کتاب رقص ماهیها و دو مونولوگ دیگر
معرفی کتاب رقص ماهیها و دو مونولوگ دیگر
رقص ماهیها و دو مونولوگ دیگر نمایشنامهای از منوچهر اکبرلو است. مونولوگها مناسب با فضای اجتماعی ایران و ویژهی اجراهای تک نفره هستند. این تکگوییها برای نشان دادن عمق درام و تنهایی و مستصال بودن شخصیتها طراحی شدهاند.
خلاصه کتاب رقص ماهیها و دو مونولوگ دیگر
در ابتدای کتاب پیشسخنی دربارهی تکسخنی آورده شده. منوچهر اکبرلو در این بخش توضیحاتی دربارهی پیش سخنی میدهد. او عقیده دارد در متن دراماتیک ریسک بزرگی است که فقط یک نفر حرف بزند. او نمونههایی از این تکسخنی در ادبیات ایران و جهان را هم در این بخش میآورد. این تکسخنیها از چهرهای ادبی بزرگ مانند فروغ فرخزاد و سیلویا پلات هستند. اکبرلو انتظار دارد تک سخنی را نهتنها برای اجرا در سالنهای کوچک بلکه در شأن هرگونه تماشاخانهای قدر بدانیم.
رقص ماهیها و دو مونولوگ دیگر شامل سه تکگویی است. این تکگوییها به ترتیب همنوازی ساسها، آواز گرگها و رقص ماهیها نام دارند. هر سهی این تکگوییها دربارهی آدمهایی است که به چشم نمیآیند. آدمهایی که شاید نپذیریم هنوز هستند.
درباره منوچهر اکبرلو
منوچهر اکبرلو متولد ۱۳۴۱ در تهران است. نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر ایرانی است.اکبرلو دارای مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی و کارشناسی ارشد پژوهشهای هنری با گرایش تئاتر و سینما بوده. اکنون او به عنوان مدرس دانشگاه، روزنامهنگار، منتقد، پژوهشگر، مترجم، نویسنده، ویراستار اشتغال دارد. اکبرلو نویسندگی و کارگردانی بخشی از برنامههای رادیو و تلویزیون را نیز بر عهده داشته.
جملاتی از کتاب رقص ماهیها و دو مونولوگ دیگر
خونهمون ساس داره از دیواره میره بالا نمیتونه خودشو نگه داره میافته روی تن ما، خونمونو میمکه. یه دفعه همه اثاث مثاثامونو ریختیم بیرون. یه عالمه دوا خریدیم زدیم همهجا. به رختخوابا... زیر زیلو... سوراخ سنبهها... ولی ساسها بیشتر شدن که کمتر نشدن... ساس بود... ببین چه جوری باد کرد! قرمز شد.
حجم
۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۲۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
نظرات کاربران
سه مونولوگ که به زندگی سه شخصیت از قشر فرودست جامعه می پردازه. افرادی که گویا در گذشته غرق شدند و امیدی به بهبود آینده براشون قابل تصور نیست. نویسنده سعی کرده با نگاهی به این افراد کمتر دیده نشده
همنوازی ساس ها رو خوندم، طنز قشنگ و تلخی داشت و آخرش اشکمو در آورد. مرسی