تا ۸۰٪ تخفیف خرید اشتراک ۴۶هزار کتاب | با هم برای کتابخانه‌ها در ۱۰سالگی طاقچه

کتاب وفای زن‌ و داستان های دیگر

نویسنده:ویلیام سامرست موام

مترجم:محسن فارسی ، میمنت دانا

انتشارات:انتشارات جامی

دسته‌بندی:

امتیاز:

۳.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

۳٫۳

(۶)

خواندن نظرات

معرفی کتاب وفای زن‌ و داستان های دیگر

ویلیام سامرست موآم (۱۹۶۵-۱۸۷۴)، نویسنده انگلیسی است.

این کتاب دربردارنده ۱۱ داستان کوتاه از این نویسنده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

« من همیشه پلاژ زیبا و کوچک السوم را که در جنوب انگلستان و در اطراف بریتون واقع شده است دوست داشته‌ام. سکوت و آرامشی که در آن حکم فرماست جلوه‌ای باشکوه بدان می‌بخشد. ده سال است که غالبا به آنجا می‌روم. من هنوز نمی‌دانم که تا به حال السوم شهرت و موقعیتی داشته است یا خیر؟ هنگامی که آن حادثه اتفاق افتاد شهری بود که ساکنین آن را از زنان مسن، دختران پیر، زنان بیوه، افسران بازنشسته و کارمندان قدیمی مستعمرات تشکیل می‌دادند. اما من تا به حال السوم را در چنین فصلی ندیده بودم، زیرا همیشه زمستان به آنجا می‌رفتم. تقریبا دوسال بعد از جنگ بود. یکی از روزهای سرد نوامبر، به زکام سختی مبتلا شدم و برای استراحت به السوم رفتم».

دهانم قشنگ و چشمانم سبز (مجموعه داستان)

جی. دی. سلینجر

ماه عسل آفتابی: مجموعه داستان

فرانتس کافکا

تهدید

ارنست همینگوی

و شام بود و صبح بود: مجموعه داستان

هاینریش بل

چند داستان کوتاه همراه با تحلیل (۴)

شادمان شکروی

مرد اول

آلبر کامو

بلوم فلد: مجردی میان‌سال

فرانتس کافکا

سه سال

آنتوان چخوف

همه‌ی همسران اجنه‌ی شیخ‌محمود

لطیف هلمت

گزارش برودی

خورخه ‌لوئیس بورخس

دختری که می‌شناسم (مجموعه داستان)

الینکای عزیز و چند داستان‌ دیگر

نظرات کاربران

مشاهده همه (۴)

مهتاب

۱۳۹۵/۰۷/۰۹

سلام اگه میشه رمان لبه ی تیغ از سامرست موام رو بذارید. بهترین اثرشه!

مهدی

۱۳۹۵/۰۷/۲۴

سلام لطفا رمان لبه تیغ رو هم بگذارید ممنونم

Sara

۱۳۹۸/۰۶/۲۵

ای کاش پولی نبود و با اینترنت باز میشد😊

کتاب 1984

۱۳۹۹/۰۲/۱۸

کتاب لبه تیغ از این نویسنده رو بیارید 🙏

بریده‌هایی از کتاب

مشاهده همه (۱۸)

فرقی ندارد، به خصوص امروز که ديگر همه دنيا باسواد شده‌‌اند و هر بلايی هم که به سر دنيا می‌‌آيد همين باسوادها می‌‌آورند و به عبارت ديگر افتضاح سواد و فرهنگ هم در آمده است،

گیسو

در طول زمان انسان به عيوب رفقايش عادت می‌‌کند و همان طور که در مقابل عيوب جسمانی شخصی سر تسليم فرود می‌‌آورد از عيوب رفقايش نيز به خاطر محبت و علاقه صرف نظر می‌‌نمايد.

پویا پانا

آه... چه می‌‌شد اگر می‌‌توانستيم اين همه تشريفات زايد را از جريان زندگانی خارج کنيم تا مگر صميميت‌‌ها و محبت‌‌های واقعی از پس پرده تيره تشريفات بيرون آيند و حقيقت نسبت به ذوق و ادراک ما آشکار و روشن گردد.

پویا پانا

اصولاً لذت زندگی در گردش و سفر است...

پویا پانا

تو مثل من با اخلاق مردها آشنا نيستی، اينها خيلی ضعيف هستند و به آسانی می‌‌توان افسار به گردنشان انداخت.. و چنانچه ما از حماقت‌‌های ايشان اغماض نکنيم نظم زندگی به هم می‌‌خورد

پویا پانا

موقعی که در اتاقم وسط نوشته‌‌ها و کتاب‌‌هايی که تهيه کرده‌‌ام می‌‌نشينم خود را بالاتر از هر کاردينال يا پاپی می‌‌دانم.

پویا پانا

می‌‌گفت تحمل شنيدن تبريک‌‌های مردم و حرف‌‌هايی از اين قبيل را درباره اين نامزدی ندارد.

پویا پانا

مکالمه پس از مدت کوتاهی حوصله‌‌ام را سر می‌‌برد و بازی خسته‌‌ام می‌‌کند و افکارم نيز که می‌‌گويند سرچشمه مغز شکست‌‌ناپذير يک مرد حساس است تدريجاً به خشکی و بی حاصلی می‌‌گرايد، آن وقت است که چون ترياکی که بی‌‌اختيار به سمت وافور خود کشانيده می‌‌شود من به جانب کتابهايم کشيده می‌‌شوم. مطالعه مانند داروی شفا بخشی است که بی وجود آن نمی‌‌توانم زندگی کنم. در مسافرت‌‌های طولانی هميشه کيف بزرگی پر از کتاب همراه خود می‌‌برم و رنج سنگينی آن را به خاطر سرگرمی سودمند و تجربيات فراوانی که از آن آموخته‌‌ام تحمل می‌‌کنم.

پویا پانا

عيبی که مردان دارند اين است که هيچ گاه در مقابل زنان قادر به خودداری احساسات و عواطف قلبی خود نيستند. آنها توانايی خودداری و جلوگيری نداشته و راز درون احساسات قلبی خود را در اولين فرصت ابراز می‌‌کنند و اين عدم خودداری به حدی است که به کسان بسياری بدون شناسايی کامل راز دل می‌‌سپارند و به رازداری او توجهی نمی‌‌نمايند.

پویا پانا

آيا می‌‌توان مردی را که بيست سال است با الکل اعتياد دارد سرزنش نمود؟ مسلماً خير.

پویا پانا

وقتی مردی ازدواج می‌‌کند، زنش دير يا زود او را از دوستان قديمی دور و جدا می‌‌ساز

پویا پانا

اوه، اين بشر چه زود فريب ظواهر را می‌‌خورد، آنگاه روی همين ظواهر قضاوت می‌‌کند!

پویا پانا

چه می‌‌شود کرد که انسان هميشه محکوم آداب و رسوم اجتماع می‌‌شود و اختيار کاملاًً از دستش می‌‌رود!

پویا پانا

من تا چيزی را به چشم نبينم نمی‌‌توانم آن را تعريف کنم يا از آن عيب جويی و انتقاد نمايم.

پویا پانا

مردها اصولاً قدر پول را نمی‌‌دانند. وقتی که چيزی به دستشان می‌‌افتد آن را برای حماقت‌‌های خود خرج می‌‌کنند.

پویا پانا

همچنان که عادت عشق را از بين می‌‌برد از پيدايش آن هم جلوگيری می‌‌کند، نمی‌‌توانم تصور کنم وقتی که دو نفر همديگر را همه عمرشان می‌‌شناخته‌‌اند و با يکديگر در يک محيط و خيلی نزديک به هم زندگی می‌‌کرده‌‌اند چگونه و به چه علت اين جرقه ناگهانی که به عشق ختم می‌‌شود در آنها به وجود می‌‌آيد. در صورتی که احتمالا آنها با علاقه و دلبستگی متقابل به يکديگر می‌‌پيوندند، حال آنکه فکر می‌‌کنم مخالف‌‌ترين کلمه در مقابل عشق، کلمه دلبستگی است.

پویا پانا

از خوشی‌‌ها و لذات دنيا بيش از همه از مطالعه کتاب لذت می‌‌برم.

پویا پانا

عجب اينجاست که مردم تصور می‌‌کنند که در شرق هر کس می‌‌تواند مطابق ميل و سليقه خود زندگی کند... چه اشتباهی! در خاور حتی در کوچکترين ايالات نيز بدگويی و سخن چينی و افترا رواج کامل دارد.

پویا پانا

حجم

۳۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۲ صفحه

حجم

۳۲۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۸۲ صفحه

قیمت:

۴۹,۰۰۰

تومان