دانلود و خرید کتاب ساکن خانه‌ی دیگران محمدرضا زمانی
تصویر جلد کتاب ساکن خانه‌ی دیگران

کتاب ساکن خانه‌ی دیگران

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ساکن خانه‌ی دیگران

«ساکن خانه دیگران» مجموعه داستان جالبی از محمدرضا زمانی است. این مجموعه که اولین اثر این نویسنده جوان است، ۱۱ داستان کوتاه درباره زندگی دارد. داستان‌ها درباره چیزهای ساده زندگی هستند و خانه عنصر مشترک همه آنها است. خانه‌هایی که اول معمولی‌اند اما بعد شگفت‌انگیز می‌شوند. نویسنده به گفته خودش برای نوشتن داستان‌ها، ساعت‌ها اعمال و رفتار آدم‌ها را تماشا کرده و آنها را تبدیل به داستان کرده است. البته ناگفته نماند که داستان‌های زمانی اصلا معمولی نیستند و کسانی که طالب داستان‌های ساده و معمولی‌اند از این کتاب لذتی نمی‌برند؛ کتاب زمانی پر از توصیفات عجیب و غریب و پر از هنر آشنایی‌زدایی او است. او به جاهایی نگاه می‌کند که دیگران نگاه نکرده‌اند و همین کارش داستان‌های او را شگفت‌انگیز کرده‌ است، او کمندی از کلمات به گردن خواننده می‌اندازد و او را جلو می‌برد؛ خیلی آهسته و با احتیاط. زمانی در آثارش پرسش‌‌هایی را هم مطرح می‌کند، درباره دوستی‌‌ها، رابطه‌‌ها، حیوانات که در نهایت باعث می‌شود این کتاب، اثری ماندگار شود. حفره مشترک: «من یک خانهٔ معمولی دارم با یک سوراخ توی سقف آن. از روی این مبلی که نشسته‌ام می‌توانم بیش‌تر آشپزخانهٔ همسایه را ببینم. توستر سفید و کوچکشان صدا می‌کند و نان‌ها را پس می‌دهد. زن همسایهٔ طبقه بالایی روسری‌اش را مرتب می‌کند و از روی سوراخ بالای سرم می‌پرد آن طرف که برشان دارد. قرار گذاشته‌ایم هر بار سلام نکنیم. من هر روز حداقل چند بار از زیر این سوراخ رد می‌شوم و آن‌ها هم چند بار از رویش می‌پرند، می‌روند توی آشپزخانه و چیزی برمی‌دارند. زن یک مانتو و شلوار خاکستری ساده دارد، روسری‌اش پر از خال‌های مشکی است و دوخت لبهٔ جیب سمت چپش کمی باز شده است. بیش‌تر وقت‌ها که جست می‌زند آن طرف همین لباس تنش است. معمولاً جفت پا می‌پرد و آن یک ثانیه‌ای که توی هواست به این فکر می‌کنم که چرا یک تخته نمی‌گذارد روی سوراخ؟»
Elnaz_Atefeh
۱۳۹۹/۰۱/۰۸

با خواندن هر داستان از این کتاب می توان در دنیای متفاوت آن داستان زندگی کرد.

بعضی رابطه‌ها هم مثل «وسط بودن در صف نانوایی» است. آدم فکر می‌کند چون چند دقیقه ایستاده است باید حتماً برسد آن جلو و نانش را بگیرد. نه آن‌قدر سر صف است که بگیرد و نه آن‌قدر ته که راحت بزند بیرون. با خودش می‌گوید من که پنج دقیقه ایستاده‌ام و هی کش می‌دهد. نه این نان برای اوست، نه این صف و هیچ‌کس نیست به آدم بگوید، نترسید، آرام بزنید بیرون. جایی دیگر چیزی را، کسی را، زندگی‌ای را دوست خواهید داشت.
BookishFateme
سه بار بگو ای خیال برو، اگر نرفت تو برو. مولانا
az_kh
حتی اگر تمام زندگی‌ات را وسط یکی از صف‌های شهر گذرانده باشی، باز وقت کم می‌آوری و تقصیر شهر نیست و ما هر چه آرزو داشتیم ریختیم روی دلش و داد زدیم تا جوانه بزند. گفتیم برآورده کن، برآورده کن.
nill

حجم

۷۲٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۱۶ صفحه

حجم

۷۲٫۲ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۱۶ صفحه

قیمت:
۵۸,۰۰۰
تومان