
کتاب حنجره زخمی جویبار
معرفی کتاب حنجره زخمی جویبار
حنجرهی زخمی جویبار کتابی پژوهشی و تحلیلی درباره شعر سهراب سپهری است که تقی پورنامداریان آن را نوشته است. این اثر بهصورت مفصل به زندگی، شعر و نقاشی سپهری میپردازد و با رویکردی تحلیلی، سیر تحول فکری و هنری او را بررسی میکند. کتاب در سه فصل اصلی تنظیم شده: شرح احوال، شعر و نقاشی؛ سیری در زمینه معنایی هشت کتاب؛ و صورت، سبک و زبان. انتشارات سخن این کتاب را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حنجره زخمی جویبار
حنجرهی زخمی جویبار اثری پژوهشی است که به بررسی شعر و جهانبینی سهراب سپهری میپردازد. تقی پورنامداریان در این کتاب، با تکیهبر منابع دستاول، زندگی، آثار و تحولات فکری سپهری را از کودکی تا پایان عمر دنبال کرده است. ساختار کتاب بر پایه سه محور اصلی بنا شده: ابتدا زندگی و زمینههای تأثیرگذار بر شخصیت و شعر سپهری، سپس تحلیل معنایی و دورهبندی آثار شعری او، و در نهایت بررسی سبک، زبان و ویژگیهای بلاغی شعرش. نویسنده با روایتی مستند و تحلیلی، سپهری را نهتنها بهعنوان شاعر، بلکه بهعنوان نقاش و اندیشمند معرفی کرده و ارتباط میان شعر و نقاشی او را نیز بررسی کرده است. در بخشهایی از کتاب، به تأثیر عرفان شرق و ایران بر سپهری، و همچنین جایگاه او در میان شاعران معاصر پرداخته شده است. این کتاب با نگاهی تطبیقی و انتقادی، جایگاه سپهری را در شعر معاصر فارسی روشن میکند و به پرسشهایی درباره تفاوت نگاه او با دیگر شاعران همدورهاش پاسخ میدهد.
خلاصه کتاب حنجره زخمی جویبار
حنجرهی زخمی جویبار با روایتی تحلیلی، زندگی و شعر سهراب سپهری را در بستر تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران قرن چهاردهم بررسی میکند. نویسنده ابتدا به کودکی سپهری در کاشان و تأثیر محیط طبیعی و خانوادگی بر شکلگیری نگاه شاعرانهاش میپردازد. سپهری از همان ابتدا با طبیعت و سادگی زندگی روستایی خو میگیرد و این تجربهها در شعرهایش بازتاب مییابد. ورود او به تهران و مواجهه با زندگی شهری، آغازگر دورهای از دلتنگی و جدایی از طبیعت است که در نخستین مجموعههای شعریاش، بهویژه مرگ رنگ، نمود پیدا میکند. در ادامه، کتاب به سیر تحول معنایی و سبکی شعر سپهری میپردازد. نویسنده با تقسیم آثار سپهری به چهار دوره، نشان میدهد که چگونه شاعر از فضای تیره و اندوهگین مرگ رنگ به سوی تجربههای عرفانی و بازگشت به طبیعت در حجم سبز حرکت میکند. سپهری در این مسیر، از عرفان شرق و ایران تأثیر میپذیرد و نگاهش به جهان، انسان و طبیعت دگرگون میشود. او در شعرهایش، فاصله میان انسان و طبیعت را نقد میکند و به وحدت هستی و همدلی با همه موجودات میرسد. کتاب همچنین به رابطه شعر و نقاشی در آثار سپهری میپردازد و نشان میدهد که چگونه نگاه تصویری و شهودی شاعر، در هر دو عرصه حضور دارد. نویسنده با تحلیل نمونههایی از شعر و نقاشی سپهری، به ویژگیهای زبانی، بلاغی و سبک شخصی او اشاره میکند. در بخشهایی از کتاب، به تأثیرپذیری سپهری از شاعران سبک هندی و عرفای ایرانی نیز پرداخته شده است. در نهایت، کتاب با بررسی جایگاه سپهری در شعر معاصر فارسی و واکنش منتقدان و همدورهایهایش، تصویری جامع از زندگی، اندیشه و هنر او ارائه میدهد.
چرا باید کتاب حنجره زخمی جویبار را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تحلیلی و مستند، به لایههای کمتر دیدهشده شعر سهراب سپهری میپردازد و سیر تحول فکری و هنری او را با جزئیات و مثالهای متنوع بررسی میکند. خواننده با مطالعه این اثر، نهتنها با زندگی و آثار سپهری آشنا میشود، بلکه با زمینههای فلسفی، عرفانی و هنری شعر او نیز مواجه میشود. ارتباط میان شعر و نقاشی، تأثیر عرفان شرق و ایران، و جایگاه سپهری در میان شاعران معاصر، از جمله موضوعاتی است که کتاب به آنها پرداخته است. این اثر برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر شعر سپهری و جایگاه او در ادبیات معاصر هستند، منبعی غنی و قابلاعتماد بهشمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان شعر معاصر فارسی، پژوهشگران ادبیات، دانشجویان رشتههای ادبیات و هنر، و کسانی که دغدغه شناخت سهراب سپهری و جهانبینی او را دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به پیوند شعر و نقاشی یا تأثیر عرفان در ادبیات علاقهمندند، این کتاب مناسب است.
بخشی از کتاب حنجره زخمی جویبار
آنچه باعث شد دربارۀ شعر سپهری کتابی بنویسم، در درجه اول کتاب حجم سبز بود. این کتاب را در روزگاری که هر یکی دو هفته یک بار از روستایی در ملایر که در آن معلم بودم - به تهران میآمدم تا در بعضی کلاسهای دانشگاه تهران شرکت کنم - خریدم: شامگاهی که باران نمنمکی میآمد از یکی از دکههای روزنامهفروشی جلوی دانشگاه تهران. خریدن این کتاب نه به خاطر اسم سهراب سپهری بود - که آن وقت چندان شهرتی نداشت - و نه به خاطر آشناییم با شعر او بود. جلد خاکستری کتاب و عنوان کتاب که با رنگ سبز براق در گوشۀ پایین سمت چپ کتاب با حروف درشت نوشته شده بود، بیابان برهوتی را میمانست که در گوشهای از آن واحهای سبز تو را به امید و استراحت میخواند. در گرفتاریهای آن روز همین جلد کتاب بود که وسوسهام کرد کتاب را بردارم و در سر و صدای چراغطوری بازش کنم. نخستین شعر بر صفحهای سفید و تقریباً کمی متخلخل، با دو سطر زیر از پایین صفحه شروع شده بود: شب سرشاری بود رود از پای صنوبرها تا فراترها میرفت من آن روزها در نتیجه خواندن شعرهای نیما، شاملو، اخوان و چند نفر دیگر انتظار داشتم با سطرهایی مبهم برخورد کنم که چهرۀ خشن و فهم غیرقطعی آن تأملی از سر دلخوری طلب میکرد. جای دیگری از کتاب را باز کردم: صدای آب میآید مگر در نهر تنهایی چه میشویند؟ لباس لحظهها پاک است. همین کافی بود که کتاب را بخرم. احساس آرامشی توأم با شگفتی میکردم. این شعرها مثل هیچکدام از شعرهای آن روزها نبود. تا به مسافرخانۀ کوچۀ عربها برسم یک بار همه شعرها را از نظر گذرانده بودم.
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۲٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه