کتاب بلیدرانر
معرفی کتاب بلیدرانر
کتاب بلیدرانر با نام فرعی «آیا اندروئیدها خواب گوسفندهای الکتریکی میبینند؟» معروفترین نوشتهی فیلیپ کی. دیک است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۶۸ منتشر شد و ریدلی اسکات سال ۱۹۸۲، فیلم «بلیدرانر» را براساس این کتاب ساخت. کتاب بلیدرانر یک اثر شاهکار است که از زمان خود جلوتر بود.
همچنین در سال ۲۰۱۷ اقتباسی دیگر از همین رمان با نام بلیدرانر ۲۰۴۹ بهکارگردانی دنی ویلنوو ساخته شد که چندین جایزهی اسکار برد و مورد استقبال مردم سراسر جهان قرار گرفت.
درباره کتاب بلیدرانر
کتاب بلیدرانر یک نمایش پیشگویانه از یک آینده تاریک است. رمانی که الهامبخش فیلمهای موفقی شده است. تا سال ۲۰۲۱، آخرین جنگ جهانی اتفاق افتاده، جنگجهانی میلیونها نفر را کشته است و کل گونهها را در خطر انقراض قرار داده و بیشتر بازماندگان به سیارات دیگر فرار کردهاند و آنها که ماندهاند گرفتار مشکلات فراوانی شدهاند؛ و همچنین جهان دچار آلودگیهای رادیواکتیوی شده است. افرادی که باقی ماندهاند تمام موجودات زنده را مالک میشوند. آنها درگیر بحران هویت و دودلی در تشخیص درست و غلط شدهاند که ریک دکارد قهرمان داستان را هم درگیر خود کرده است. مهاجران به مریخ با آندروئیدهایی با چنان پیشرفتگی رو به رو میشوند که از مردان یا زنان واقعی قابل تشخیص نیستند. دولت که به خاطر این انسانهای مصنوعی تا حدی به خطر افتاده، میترسد و زندگی آنها روی زمین را ممنوع میکند. آنها مجبورند پنهانی زندگی کنند. درنتیجه آندروئیدهای غیرمجاز در میان انسانها زندگی میکنند و کسی نمیتواند آنها را تشخیص دهد. ریک دکارد، یک شکارچی مجازات شده است که مامور شده، آندروئیدهای سرکش را پیدا کند و آنها را از بین ببرد. اما، آندروئیدها نیز با نیروی کشندهای برای دفاع از خودشان میجنگند.
چرا باید کتاب بلیدرانر را مطالعه کنیم؟
فیلیپ کی دیک کتاب بلیدرانر به ما نشان میدهد اگر سبک زندگی خود را تغییر ندهیم همهی این اتفاقات بد و آیندهی تاریک برای ما اتفاق خواهد افتاد و نمیتوانیم از آن فرار کنیم. با ادامه دادن روش زندگی اشتباه نسل بسیاری از موجودات منقرض خواهد شد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای طرفداران رمانهای علمی تخیلی بسیار جذاب خواهد بود.
درباره فیلیپ کیندرد دیک
فیلیپ کیندرد دیک، در ۱۶ دسامبر ۱۹۲۸ در ایلینوی در شیکاگوی امریکا متولد شده است.
او نویسندهی آمریکایی بود. فیلیپ کی دیک بعد از مدتی به کالیفرنیا مهاجرت کرد و در دههی ۱۹۵۰، شروع به چاپ داستانهای علمی تخیلی کرد. فیلیپ کیندرد دیک استعداد خود را در زمینه موسیقی، کار در رادیو و نویسندگی محک زد و اولین اثرش را در سال ۱۹۵۵ منتشر کرد که آغازی بود بر انتشار مجموعهای از رمانهای علمیتخیلی با رگههای سیاسی و فلسفی که او را به نویسندهای مشهور تبدیل کردند و بسیاری از جوایز ادبی این ژانر از جمله هوگو و نبولا را برایش به ارمغان آوردند.
