کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب
معرفی کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب
کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب نوشته ریچارد لینکلیتر و کیم کریزان است که با ترجمه آراز بارسقیان منتشر شده است. فیلمنامه میتواند به شکل خام ارائه شود ولی آنوقت شما واقعاً با یک «فیلمنامه» طرف هستید. و همیشه باید فکر کنید کتابی که در اختیار دارید، یک «فیلمنامه» است، نه یک نوشته با کیفیتهای تصویری و ادبی. خیال میکنید خمیر مایه اصلی یک فیلم سینمایی در اختیارتان است و ممکن است ارتباط شما را با آن خدشهدار کند. چرا وقتی رمانی میخوانیم بارها تصاویر را در ذهن میسازیم و خراب میکنیم؟ اما نمیشود فیلمنامه را بهدلیل هجوم تصاویر از پیش دیدهشده از نو ساخت و خراب کرد؟ در صورتیکه فیلمنامه بهدلیل استفاده مستقیم از تصویر ما را به تخیلمان بسیار نزدیکتر کرده است. این کتاب شامل دو فیلمنامه مشهور پیش از طلوع و پیش از غروب است.
خواندن کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فیلمنامه و سینما پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پیش از طلوع و پیش از غروب
سلین: آره. یه پیرمرد قدکوتاهی با ما صحبت کرد. اون نگهبان اینجا بود. تقریباً همهٔ کسایی که اینجا دفن شدن از رودخونهٔ دانوب گرفته شدن.
جسی: چند سال قدمت داره؟
سلین: فکر کنم مال اوایل قرن باشه. بهش میگن قبرستان گمنام، چون معمولاً کسی نمیدونه آدمایی که مردن کی هستن. شاید فقط اسم اولشون رو بدونن.
جسی: چرا این همه جسد تو دانوب پیدا میشه؟
سلین: فکر میکنم یهسریشون وقتی سوار قایق هستن، دچار حادثه میشن، ولی اکثرشون آدمایی هستن که برای خودکشی میپرن تو رودخونه. (درنگ) من همیشه از اینکه آدمای بینام تو دنیا زیادن خوشم میآد، اونا همهشون تو دنیا گم شدن. وقتی جوونتر بودم فکر میکردم اگه خونوادهت و دوستات ندونن که مُردی، انگار نمردی. آدما میتونن هم برات کارای خوب بکنن، هم کارای بد.
سلین جلوی یکی از قبرها میایستد.
سلین: اوه، ایناهاش. اینو خیلی خوب یادم مونده. وقتی مُرد، سیزده سالش بود. برام یه معنی خاصی داره، چون وقتی اولین بار اومدم اینجا، منم سیزده سالم بود. حالا من ده سال بزرگتر شدم و اون هنوز... فکر کنم سیزده سالش باشه.
حجم
۱۲۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۲۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
عالیییییییه
فیلم پیش از طلوع رو کمابیش همه دیدن یا حداقل در موردش شنیدن...اما خب من هماره بطرز عجیبی از دیدنش سر بازمیزدم.انگار میترسیدم تصورم از داستانی که روزی تکه ای از فیلمنامه و نقدش رو خونده بودم، خراب بشه.... و خب
من فیلم اینو دیدم کتابشو نخوندم ولی واقعا قشنگ بود
خیلی ترجمه خوبی نبود. حذف شده هم زیاد داشت. اگه کسی انگلیسی فیلم را بفهمه، فکر کنم بیشتر حال کنه تا با این ترجمه. به نظر من اینو نخونید...
کتاب را کامل خواندم. یک کلام اصلا خوشم نیومد. کتاب هایی که تم منفی دارند و به اصطلاح "هپی اند" نیستند رو دوست ندارم. در یک جمله کتاب حالم رو خوب نکرد. ما کتاب میخونیم که حالمون بهتر بشه نه
وقتی فیلم پیش از طلوع رو دیدم ، من هم همراه جسی و سلین غرق رویای یک روزه اونا شدم ، همراه با تمام لحظه ها ... و حالا خوندن کتابش باز هم اون حس رو برام زنده کرد ...