
شهید مریم فرهانیان
یاد مانور افتادم. روح‌الله با بچه‌های بسیج رفته بود مانور. کلاشینکف دستش بود با فشنگ واقعی. روحانی از سازمان آمد. جی‌ال‌ایکس ترمز زد. توی بیابان قم بود. یکی از سربازها آمد در جی‌ال‌ایکس را باز کرد. روحانی بسیج پیاده شد. روح‌الله رفت جلو. گلنگدن را کشید. به روحانی بسیج گفت: برو تو جی‌ال‌ایکس. رفت توی جی‌ال‌ایکس. گفت: حالا پیاده شو. روحانی پیاده شد. روح‌الله خشاب را درآورد. اسلحه را تحویل داد. گفت: انقلاب کردیم که دیگر کسی برای کسی در باز نکند.
rez1.314
روح‌الله گفت: از خودم بدم می‌آید. سعید گفت: اتفاقاً خوشت می‌آید که این جمله را می‌گویی.
Mahtab
این قاعده‌اش است. هر کس می‌رود سراغش فکر می‌کند دیر آمده. نگران نباش. هزاران سال می‌گذرد. همه توی دیریم الان.
Mahtab
پول دارم به اندازه. دردسر بیشتر نمی‌خواهم. جهان هم بیشتر از این صنعتی نشود بهتر است.
Mahtab
حکومت به اسم حزب‌اللهی‌ها تشکیل شده، پس آن‌هایی که ادّعا می‌کنند این‌جوری‌اند باید از همهٔ ساده‌تر زندگی کنند. ساده یعنی مصرف پایین و در سطح مردم سطح پایین.
کاربر ۲۹۲۱۱۹
گفته بود: «صدای آوینی بوی آشتی می‌دهد.»
• Khavari •
شهدا هم خال‌باز بودند. نبودند که دست‌چین نمی‌شدند.
Mahtab
ولی شبش همه چیز به هم ریخت؛ یعنی عموابراهیم برنامه را به هم ریخت و به هم ریختگی تا امروز هم ادامه داشته است و خدا می‌داند کی درست شود.
Mahtab

حجم

۱۶۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۱۶۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان