کتاب درد شیرین
معرفی کتاب درد شیرین
کتاب درد شیرین، داستانی از بهاره حسنی نویسندهی معاصر است. درد شیرین روایتی از فاصلهها، دوری و دلتنگی است که در پس این فاصلهها شکل میگیرد. درد شیرین از سنتهایی میگوید که سالها سد راه عشق بودهاند.
دربارهی کتاب درد شیرین
داستان درد شیرین دربارهی دختر جوانی است که به محض شنیدن خبر فوت خواهرش باید به روستایی دور برود. او و خواهرش از هم دور بودند و رابطهایی با هم نداشتند. دختر جوان برای برگرداندن جنازه خواهرش به روستایی که چند سال آخر اقامتش را در آنجا گذرانده، میرود. ولی در روستا با موقعیتی خاص و آدمهایی متفاوت آشنا میشود. او با عشقی متفاوت روبهرو میشود و وجههایی از زوایای پنهان زندگی خواهرش را میفهمد. همین موضوع است که دید او را به زندگی و آدمهای اطرافش تغییر میدهد.
بهاره حسنی با عنوانی که هوشمندانه برای کتابش انتخاب کرده است، بازی کلامی جالبی را آغاز میکند. درد شیرین، درد دوری و دلتنگی است. اما آیا او صرفا میخواسته به همین موضوع اشاره کند؟
کتاب درد شیرین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهی کتاب درد شیرین برای دوستداران رمانهای نویسندگان ایرانی، کاری لذتبخش است.
بخشی از کتاب درد شیرین
آهی کشیدم و با بیچارگی گفتم:
- باید برم روستای بهشت!
نفسش را با ناراحتی بیرون داد:
- واسه چی؟
نگاهش کردم. کوله پشــتی را برداشتم و کف اتاق انداختم. اما لحظهای بعد، خم شدم و دوباره آن را برداشتم و در دستم نگه داشتم. با تعجب بهحرکات تکراری من نگاه کرد.
- خواهرم فوت شده...
خودم هم متوجه شدم که صدایم تا چه اندازه لرزان بود. اما باز هم دست نکشــیدم. کنار کشو زانو زدم و لباس از کشو بیرون کشیدم. میخواستم قبل از آن که جیغ بکشم، فکرم را منحرف کنم.
همــانجا کنار در، مثل خمیر وا رفت و نشســت. بیشــتر شــوکه بود، تا ناراحت. در ذهنم شــروع بــه برنامهریزی کردم. چــه کار باید بکنم، کجا باید بروم، چه وسایلی باید همراه ببرم، با چه وسیلهای بروم و... اما مغزم جواب نمیداد! بیهوده بود. ذهنم خمود و منجمد شده بود!
- حالا کی راه میفتی؟
برخاست. نگاهش موشکافانه مرا برانداز میکرد.
- هر چه سریعتر بهتر. ماهیم رو با خودت ببر. نمیدونم کی برمیگردم. این وقت سال اون جا برف گیره، ممکنه گیر بیفتم.
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب من رو یاد رمانهای قبل و اول انقلاب میندازه، رمانهایی که از دست فروشا وقتی نوجون بودم میخریدم و میخوندم، چون ۱۵ سال پیش بیشتر رمانهای خارجی میخوندیم و رمان ایرانی هم خیلی کم بود، من هم از
هدف نویسنده از نوشتنش رو نفهمیدم مدام به طرف میگن خواهر شیرین!!! مگه طرف خودش نام و نشون نداره! واقعا حیف هزینه ای که برای خرید این کتاب کردم
من رمان ناگفته ها و جان و شوکران خانم بهاره حسنی رو قبلا خوندم و خیلی از قلمشون خوشم اومد بخاطر همین هم توقعم از این رمان خیلی زیاد بود. ولی خب این رمان اصلا کشش و جذابیت اون دوتا
دوتا داستان در یک کتاب که واقعا زیبا نوشته شده...با هرکلمه ی که خونده میشه عمق درد شیرین رو میشه حس کرد،چقدر خوب که بفهمیم خیلی زود دیر میشه،چرا باید از هم کینه به دل بگیریم...من طرفدار قلم خانوم حسنی
این کتاب به نسبت سایر کتابهایی که از خانم حسنی خوندم بسیار ضعیف تر بود. داستان در ابتدا خوب پیش رفت ولی درانتها به سرعت سرهم بندی شد. اتفاق ها به سرعت می افتاد مخصوصا موضوع علاقه بین طرفین داستان! امیدوارم
در مقایسه با کتاب های دیگری که از خانم حسنی خونده بودم متن جذاب و گیرا نداشت و اینکه داستان قابل حدس بود اما کتاب های دیگه ایشون داستان پردازی بهتر و پایان غیرقابل حدس داشت و ازخوندشون بیشتر لذت
بهاره حسنی خیلی با احساس می نویسه و این خیلی عالیست.ببینید چقدر شاهکاره این دختر که شما را عاشق کسی مثل همایون میکنه و اینکه حتی در داستان اسم شخصیت خانم معلم را نمیدونی ولی عاشقشی !باز هم این عالیست.فکر
با اینکه کارهای این نویسنده رو دوست دارم. ولی دردشیرین یه داستان آروم وساده بود.
مثل همیشه خانومحسنی گل کاشتن..یکی از نویسنده هایی که کاراشونو به هرکی توصیه کردمخوشش اومده..شخصیت مرد داستان با اینکه چشاش رنگی نبود و سیکس پک نداشت😅 ولی به خاطر برخود های حمایتگرانه و منطقیش منم عاشقش شدم..با آرزوی موفقیت روز
حال و هوای داستان و سادگی و آرامشش رو دوست داشتم