استانهای فیلیپ کی دیک در ابتدا از نظر فروش به موفقیتی نرسیدند اما بعد از گذشت مدتی به فروشی فوقالعاده رسیدند. او در آثارش به مسائل فلسفی، اجتماعی و سیاسی پرداخته است و موضوعاتی مانند نهادهای تمامیتطلب، جهانهای مختلف، حکومتهای مستبد و حالتهای متغیر هوشیاری انسان را مورد توجه قرار میداد. بسیاری از آثار فیلیپ کیندرد دیک در سینما مورد استقبال قرار گرفتهاند و او نزد اهالی سینما، نویسندهای محبوب و شناختهشده است. او ۴۴ رمان و بیش از یکصد داستان کوتاه در کارنامهی خود دارد که به بسیاری از زبانها ترجمه شدهاند. بلیدرانر یا «آیا آندروئیدها خواب گوسفندهای الکترونیکی را میبینند؟» معروفترین رمان فلیپ کی. دیک است. بسیاری از آثار این نویسنده در سینما مورد اقتباس قرار گرفتهاند و از او در نزد اهالی سینما نویسندهای محبوب ساختهاند.
فیلیپ کی.دیک در سال ۱۹۸۲ در آمریکا درگذشت.
تکه هایی از کتاب بلیدرانر
«شما فکر می کنین من اندروئیدم؟ آره؟» صدایش انگار از ته چاه میآمد. «من اندروئید نیستم. من حتی تو مریخ نبودم؛ من تابهحال یه اندروئید هم ندیدم!» مژههای ریمل زدهاش ناخواسته میلرزید؛ ریک متوجه شد که زن دارد سعی میکند آرام نشان دهد. «شما اطلاعی دارید که توی بازیگرها یه اندروئید نفوذ کرده؟ با کمالمیل حاضرم کمکتون کنم پیداش کنین؛ اگه اندروئید بودم باز هم حاضر میشدم کمکتون کنم؟» مرد گفت: «اندروئیدها اهمیت نمیدن چه بلایی سر همنوعاشون میآد. این یکی از نشانههاییه که دنبالش میگردیم.» میس لوفت گفت: «پس شما یه اندروئیدین.» این کلام سبب شد ریک خشکش بزند؛ به زن خیره شد. زن ادامه داد: «چون شغل شما کشتن او بیچاره هاست، مگه نه؟ به شما میگن…» سعی کرد کلمهاش را به یاد آورد. ریک گفت: «جایزه بگیر. اما من اندروئید نیستم.» «این تستی که میخواین از من بگیرین؛ خودتون تابهحال دادین؟» صدایش داشت برمیگشت به حالت اولش. ریک به تایید سر تکان داد: «آره. خیلی خیلی وقت پیش، همون زمان که شروع کردم کار کردن برای ادارهی پلیس.» «شاید یه خاطرهی مصنوعی باشه. مگه اندروئیدها رو به خاطرهی مصنوعی مسلح نمی کنن؟»… «شاید یه زمانی یه آدمی مثل شما وجود داشته و شما یه جایی کشته باشینش و جاش رو گرفته باشین. و روساتون هم خبر نداشته باشن…
حجم
۱۹۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۹۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
داستان شاهکاره. اما متأسفانه ترجمه آقای وقفی پور اصلاً خوب نیست. من هم زمان با متن انگلیسی تطبیق دادم و خیلی جاها عجیب ترجمه شده. نیازی نیست در ترجمه عین به عین کلمات رو تبدیل کنیم. مثلاً آقای وقفی پور
انگار از سر بیحوصلگی همچینین کتاب مهمی رو ترجمه کردند. کم از جنایت نیست
چیکار کردی با ما اقای مترجم؟ هوش مصنوعی گوگل ترنسلیت هم پیشرفت کرده و بهتر می تونه ترجمه کنه این کتاب فوقالعادست اما ترجمش باعث میشه سرگیجه بگیرید انگار متنی رو برای درس زبان مدرسه و از روی دیکشنرب ترجمه
داستان مثل سایر آثار علمی-تخیلی، گمانی از جهانه که نویسنده متصور شده. رگههایی از هوش مصنوعی و فناوری ساخت شبهانسان؛ جهانی که حیواناتش رو به نابودی کامل قدم برداشتند و تکوتوک باقیماندهها درحکم ارزشی مذهبی برای انسانها پدیدار میشوند. کشمکش
کتاب خیلی عالی هست، این نسخه رو نخوندم اما خود داستان یک اثر عالی از فیلیپ کی دیک هست، امیدوارم طاقچه کتابهای علمی تخیلی در این سبک رو بیشتر کنه
فیلمش که محشره .
یه داستان پادآرمانشهری عالی، فضاسازی، داستان عالی بود ، شخصیت پردازی هم خوب بود، خیلی خوب در یک رمان کم حجم تونسته بود فضای چنین جامعه ای رو ترسیم کنه، از لحاظ روانشناسی هم جالب بود. ایده و پردازشش هم عالی بود. تنها نقطه ضعفش ترجمه