معرفی کتاب خرده نمایشنامه ها ۲
کتاب خرده نمایشنامه ها ۲ نوشتهٔ آلان آیکبورن، دیوید کمپتون، دیوید کریگان، دونالد هوارث و ترجمهٔ زهره زرگر است. نشر آواژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی ۴ نمایشنامهٔ کوتاه است.
درباره کتاب خرده نمایشنامه ها ۲
کتاب خرده نمایشنامه ها ۲ یک مجموعه نمایشنامه است که بهترتیب نمایشنامههای کوتاهِ «جای درست» (نوشتهٔ دیوید کمپتون)، «آرتور» (نوشتهٔ دیوید کریگان)، «توهمات باورنکردنی ارنی» (نوشتهٔ آلن ایکبورن) و «نمایشنامهٔ مدرسه» (نوشتهٔ دونالد هوارث) را در بر گرفته است. مترجم در ابتدای کتاب در بخشی تحتعنوان «معرفی» این ۴ نمایشنامهٔ کوتاه را همراه با نویسندگانشان معرفی کرده است.
در نمایشنامهٔ «جای درست» با شخصیت «آدام» همراه میشویم که بسیار سرسخت و هدفمند است. او میداند چه میخواهد و برای رسیدن به آن سرسختانه تلاش میکند. نمایشنامهٔ «آرتور» در واقع حماسهٔ «آرتور پارسونز» است؛ کسی که با شرایط موجود و گذر از بلوغ و ورود به عرصهٔ مردانگی، مبارزه میکند. نمایشنامهٔ «توهمات باورنکردنی ارنی» یک کمدی بر اساس قدرتهای خارقالعادهٔ «ارنی فریزر» است؛ یک خیالپرداز متفاوت که مانند تمام بچهمدرسهایها دارای خلاقیت و قدرت تخیل زنده است، اما با این تفاوت که رفتارهای تخیلی «ارنی»، دنیای واقعیت را به هم میریزد و سرانجام «نمایشنامهٔ مدرسه» لحظات تهدیدآمیزی را نشان میدهد؛ مانند وقتی که اعداد در برابر فردگرایی ۶ قرار میگیرند. این نمایشنامه فرصت خوبی برای بداههپردازی است.
خواندن کتاب خرده نمایشنامه ها ۲ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی جهان و قالب نمایشنامهٔ کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خرده نمایشنامه ها ۲
«صحنه: در یک طرف صحنه اتاق انتظار دکتر است. بیماران فلک زده به ترتیب نشستهاند. آنها سرفه میکنند، عطسه میکنند، نفس نفس میزنند و ناله میکنند. در میان آنها آقا و خانوم فِرِیزر و پسرشان ارنی نشستهاند.
ارنی: (رو به تماشاگران، بعد از چند لحظه) اگه یه وقت احساس کردین مریضین، میرید تو اتاق انتظار هیجانانگیز دکتر میشینین. اگرم مریض نباشید وقتی از اینجا برید بیرون مریض میشید.
مردی وارد میشود او دکتر را دیده و ناله میکند. او از اتاق انتظار خارج میشود. بیمار دیگری او را نگاه میکند و سرش را از روی تأسف تکان میدهد. مسئول پذیرش وارد میشود.
مسئول پذیرش: آقا و خانوم فریزر (آنها از جا بلند میشوند.) نوبت شماست.
مامان: ممنونم زود باش ارنی.
مامان و بابا و ارنی همراه مسئول پذیرش میروند. در آن طرف صحنه اتاق دکتر است، دکتر پشت میزش نشسته است.
مامان: روز بهخیر دکتر.
مسئول پذیرش خارج میشود.
دکتر: خب، خانوم و آقای فریزر، درست گفتم؟
مامان: بله، من خانوم فریزر و ایشونم همسرم آقای فریزر و اینم پسرمون ارنیه.
دکتر: آهان بله. ارنی من در موردت خیلی شنیدم. حالا خودت بگو ببینم چی شده؟
بابا: متوهم.
دکتر: چی؟
بابا: متوهم.
دکتر: آهان، آهان بله.
مامان: منظور شوهرم اینه که خیالبافی میکنه.
دکتر: آهان.
مامان: واقعیت اینه که خیلی بیشتر از خیالبافیه.
بابا: من میگم.
دکتر: بیشتر چی؟
بابا: من میگم.
مامان: اون مشکلات زیادی به وجود آورده. تو مدرسه، تو خونه، هر جایی که میره. منظورم اینه که ما دیگه نمیتونیم اینجوری ادامه بدیم. پدرش دیگه مثل قبل قوی نیست، هستی آلبرت؟
بابا: نه.
دکتر: چی؟
بابا: نه.
دکتر: شاید بهتر باشه یه کم بیشتر برام توضیح بدین.
مامان: آه خب.
بابا: آه.
مامان: خب الان...
بابا: الان...
مامان: اون قبلاً... خب... در این مورد... به اندازه کافی...»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه